۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
در قرآن كريم مى فرمايد: «وَ لَو أنّهُم رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ». و نيز فرموده: «وَ رَضُوا بِالحَيَاةِ الدّنيَا». | در قرآن كريم مى فرمايد: «وَ لَو أنّهُم رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ». و نيز فرموده: «وَ رَضُوا بِالحَيَاةِ الدّنيَا». | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۶۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۶۷ </center> | ||
و اگر گاهى مى بينيم كه به ذوات هم مربوط مى شود، حتما عنايتى در كار هست، و بالاخره برگشتش، باز به همان معنا مى شود. مانند آيه: «وَ لَن تَرضَى عَنكَ اليَهُودُ وَ لَا النّصَارَى»، كه هرچند عدم رضايت يهود و نصارا را مربوط به شخص رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» كرده، ولى مى دانيم كه منظور رفتار رسول خداست. و معنايش اين است كه: يهود و نصارا، هرگز از رفتار تو راضى نمى شوند، مگر آن كه چنين و چنان كنى). | و اگر گاهى مى بينيم كه به ذوات هم مربوط مى شود، حتما عنايتى در كار هست، و بالاخره برگشتش، باز به همان معنا مى شود. مانند آيه: «وَ لَن تَرضَى عَنكَ اليَهُودُ وَ لَا النّصَارَى»، (كه هرچند عدم رضايت يهود و نصارا را مربوط به شخص رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» كرده، ولى مى دانيم كه منظور رفتار رسول خداست. و معنايش اين است كه: يهود و نصارا، هرگز از رفتار تو راضى نمى شوند، مگر آن كه چنين و چنان كنى). | ||
و ديگر اين كه: بايد دانست كه «رضا» عبارت از اراده نيست، هرچند كه هر عملى كه اراده متعلق بدان شود، بعد از وقوعش، رضايت هم دنبالش هست، ولى رضايت، عين اراده نيست. براى اين كه «اراده» - به طورى كه ديگران هم گفته اند - همواره به امرى مربوط مى شود كه هنوز واقع نشده، و «رضا»، همواره به چيزى تعلق مى گيرد كه واقع شده و يا وقوعش فرض شده. و راضى بودن انسان از يك عمل، عبارت از اين است كه آن عمل را با طبع خود سازگار ببيند، و از آن متنفر نباشد، و اين حالت، حالتى است قائم به شخص راضى، نه به عمل مرضىّ. | و ديگر اين كه: بايد دانست كه «رضا» عبارت از اراده نيست، هرچند كه هر عملى كه اراده متعلق بدان شود، بعد از وقوعش، رضايت هم دنبالش هست، ولى رضايت، عين اراده نيست. براى اين كه «اراده» - به طورى كه ديگران هم گفته اند - همواره به امرى مربوط مى شود كه هنوز واقع نشده، و «رضا»، همواره به چيزى تعلق مى گيرد كه واقع شده و يا وقوعش فرض شده. و راضى بودن انسان از يك عمل، عبارت از اين است كه آن عمل را با طبع خود سازگار ببيند، و از آن متنفر نباشد، و اين حالت، حالتى است قائم به شخص راضى، نه به عمل مرضىّ. |
ویرایش