۱۶٬۸۶۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==غرض اين آيات: مقايسه قوم پیامبر اسلام«ص»، با قوم موسى و هارون، ابراهيم و نوح و... == | ==غرض اين آيات: مقايسه قوم پیامبر اسلام«ص»، با قوم موسى و هارون، ابراهيم و نوح و... == | ||
در اين آيات به داستانهايى از اقوام انبياى گذشته شروع كرده تا روشن شود كه قوم خاتم الانبياء (صلى الله عليه و آله ) نيز همان راهى را مى روند كه قوم موسى و هارون و ابراهيم و نوح و هود و صالح و لوط و شعيب رفته بودند و به زودى راه اينان نيز به همان سرنوشتى منتهى مى شود كه آن اقوام ديگر بدان مبتلا شدند، يعنى بيشترشان ايمان نمى آورند و خدا ايشان را به عقوبت دنيايى و آخرتى مى گيرد. | در اين آيات به داستانهايى از اقوام انبياى گذشته شروع كرده تا روشن شود كه قوم خاتم الانبياء (صلى الله عليه و آله ) نيز همان راهى را مى روند كه قوم موسى و هارون و ابراهيم و نوح و هود و صالح و لوط و شعيب رفته بودند و به زودى راه اينان نيز به همان سرنوشتى منتهى مى شود كه آن اقوام ديگر بدان مبتلا شدند، يعنى بيشترشان ايمان نمى آورند و خدا ايشان را به عقوبت دنيايى و آخرتى مى گيرد. | ||
دليل بر اينكه آيات در مقام به دست دادن چنين نتيجه اى است اين است كه در آخر هر داستانى مى فرمايد: «و ما كان اكثرهم مؤمنين و ان ربك لهو العزيز الرحيم»، همچنان كه در داستان خاتم الانبياء (صلى الله عليه و آله ) بعد از ختم كلام و حكايت اعراض قومش در آغاز سوره فرمود: «و ما كان...»، پس معلوم مى شود كه آيات در مقام تطبيق داستانى بر داستان ديگر است . | دليل بر اينكه آيات در مقام به دست دادن چنين نتيجه اى است اين است كه در آخر هر داستانى مى فرمايد: «و ما كان اكثرهم مؤمنين و ان ربك لهو العزيز الرحيم»، همچنان كه در داستان خاتم الانبياء (صلى الله عليه و آله ) بعد از ختم كلام و حكايت اعراض قومش در آغاز سوره فرمود: «و ما كان...»، پس معلوم مى شود كه آيات در مقام تطبيق داستانى بر داستان ديگر است . | ||
خط ۴۵: | خط ۴۶: | ||
«'''وَ لهَُمْ عَلىَّ ذَنبٌ فَأَخَاف أَن يَقْتُلُونِ'''»: | «'''وَ لهَُمْ عَلىَّ ذَنبٌ فَأَخَاف أَن يَقْتُلُونِ'''»: | ||
معناى «ذنب» و مراد از اينكه موسى «ع» فرمود: «و لهم على ذنب» | معناى «ذنب» و مراد از اينكه موسى «ع» فرمود: «و لهم على ذنب» | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۳: | ||
از اينجا روشن مى شود اينكه بعضى گفته اند: مراد از ضلالت ، جهل است ، البته جهل به اين معنا كه آدمى بدون پروا اقدام به عملى كند و درباره عواقب آن نينديشد همچنان كه در شعر شاعر آمده : | از اينجا روشن مى شود اينكه بعضى گفته اند: مراد از ضلالت ، جهل است ، البته جهل به اين معنا كه آدمى بدون پروا اقدام به عملى كند و درباره عواقب آن نينديشد همچنان كه در شعر شاعر آمده : | ||
الا لا يجهلن احد علينا | |||
فنجهل فوق جهل الجاهلينا | الا لا يجهلن احد علينا * فنجهل فوق جهل الجاهلينا | ||
و همچنين اينكه بعضى ديگر گفته اند: مراد از ضلالت ، محبت است همچنان كه كلام فرزندان يعقوب كه به پدرشان گفتند: «'''تا لله انك لفى ضلالك القديم '''» به معناى محبت تفسير شده ، يعنى تو همچنان بر محبت يوسف باقى هستى و در آيه مورد بحث معناى كلام موسى (عليه السلام ) اين است كه آن روز كه من آن قبطى را كشتم ، از اين جهت بود كه من از دوستداران خدا بودم ، و دوستى با خدا، اجازه نداد كه در عاقبت عمل خود بينديشم، معنای صحیحی نیست. | و همچنين اينكه بعضى ديگر گفته اند: مراد از ضلالت ، محبت است همچنان كه كلام فرزندان يعقوب كه به پدرشان گفتند: «'''تا لله انك لفى ضلالك القديم '''» به معناى محبت تفسير شده ، يعنى تو همچنان بر محبت يوسف باقى هستى و در آيه مورد بحث معناى كلام موسى (عليه السلام ) اين است كه آن روز كه من آن قبطى را كشتم ، از اين جهت بود كه من از دوستداران خدا بودم ، و دوستى با خدا، اجازه نداد كه در عاقبت عمل خود بينديشم، معنای صحیحی نیست. |
ویرایش