گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۸۲: خط ۸۲:


==خشیت به معناى واقعی، فقط در علما يافت مى شود ==
==خشیت به معناى واقعی، فقط در علما يافت مى شود ==
«'''إِنَّمَا يخْشى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء«'''»:
«'''إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَُ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء'''»:


اين جمله، جمله اى است از نو، كه توضيح مى دهد چگونه و چه كسانى از اين آيات عبرت مى گيرند، و اين آيات اثر خود را - كه ايمان حقيقى به خدا و خشيت از او به تمام معناى كلمه مى باشد - تنها در علما مى بخشد، نه جُهّال.
اين جمله، جمله اى است از نو، كه توضيح مى دهد چگونه و چه كسانى از اين آيات عبرت مى گيرند، و اين آيات اثر خود را - كه ايمان حقيقى به خدا و خشيت از او به تمام معناى كلمه مى باشد - تنها در علما مى بخشد، نه جُهّال.


در سابق هم گذشت كه انذار تنها در علما نتيجه بخش است، چون در آن جا فرمود: «إنما تنذر الّذين يخشون ربهم بالغيب و اقاموا الصلوة». پس در حقيقت آيه مورد بحث، بيانگر معناى آن آيه است، و روشن مى سازد كه «خشيت» به معنى حقيقى كلمه، تنها در علما يافت مى شود.
در سابق هم گذشت كه «انذار»، تنها در علما نتيجه بخش است. چون در آن جا فرمود: «إنّمَا تُنذِرُ الّذِينَ يَخشَونَ رَبّهُم بِالغَيبِ وَ أقَامُوا الصّلَوة». پس در حقيقت آيه مورد بحث، بيانگر معناى آن آيه است، و روشن مى سازد كه «خشيت» به معنى حقيقى كلمه، تنها در علما يافت مى شود.


و مراد از «علماء»، علماى باللّه است، يعنى كسانى كه خداى سبحان را به اسماء و صفات و افعالش مى شناسند، شناسايى تامّى كه دل هايشان به وسيله آن آرامش مى يابد، و لكه هاى شك و دو دلى از نفوسشان زايل گشته، و آثار آن در اعمالشان هويدا مى گردد، و فعلشان مصدق قولشان مى شود. و مراد از «خشيت» در چنين زمينه اى، همان خشيت حقيقى است كه به دنبالش خشوع باطنى و خضوع در ظاهر پيدا مى شود، اين آن معنايى است كه از سياق آيه بر مى آيد.
و مراد از «علماء»، علماى باللّه است. يعنى كسانى كه خداى سبحان را به اسماء و صفات و افعالش مى شناسند. شناسايى تامّى كه دل هايشان به وسيلۀ آن آرامش مى يابد، و لكه هاى شك و دو دلى از نفوسشان زايل گشته، و آثار آن در اعمالشان هويدا مى گردد، و فعلشا،ن مصدّق قولشان مى شود.  
 
و مراد از «خشيت» در چنين زمينه اى، همان خشيت حقيقى است، كه به دنبالش، خشوع باطنى و خضوع در ظاهر پيدا مى شود. اين، آن معنايى است كه از سياق آيه بر مى آيد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۶۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۶۰ </center>
و جمله «ان اللّه عزيز غفور»، معناى تعليل را افاده مى كند. و مى رساند كه خدا به علت اين كه عزيز است، يعنى قاهرى غير مقهور، و غالبى غير مغلوب از هر جهت است، لذا عارفان از او خشيت دارند، و نيز به علت اين كه «غفور»، يعنى نسبت به گناهان و خطاها، بسيار آمرزنده است؛ لذا عارفان به او ايمان مى آورند، و به درگاهش تقرب مى جويند، و مشتاق لقاى او هستند.
و جملۀ «إنّ اللّهَ عَزِيزٌ غَفُور»، معناى تعليل را افاده مى كند، و مى رساند كه خدا به علت اين كه «عزيز» است، يعنى قاهرى غير مقهور، و غالبى غير مغلوب از هر جهت است، لذا عارفان از او خشيت دارند. و نيز به علت اين كه «غفور»، يعنى نسبت به گناهان و خطاها، بسيار آمرزنده است؛ لذا عارفان به او ايمان مى آورند، و به درگاهش تقرب مى جويند، و مشتاق لقاى او هستند.


«'''إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَاب اللَّهِ وَ أَقَامُوا الصلَوةَ وَ أَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً يَرْجُونَ تجَارَةً لَّن تَبُورَ'''»:
«'''إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونََ كِتَابَ اللَّهِ وَ أَقَامُوا الصّلَوةَ وَ أَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً يَرْجُونَ تجَارَةً لَّن تَبُورَ'''»:


«تلاوت كتاب»، به معناى خواندن قرآن است، كه خداى سبحان آن را ستوده. و «اقامه نماز» به معناى ادامه برآوردن آن و محافظت از ترك نشدن آن است. و «انفاق از رزق در سر و علانيه» به معناى اين است كه: از مال خود به فقراء مى دهند، و چون در انفاق هاى مستحبى مى ترسند جنبه خودنمايى به خود بگيرد، و خلوص آن از بين برود؛ لذا آن را پنهانى مى دهند، و در انفاق هاى واجب براى اين كه اطاعت خدا در بين مردم شايع شود و ديگران هم تشويق شوند، علنى مى دهند.
«تلاوت كتاب»، به معناى خواندن قرآن است، كه خداى سبحان آن را ستوده. و «اقامه نماز»، به معناى ادامه برآوردن آن و محافظت از ترك نشدن آن است. و «انفاق از رزق در سرّ و علانيه»، به معناى اين است كه: از مال خود به فقراء مى دهند، و چون در انفاق هاى مستحبى مى ترسند جنبۀ خودنمايى به خود بگيرد، و خلوص آن از بين برود؛ لذا آن را پنهانى مى دهند، و در انفاق هاى واجب، براى اين كه اطاعت خدا در بين مردم شايع شود و ديگران هم تشويق شوند، علنى مى دهند.


«'''يرجون تجارة لن تبور'''» - يعنى تجارتى را اميدوارند كه به هيچ وجه ضرر نمى آورد، بعضى از مفسران گفته اند: «جمله «يرجون»... خبر است براى كلمه «إنّ» كه در اول آيه است». و نزد بعضى ديگر خبر «إنّ» مقدر است. و جمله «ليوفيهم ...»، متعلق به آن است و معنايش اين است كه: اگر كردند آنچه را كه كردند، براى اين بود كه خدا پاداش هايشان را بدهد.
«'''يَرجُونَ تِجَارَةً لَن تَبُور'''» - يعنى: تجارتى را اميدوارند كه به هيچ وجه ضرر نمى آورد. بعضى از مفسران گفته اند: «جملۀ «يَرجُونَ...»، خبر است براى كلمۀ «إنّ» كه در اول آيه است». و نزد بعضى ديگر، خبر «إنّ» مقدّر است. و جملۀ «لِيُوَفّيهِم...»، متعلق به آن است و معنايش اين است كه: اگر كردند آنچه را كه كردند، براى اين بود كه خدا پاداش هايشان را بدهد.


«'''لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُم مِّن فَضلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شكورٌ'''»:
«'''لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُم مِّن فَضلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شكورٌ'''»:
خط ۱۰۲: خط ۱۰۴:
كلمه «ليوفيهم» متعلق است به جمله «يتلون» و آنچه كه در آيه سابق ، بر آن عطف شده بود، و معنايش اين است كه: آنان كه كتاب خدا را تلاوت مى كنند، و نماز را به استمرار انجام مى دهند، هر چه مى كنند به اين منظور مى كنند كه خدا پاداش هايشان را به طور كامل بدهد، و چيزى از ثواب اعمال از ايشان فوت نشود.
كلمه «ليوفيهم» متعلق است به جمله «يتلون» و آنچه كه در آيه سابق ، بر آن عطف شده بود، و معنايش اين است كه: آنان كه كتاب خدا را تلاوت مى كنند، و نماز را به استمرار انجام مى دهند، هر چه مى كنند به اين منظور مى كنند كه خدا پاداش هايشان را به طور كامل بدهد، و چيزى از ثواب اعمال از ايشان فوت نشود.


«'''و يزيدهم من فضّله'''» - ممكن است مراد از اين فضل و زيادت ، دو چندانى ثواب باشد، همچنان كه فرموده: «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها» و نيز فرموده: «مثل الّذين ينفقون اموالهم فى سبيل اللّه كمثل حبه انبتت سبع سنابل فى كل سنبلة مائة حبة و اللّه يضاعف لمن يشاء».
«'''وَ يَزِيدُهُم مِن فَضلِه'''» - ممكن است مراد از اين فضل و زيادت، دو چندانى ثواب باشد، همچنان كه فرموده: «مَن جَاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ أمثَالِهَا». و نيز فرموده: «مَثَلُ الّذِينَ يُنفِقُونَ أموَالَهُم فِى سَبِيلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبّةٍ أنبَتَت سَبعَ سَنَابِلَ فِى كُلّ سُنبُلَةٍ مِائَةُ حَبّةٍ وَ اللّهُ يُضَاعِفُ لِمُن يَشَاءُ».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۶۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۶۱ </center>
و ممكن هم هست مراد از آن زيادتى باشد از غير سنخ ثواب اعمال، همچنان كه مى دانيم در آيه «لهم ما يشاؤن فيها و لدينا مزيد»، منظور غير از ثواب است .
و ممكن هم هست مراد از آن، زيادتى باشد از غير سنخ ثواب اعمال، همچنان كه مى دانيم در آيه «لَهُم مَا يَشَاؤُنَ فِيهَا وَ لَدَينَا مَزِيدٌ»، منظور غير از ثواب است.


و جمله «انه غفور شكور» مضمون آيه و زيادتى ثواب ، يا غير ثواب را تعليل مى كند، و معنايش اين است كه: اگر گفتيم: خداوند لغزش هاى آنان را ناديده مى گيرد، براى اين است كه خدا غفور است، و اگر گفتيم ايشان را به بيش از آن ثوابى كه مستحق اند، پاداش مى دهد، براى اين است كه او شكور است.
و جملۀ «إنّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ»، مضمون آيه و زيادتى ثواب، يا غير ثواب را تعليل مى كند، و معنايش اين است كه: اگر گفتيم: خداوند لغزش هاى آنان را ناديده مى گيرد، براى اين است كه خدا «غفور» است. و اگر گفتيم ايشان را به بيش از آن ثوابى كه مستحق اند، پاداش مى دهد، براى اين است كه او، «شكور» است.


«'''وَ الَّذِى أَوْحَيْنَا إِلَيْك مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ'''»:
«'''وَ الَّذِى أَوْحَيْنَا إِلَيْك مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ'''»:
ضمير فصل و الف و لام در جمله «هو الحق» براى تاءكيد حقانيت كتاب است، نه براى انحصار، به عبارت ساده تر اين كه: اين كتاب حقى است كه به هيچ وجه باطل در آن راه ندارد؛ نه اينكه اين كتاب به تنهايى حق است.
 
ضمير فصل و الف و لام در جملۀ «هُوَ الحَقّ»، براى تأكيد حقانيت كتاب است، نه براى انحصار. به عبارت ساده تر اين كه: اين كتاب حقى است كه به هيچ وجه باطل در آن راه ندارد؛ نه اين كه اين كتاب به تنهايى حق است.
<span id='link42'><span>
<span id='link42'><span>


۱۶٬۸۸۰

ویرایش