گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۶۹: خط ۶۹:
<span id='link24'><span>
<span id='link24'><span>


==احتجاج بر انحصار ربوبيت در خداى سبحان ==
==دلایل انحصار ربوبيّت، در خداوند سبحان ==
«'''فَاطِرُ السّمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ ...'''»:
«'''فَاطِرُ السّمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ ...'''»:


بعد از آنكه تصريح كرد به اينكه خداى تعالى رب او است ، چون حجتها بر انحصار ولايت در او اقامه شد، اينك به دنبالش در اين آيه و آيه بعدش ‍ اقامه حجت مى كند بر اينكه ربوبيت هم منحصر در او است . و خلاصه حجت مذكور اين است كه : خداى تعالى (به اعتراف خود شما مشركين ) پديد آرنده موجودات و فاطر آنها است ، يعنى موجودات را او از كتم عدم بيرون مى آورد و شما را نر و ماده خلق كرد، و از اين راه عدد شما را بسيار كرد، و همچنين حيوانات را نيز نر و ماده آفريد، و از اين طريق آنها را تكثير نمود، تا شما (نسل به نسل ) از آن حيوانات استفاده كنيد، و اين ، هم خلقت است و هم تدبير.
بعد از آن كه تصريح كرد به اين كه خداى تعالى، ربّ او است، چون حجت ها بر انحصار ولايت در او اقامه شد، اينك به دنبالش در اين آيه و آيه بعدش، اقامه حجت مى كند بر اين كه ربوبيت هم منحصر در او است.


و نيز او سميع است ، يعنى آنچه از حوائج كه مخلوقاتش دارند و (به دل و يا زبان سر از خدا) مى خواهند، مى شنود. و هر حاجتى كه دارند البته به مقدارى كه استحقاق دارند بر مى آورد. و نيز او بصير است ، يعنى هر عملى كه خلق انجام دهد مى بيند، و بر طبق اعمالشان جز ايشان مى دهد، و او كسى است كه تمامى كليدهاى خزائن آسمانها و زمين را مالك است ، خزينه هايى كه خواص و آثار همه موجودات در آن ذخيره مى شود، و با ظهور آن خواص و آثار، تركيب اين نظام عالم محسوس صورت مى گيرد. و نيز او است كسى كه رزق روزى خواران را مى دهد، و به مقتضاى علمش آن را كم و زياد مى كند، و همه اينها همان تدبير است ، پس خدا رب و مدبر امور است .
و خلاصۀ حجت مذكور اين است كه: خداى تعالى (به اعتراف خود شما مشركان)، پديد آرندۀ موجودات و فاطر آن ها است. يعنى موجودات را او از كتم عدم بيرون مى آورد و شما را نر و ماده خلق كرد، و از اين راه، عدد شما را بسيار كرد. و همچنين حيوانات را نيز نر و ماده آفريد، و از اين طريق آن ها را تكثير نمود، تا شما (نسل به نسل)، از آن حيوانات استفاده كنيد، و اين، هم خلقت است و هم تدبير.
 
و نيز، او «سميع» است. يعنى آنچه از حوائج كه مخلوقاتش دارند و (به دل و يا زبان سر از خدا) مى خواهند، مى شنود. و هر حاجتى كه دارند، البته به مقدارى كه استحقاق دارند، بر مى آورد.  
 
و نيز، او «بصير» است. يعنى هر عملى كه خلق انجام دهد، مى بيند و بر طبق اعمالشان جزايشان مى دهد. و او، كسى است كه تمامى كليدهاى خزائن آسمان ها و زمين را مالك است. خزينه هايى كه خواص و آثار همه موجودات در آن ذخيره مى شود، و با ظهور آن خواص و آثار، تركيب اين نظام عالَم محسوس صورت مى گيرد.  
 
و نيز، او است كسى كه رزق روزى خواران را مى دهد، و به مقتضاى علمش، آن را كم و زياد مى كند، و همۀ اين ها، همان تدبير است. پس خدا، «ربّ» و «مدبّر» امور است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۳ </center>
پس معناى جمله ((فاطر السموات و الارض (( اين شد كه از پديد آرنده موجودات از كتم عدم است ، آنهم بر اساس ابداع .
پس معناى جملۀ «فَاطِرُ السَّماوَاتِ وَ الأرض»، اين شد كه: او، پديد آرندۀ موجودات از كتم عدم است، آن هم بر اساس ابداع.


و معناى جمله ((جعل لكم من انفسكم ازواجا(( اين شد كه : او شما را نر و ماده آفريد تا با ازدواج مساءله توالد و تناسل و زياد شدن افراد صورت بگيرد. و معناى جمله ((و من الانعام ازواجا(( اين شد كه : چارپايان را هم نر و ماده آفريد ((يذروكم فيه (( يعنى در اين قرار دادن ، نسل شما را زياد مى كند. و خطاب در جمله ((يذروكم (( هم به انسان است و هم به حيوان . و ضمير ((كم (( را كه مخصوص عقلاء است به گفته زمخشرى - از اين جهت به همه برگردانيده كه جانب انسانها را غلبه داده ..
و معناى جملۀ «جَعَلَ لَكُم مِن أنفُسِكُم أزوَاجاً»، اين شد كه: او، شما را نر و ماده آفريد تا با ازدواج، مسأله توالد و تناسل و زياد شدن افراد صورت بگيرد. و معناى جملۀ «وَ مِنَ الأنعَامِ أزوَاجاً»، اين شد كه: چارپايان را هم نر و ماده آفريد. «يَذرَؤُكُم فِيهِ». يعنى: در اين قرار دادن، نسل شما را زياد مى كند. و خطاب در جملۀ «يَذرَؤُكُم»، هم به انسان است و هم به حيوان. و ضمير «كُم» را كه مخصوص عقلاء است - به گفته زمخشرى - از اين جهت به همه برگردانيده، كه جانب انسان ها را غلبه داده.


«'''ليس كمثله شئ'''» - يعنى مثل خدا چيزى نيست ، در نتيجه حرف كاف زائد است كه تنها به منظور تاءكيد آمده ، و نظائر آن در كلام عرب بسيار است .
«'''لَيسَ كَمِثلِهِ شَئٌ'''» - يعنى مثل خدا چيزى نيست. در نتيجه، حرف «كاف»، زائد است كه تنها به منظور تأكيد آمده، و نظائر آن در كلام عرب بسيار است.


«'''و هو السميع البصير'''» - يعنى حاجتها و مساءلت هايى را كه خلق از او دارند مى شنود، و اعمال آنها را مى بيند، همچنانكه درباره مساءلت خلق فرموده : ((يسئله من فى السموات و الارض (( و درباره استجابت مساءلت آنها فرموده : ((و آتيكم من كل ما سالتموه (( و درباره بينايى اش به اعمال خلق فرموده ((و اللّه بما تعملون بصير((.
«'''وَ هُوَ السّمِيعُ البَصِيرُ'''» - يعنى حاجت ها و مسألت هايى را كه خلق از او دارند، مى شنود، و اعمال آن ها را مى بيند. همچنان كه درباره مسألت خلق فرموده: «يَسئَلُهُ مَن فِى السّمَاوَاتِ وَ الأرض». و درباره استجابت مسألت آن ها فرموده: «وَ آتَاكُم مِن كُلّ مَا سَألتُمُوهُ». و درباره بينايى اش به اعمال خلق فرموده: «وَ اللّهُ بِمَا تَعمَلُونَ بَصِيرٌ».


«'''لَهُ مَقَالِيدُ السمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ ...'''»:
«'''لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ ...'''»:


كلمه ((مقاليد(( به معناى مفاتيح (كليدها) است ، و اثبات مقاليد براى آسمانها و زمين دلالت دارد بر اينكه آسمانها و زمين گنجينه هايى هستند براى آنچه كه در عالم به ظهور مى رسد، و آنچه از حوادث و آثار وجودى كه به وقوع مى پيوندد.
كلمۀ «مَقَالِيد»، به معناى مفاتيح (كليدها) است، و اثبات مقاليد براى آسمان ها و زمين دلالت دارد بر اين كه: آسمان ها و زمين، گنجينه هايى هستند براى آنچه كه در عالَم به ظهور مى رسد، و آنچه از حوادث و آثار وجودى كه به وقوع مى پيوندد.


«'''يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر'''» - بسط دادن رزق ، به معناى توسعه آن است ، و ((قدر رزق (( به معناى تضييق آن مى باشد. و كلمه ((رزق (( به معناى هر چيزى است كه بقاء روزى خوار بدان ادامه يابد، و حوائجش را برآورد تا هستى اش استمرار يابد.
«'''يَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن يَشَاءُ وَ يَقدِرُ'''» - بسط دادن رزق، به معناى توسعه آن است، و «قدر رزق»، به معناى تضييق آن مى باشد. و كلمۀ «رزق»، به معناى هر چيزى است كه بقاء روزى خوار بدان ادامه يابد، و حوائجش را برآورد تا هستى اش استمرار يابد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۴ </center>
و اگر در آخر اين فصل جمله ((انه بكل شى ء عليم (( را آورد، براى اين است كه اشاره كند به اينكه مساءله رزق و وسعت و تنگى آن بى حساب و از روى جهل گزاف نيست ، بلكه از روى علم است ، چون خداى عالم به هر چيز، مى داند كه به هرروزى خوارى چه رزقى بدهد، و چقدر بدهد، آنقدر كه حال او اقتضاء كند، و آن رزقى را بدهد كه حال رزق اقتضاء دارد به آن روزى خوار برسد، و نه تنها حال رزق و روزى خوار را در نظر دارد، بلكه اوضاع و احوال خارجى را هم كه ارتباطى با رزق و روزى خوار دارند در نظر مى گيرد، و اين همان حكمت است . پس خدا اگر رزق كسى را فراخ و بر كسى ديگر را تنگ مى گيرد، حكمتش آن را اقتضاء مى كند.
و اگر در آخر اين فصل، جملۀ «إنّهُ بِكُلّ شَئٍ عَلِيمٌ» را آورد، براى اين است كه اشاره كند به اين كه مسأله رزق و وسعت و تنگى آن، بى حساب و از روى جهل گزاف نيست، بلكه از روى علم است. چون خداى عالِم به هر چيز، مى داند كه به هر روزى خوارى چه رزقى بدهد، و چقدر بدهد، آن قدر كه حال او اقتضاء كند. و آن رزقى را بدهد كه حال رزق اقتضاء دارد به آن روزى خوار برسد. و نه تنها حال رزق و روزى خوار را در نظر دارد، بلكه اوضاع و احوال خارجى را هم كه ارتباطى با رزق و روزى خوار دارند، در نظر مى گيرد و اين، همان «حكمت» است. پس خدا اگر رزق كسى را فراخ و بر كسى ديگر را تنگ مى گيرد، حكمتش آن را اقتضاء مى كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۵ </center>
<span id='link25'><span>
<span id='link25'><span>
۱۷٬۰۰۸

ویرایش