گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۶: خط ۶:
<center> «'''بیان آيات'''» </center>
<center> «'''بیان آيات'''» </center>


بعد از آنكه از تفصيل و شرح آيت هاى توحيد كه اجمالش را در اول گفتار آورده بود فارغ شد، اينك شروع كرده در تفصيل آن خبر اجمالى كه قبلا از معاد داده بود، و در اين تفصيل كيفيت قيام قيامت و احضار خلق براى حساب و جزا و پاداشى كه به اصحاب جنت مى دهد، و كيفرى را كه به مجرمين مى دهد، شرح مى دهد.
بعد از آن كه از تفصيل و شرح آيت هاى توحيد - كه اجمالش را در اول گفتار آورده بود - فارغ شد، اينك شروع كرده در تفصيل آن خبر اجمالى كه قبلا از معاد داده بود. و در اين تفصيل، كيفيت قيام قيامت و احضار خلق براى حساب و جزا و پاداشى كه به اصحاب جنت مى دهد، و كيفرى را كه به مجرمان مى دهد، شرح مى دهد.
<span id='link94'><span>
<span id='link94'><span>
==استهزاء كفار در مقام انكار معاد و پاسخ خداوند به آن ها ==
==استهزاء كفار در مقام انكار معاد، و پاسخ خداوند به آن ها ==
«'''وَ يَقُولُونَ مَتى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صادِقِينَ'''»:
«'''وَ يَقُولُونَ مَتى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صادِقِينَ'''»:


سخنى است از كفار كه در مقام استهزا گفته اند، و منظورشان انكار معاد است ، و شايد به همين جهت اسم اشاره ((هذا : اين (( وعده آورد كه مخصوص اشاره به نزديك است ، و اينكه گفتند: اگر راست مى گوييد خطابشان به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) و همه مسلمانان است ، چون رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) و مؤ منين زياد داستان روز قيامت را به گوش آنان مى خواندند، و به كيفر آن روز تهديدشان مى كردند.
سخنى است از كفار، كه در مقام استهزاء گفته اند، و منظورشان، انكار معاد است. و شايد به همين جهت اسم اشاره «هَذَا: اين وعده» آورد، كه مخصوص اشاره به نزديك است. و اين كه گفتند: «اگر راست مى گوييد»، خطابشان به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» و همه مسلمانان است. چون رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» و مؤمنان، زياد داستان روز قيامت را به گوش آنان مى خواندند، و به كيفر آن روز، تهديدشان مى كردند.


كلمه ((وعد(( به تنهايى ((بدون كلمه وعيد(( هم به معناى وعده خبر مى آيد و هم به معناى وعده شر. ولى اگر هر دو با هم در كلامى بيايند، ((وعد(( به معناى وعده خير، و ((وعيد(( به معناى وعده شر خواهد بود.
كلمه «وعد»، به تنهايى بدون كلمۀ «وعيد»، هم به معناى وعدۀ خیر مى آيد و هم به معناى وعدۀ شر. ولى اگر هر دو با هم در كلامى بيايند، «وعد»، به معناى وعدۀ خير، و «وعيد»، به معناى وعدۀ شر خواهد بود.


«'''مَا يَنظرُونَ إِلا صيْحَةً وَحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يخِصمُونَ'''»:
«'''مَا يَنظُرُونَ إِلّا صيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يخِصّمُونَ'''»:


كلمه ((نظر(( به معناى انتظار است . و مراد از ((صيحه (( به شهادت سياق همان نفخه صور اولى است كه وقتى دميده مى شود همه مى ميرند، و اگر صيحه را به ((وحدت (( وصف كرده ، براى اشاره به اين نكته است كه : امر كفار براى خدا (جلت عظمته ) بسيار آسان اس ت ، و براى او بيش از يك صيحه كارى ندارد. و كلمه ((يخصمون (( در اصل ((يختصمون (( بوده كه مصدر آن اختصام ، به معناى مجادله و مخاصمه است.
كلمه «نظر»، به معناى انتظار است. و مراد از «صيحه»، به شهادت سياق، همان نفخۀ صور اولى است، كه وقتى دميده مى شود، همه مى ميرند.  


و اين آيه شريفه جوابى است از اينكه كفار به عنوان استهزا گفتند: ((پس اين وعده كى است ، اگر راست مى گوييد(( خداى تعالى هم در اين جمله كفار مسخره كننده را سخريه و استهزا كرده ، و به امر آنان بى اعتنايى نموده.
و اگر «صيحه» را به «وحدت» وصف كرده، براى اشاره به اين نكته است كه: امر كفار براى خدا «جَلّت عَظَمَتُهُ»، بسيار آسان است، و براى او، بيش از يك صيحه، كارى ندارد. و كلمۀ «يَخِصّمُون»، در اصل «يَختَصِمُون» بوده، كه مصدر آن «إختصام»، به معناى مجادله و مخاصمه است.


و معناى آن اين است كه : اينها كه مى گويند ((پس اين وعده كى است ((؟ در اين گفتارشان جز يك صيحه را منتظر نيستند، و اين يك صيحه فرستادنش براى ما آسان است ، نه هزينه اى دارد و نه زحمتى ، صيحه اى كه وقتى ايشان را بگيرد ديگر راه گريز و نجاتى برايشان نمى گذارد، بلكه ايشان را در حالى مى گيرد كه كاملا از آن غافلند، و در بين خود مشغول مخاصمه مى باشند.
و اين آيه شريفه، جوابى است از اين كه كفار به عنوان استهزاء گفتند: «پس اين وعده كى است، اگر راست مى گوييد»؟ خداى تعالى هم، در اين جمله كفار مسخره كننده را، سخريه و استهزا كرده، و به امر آنان بى اعتنايى نموده.


و معناى آن اين است كه: اين ها كه مى گويند «پس اين وعده كى است»؟ در اين گفتارشان، جز يك صيحه را منتظر نيستند، و اين يك صيحه، فرستادنش براى ما آسان است. نه هزينه اى دارد و نه زحمتى. صيحه اى كه وقتى ايشان را بگيرد، ديگر راه گريز و نجاتى برايشان نمى گذارد، بلكه ايشان را در حالى مى گيرد، كه كاملا از آن غافل اند، و در بين خود، مشغول مخاصمه مى باشند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴۶ </center>
«'''فَلا يَستَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِلى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ'''»:
«'''فَلا يَستَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِلى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ'''»:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴۶ </center>
يعنى نتيجه چنين صيحه اى كه به ناگهانى مى رسد و مهلتشان نمى دهد، اين است كه همگى فورا بميرند، در نتيجه ديگر نه مى توانند سفارشى بكنند - چون مرگشان عمومى است، در نتيجه ديگر كسى نمى ماند تا رفتگان به ماندگان سفارشى كنند - و نه مى توانند به اهل خود برگردند؛ چون بر فرض كه مرگشان در بيرون خانه برسد باز به اهلشان برنمى گردند.


«'''وَ نُفِخَ فى الصورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الاَجْدَاثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ'''»:
يعنى: نتيجه چنين صيحه اى كه به ناگهانى مى رسد و مهلتشان نمى دهد، اين است كه همگى فورا بميرند. در نتيجه، ديگر نه مى توانند سفارشى بكنند - چون مرگشان عمومى است، در نتيجه، ديگر كسى نمى ماند تا رفتگان به ماندگان سفارشى كنند - و نه مى توانند به اهل خود برگردند. چون بر فرض كه مرگشان در بيرون خانه برسد، باز به اهلشان بر نمى گردند.
 
«'''وَ نُفِخَ فى الصُّورِ فَإِذَا هُم مِنََ الاَجْدَاثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ'''»:
 
اين نفخه صور، نفخۀ دومى است كه به وسيله آن، همۀ مُردگان زنده مى شوند، و قيامت برپا مى گردد. و كلمه «أجدَاث»، جمع «جدث» است كه به معناى قبر است.
 
و كلمۀ «يَنسِلُون»، از ماده «نسل» است، كه به معناى راه رفتن به سرعت است. و در تعبير از قيامت، به «إلى رَبّهِم: به سوى پروردگارشان»، هشدار و توبيخى است براى كفار، كه منكر ربوبيت خداى تعالى هستند. و بقيه الفاظ آيه روشن است.


اين نفخه صور، نفخه دومى است كه به وسيله آن همه مُردگان زنده مى شوند، و قيامت برپا مى گردد. و كلمه ((اجداث (( جمع ((جدث (( است كه : به معناى قبر است . و كلمه ((ينسلون (( از ماده ((نسل (( است كه : به معناى راه رفتن به سرعت است . و در تعبير از قيامت به ((الى ربهم : به سوى پروردگارشان (( هشدار و توبيخى است براى كفار كه منكر ربوبيت خداى تعالى هستند. و بقيه الفاظ آيه روشن است.
«'''قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَانُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ'''»:


«'''قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَ صدَقَ الْمُرْسلُونَ'''»:
كلمه »بعث» به معناى بپا داشتن است. و كلمۀ «مرقد»، اسم محل «رقاد: خواب» است، و مراد از آن، قبر است. و اگر كفار، در قيامت مى گويند: «مَا وَعَدَ الرَّحمَان»، و از خدا به «رحمان» تعبير مى كنند، براى اين است كه به نوعى از خدا بخواهند بر آنان رحم كند. چون همين ها بودند كه در دنيا مى گفتند: «وَ مَا الرَّحمَانُ».


كلمه ((بعث (( به معناى بپا داشتن است . و كلمه ((مرقد(( اسم محل ((رقاد : خواب (( است ، و مراد از آن قبر است . و اگر كفار در قيامت مى گويند ((ما وعد الرّحمن (( و از خدا به رحمان تعبير مى كنند، براى اين است كه به نوعى از خدا بخواهند بر آنان رحم كند، چون همين ها بودند كه در دنيا مى گفتند: ((و ما الرّحمن ((. و جمله ((و صدق المرسلون (( عطف است بر جمله ((هذا ما وعد الرّحمن ((، چون جمله فعليه گاهى عطف بر جمله اسميه مى شود.
و جملۀ «وَ صَدَقَ المُرسَلُون»، عطف است بر جملۀ «هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحمَان». چون جمله فعليه، گاهى عطف بر جمله اسميه مى شود.
<span id='link95'><span>
<span id='link95'><span>


۱۶٬۲۶۹

ویرایش