۱۶٬۲۶۳
ویرایش
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
خدا، تنها پديد آرندۀ ما است، چون ربّ همۀ ما است، و منتهاى ما به سوى اوست. چون بازگشت ما به سوى اوست، پس هيچ پديد آرنده اى در بين ما، به جز خداى عزّوجلّ نيست. | خدا، تنها پديد آرندۀ ما است، چون ربّ همۀ ما است، و منتهاى ما به سوى اوست. چون بازگشت ما به سوى اوست، پس هيچ پديد آرنده اى در بين ما، به جز خداى عزّوجلّ نيست. | ||
مقتضاى ظاهر اين بود كه در تعليل بفرمايد: | مقتضاى ظاهر اين بود كه در تعليل بفرمايد: «اللّهُ رَبّى وَ رَبُّكُم لِى عَمَلِى وَ لَكُم أعمَالُكُم لا حُجّةَ بَينِى وَ بَينَكُم». چون اين جمله محاذى با جمله: «آمَنتُ بِمَا أنزَلَ اللّهُ مِن كِتَابٍ» است. همان طور كه آن جا فرمود: «بگو من ايمان دارم»، در اين جا نيز بايد مى فرمود: «اللّه، پروردگار من و پروردگار شما است. عملِ من، براى خودم و عملِ شما، براى شما است، و حجتى بين من و بين شما نيست، و مأمور شده ام كه به عدالت رفتار كنم»، ولى اين طور نفرمود، بلكه فرمود: «اللّه، پروردگار ما و شما است». و خلاصه به جاى «من و شما» فرمود: «ما و شما» و اين، بدان جهت بود كه كلام سابقش، يعنى «شَرَعَ لَكُم مِنَ الدّينِ مَا وَصّى بِهِ نُوحاً...»، و نيز جملۀ «اللّهُ يَجتَبِى إلَيهِ مَن يَشَاءُ وَ يَهدِى إلَيهِ مَن يُنِيبُ» مى فهماند كه در اين ميان، مردمى هم هستند كه به آنچه رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» ايمان آورده، ايمان دارند، و دعوت او را مى پذيرند و شريعتش را پيروى مى كنند. | ||
پس مراد از | پس مراد از كلمۀ «ما» در «رَبّنا» و در «لَنَا أعمَالُنَا» و در «بَينَنَا»، رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» و مؤمنان به آن جناب است. و مراد از مخاطبين در جملۀ «وَ رَبُّكُم» و «أعمَالُكُم» و «بَينَكُم»، ساير مردم، يعنى اهل كتاب و مشركان اند، و اين آيه، نظير آيه شريفه «قُل يَا أهلَ الكِتَابِ تَعَالَوا إلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَينَنَا وَ بَينَكُم ألّا نَعبُدَ إلّا اللّهَ وَ لا نُشرِكَ بِهِ شَيئاً وَ لا يَتّخِذَ بَعضُنَا بَعضاً أربَاباً مِن دُونِ اللّه فَإن تَوَلَّوا فَقُولُوا اشهَدُوا بِأنّا مُسلِمُون» مى باشد. | ||
وَ الَّذِينَ | «'''وَ الَّذِينَ يُحَاجُّونَ فى اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا استُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ دَاحِضَةٌ عِندَ رَبّهِمْ وَ عَلَيهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ'''»: | ||
كلمه | |||
كلمه «حجّت»، به معناى سخنى است كه منظور از آن، اثبات و يا ابطال چيزى باشد. و اين واژه، از مادۀ «حج» گرفته شده كه به معناى قصد است. و كلمۀ «دَاحِض»، اسم فاعل از «دحض» است، كه به معناى بطلان و زوال است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۸ </center> | ||
و معناى آيه به طورى كه گفته | و معناى آيه به طورى كه گفته اند، اين است: كسانى كه درباره خدا احتجاج و استدلال مى كنند تا ربوبيت او را نفى و يا دين او را باطل كنند، (با اين كه مردم دعوت او را پذيرفته، و داخل دينش شده اند، چون حجتش روشن و واضح بود)، حجتشان نزد پروردگارشان باطل و زايل است، و غضبى از خدا برايشان است و عذابى شديد دارند. | ||
و ظاهرا مراد از | و ظاهرا مراد از اين كه فرمود: «بعد از آن كه استجابت شد»، استجابت حقيقى است، به اين كه كسانى كه دعوت او را استجابت كرده اند، از روى علم و آگاهى و بدون شك و اضطراب استجابت كرده اند. و خلاصه، فطرت سالم انسانيت وادارشان كرده كه استجابت كنند. چون دين با معارفى كه در آن است، فطرى بشر است، و بدون هيچ درنگى آن را مى پذيرد. البته در صورتى كه فطرت (به خاطر عوامل خارجى) نمُرده باشد. | ||
همچنان كه فرموده : | همچنان كه فرموده: «إنّمَا يَستَجِيبُ الّذِينَ يَسمَعُونَ وَ المَوتَى يَبعَثُهُمُ اللّهُ»، و نيز فرموده: «وَ نَفسٍ وَ مَا سَوَّيهَا * فَألهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقوَيهَا»، و نيز فرموده: «فَأقِم وَجهَكَ لِلدّينِ حَنِيفاً فِطرَةَ اللّهِ الّتِى فَطَرَ النّاسَ عَلَيهَا». | ||
<span id='link36'><span> | <span id='link36'><span> | ||
==مقصود از اينكه فرمود: بعد از آنكه دين خدا استجابت شد حجت منكران خداباطل است == | ==مقصود از اينكه فرمود: بعد از آنكه دين خدا استجابت شد حجت منكران خداباطل است == | ||
و بنابراين ، حاصل معناى آيه اين است : كسانى كه در خداى تعالى و يا دين او احتجاج مى كنند، و ميخواهند بعد از آنكه فطرت سالم و زنده بشر آن را پذيرفته ، و يا بعد از آنكه مردم به فطرت سالم خود آن را پذيرفته اند، خدا را نفى و يا دين او را باطل سازند، حجتشان نزد پروردگارشان باطل و زايل است ، و غضبى از خدا برايشان وارد خواهد شد، و عذابى كه نمى توان گفت چقدر است خواهند داشت . | و بنابراين ، حاصل معناى آيه اين است : كسانى كه در خداى تعالى و يا دين او احتجاج مى كنند، و ميخواهند بعد از آنكه فطرت سالم و زنده بشر آن را پذيرفته ، و يا بعد از آنكه مردم به فطرت سالم خود آن را پذيرفته اند، خدا را نفى و يا دين او را باطل سازند، حجتشان نزد پروردگارشان باطل و زايل است ، و غضبى از خدا برايشان وارد خواهد شد، و عذابى كه نمى توان گفت چقدر است خواهند داشت . |
ویرایش