گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۵۵: خط ۱۵۵:


==نفى عذرها ودستاويزهاى تكذيب كنندگان ==
==نفى عذرها ودستاويزهاى تكذيب كنندگان ==
بيان آيات
<center> «'''بیان آیات'''»  </center>
بعد از آنكه از عذاب روز قيامت خبر داد كه به زودى تكذيب كنندگان آيات خداى را خواهد گرفت ،
 
بعد از آن كه از عذاب روز قيامت خبر داد كه به زودى تكذيب كنندگان آيات خداى را خواهد گرفت،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۲۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۲۷ </center>
در حالى كه مردم متقى در بهشتها با چشمى روشن و دلى خرسند قرار دارند، اينك در اين آيات به رسول گراميش دستور مى دهد دعوت خود را همچنان ادامه دهد و تذكر خود را متوقف نسازد، و اشاره مى كند به اين آن جناب صلاحيت اقامه دعوت حقه را دارد، و اين تكذيب كنندگان در تكذيب او و رد دعوتش هيچ عذرى ندارند. و آنچه را كه عذر براى آنان تصور مى شود همه را نفى كرده . و آن عذرها، شانزده عذر است كه بعضى از آنها مربوط به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) است ، كه اگر موجه باشد معنايش اين است كه : آن جناب صلاحيت براى پيروى ندارد، عذرهايى است كه از قبول سخن او جلوگيرى مى كند، مانند اين كه آن جناب كاهن ، يا جن زده يا شاعر و يا دروغ پرداز بر خدا باشد، و يا خواسته باشد با دعوتش مردم را سرگرم كند. و قسمتى ديگر از آنها مربوط به خود تكذيب كنندگان است ، مثل اين كه ايشان بدون خالق به وجود آمده باشند، و يا خود، خالق خويشتن باشند، و يا عقلشان حكم كند به اين كه بايد دعوت آن جناب را تكذيب كنند، و از اين قبيل عذرهايى ديگر، و آيات مورد بحث علاوه بر رد اين اعذار، كفار را بر تكذيبشان شديدا توبيخ مى كند.
در حالى كه مردم متقى در بهشت ها با چشمى روشن و دلى خرسند قرار دارند، اينك در اين آيات، به رسول گرامی اش دستور مى دهد دعوت خود را همچنان ادامه دهد و تذكر خود را متوقف نسازد. و اشاره مى كند به اين که آن جناب صلاحيت اقامۀ دعوت حقه را دارد، و اين تكذيب كنندگان در تكذيب او و ردّ دعوتش، هيچ عذرى ندارند. و آنچه را كه عذر براى آنان تصور مى شود، همه را نفى كرده.  
فَذَكرْ فَمَا أَنت بِنِعْمَتِ رَبِّك بِكاهِنٍ وَ لا مجْنُونٍ
 
اين آيه نتيجه اى است كه از اخبار موكد به وقوع عذاب الهى در روز قيامت ، و از اين كه فرموده بود متقين از آن عذاب محفوظ و در جنات نعيم كاميابند، گرفته مى شود.
و آن عذرها، شانزده عذر است كه بعضى از آن ها، مربوط به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» است، كه اگر موجّه باشد، معنايش اين است كه: آن جناب صلاحيت براى پيروى ندارد. عذرهايى است كه از قبول سخن او جلوگيرى مى كند. مانند اين كه آن جناب، «كاهن»، يا «جن زده»، يا «شاعر»، و يا «دروغ پرداز» بر خدا باشد، و يا خواسته باشد با دعوتش، مردم را سرگرم كند. و قسمتى ديگر از آن ها، مربوط به خود تكذيب كنندگان است. مثل اين كه ايشان بدون خالق به وجود آمده باشند، و يا خود، خالق خويشتن باشند، و يا عقلشان حكم كند به اين كه بايد دعوت آن جناب را تكذيب كنند، و از اين قبيل عذرهايى ديگر. و آيات مورد بحث، علاوه بر ردّ اين اعذار، كفار را بر تكذيبشان شديدا توبيخ مى كند.
پس اين آيه شريفه در معناى اين است كه گفته شود: حال كه آن اخبار حق است ، پس تو به كار تذكر دادن خود بپرداز و بدان كه تو به حق تذكر مى دهى و انذار مى كنى ، و آنطور كه به تو نسبت مى دهند كاهن و مجنون نيستى .
 
و اين كه كاهن نبودنش را مقيد كرد به قيد «'''بنعمه ربك '''»، خواست تا بر خصوص آن جناب منت گذارد.
«'''فَذَكرْ فَمَا أَنت بِنِعْمَتِ رَبِّك بِكاهِنٍ وَ لا مجْنُونٍ'''»:
و خلاصه ، خواست بفرمايد كاهن نبودن و مجنون نبودن ، اختصاص به تو ندارد، بيشتر مردم همينطورند، ولى در تو نعمت خاصى است كه نمى گذارد در معرض چنين صفاتى قرار بگيرى .
 
و كوتاه سخن اين كه : كهانت و ديوانگى و امثال آن از تو محال است ، بخلاف ساير مردم كه در معرض آن هستند.
اين آيه، نتيجه اى است كه از اخبار مؤكّد به وقوع عذاب الهى در روز قيامت، و از اين كه فرموده بود: «متقين از آن عذاب محفوظ و در جنات نعيم كامياب اند»، گرفته مى شود.
أَمْ يَقُولُونَ شاعِرٌ نَّترَبَّص بِهِ رَيْب الْمَنُونِ
 
كلمه «'''ام منقطعه '''» و به معناى «'''بلكه '''» است ، نه متصله و به معناى «'''و يا'''». و كلمه «'''تربص '''» به معناى انتظار است .
پس اين آيه شريفه، در معناى اين است كه گفته شود: حال كه آن اخبار حق است، پس تو به كار تذكر دادن خود بپرداز، و بدان كه تو به حق تذكر مى دهى و انذار مى كنى، و آن طور كه به تو نسبت مى دهند، كاهن و مجنون نيستى.
در مجمع البيان مى گويد: تربص به معناى انتظار مخصوص است ، و آنكه فلان چيزى كه مورد تربص ما است دچار انقلاب و دگرگونى شده ،
 
و اين كه كاهن نبودنش را مقيد كرد به قيد «بِنِعمَةِ رَبّكَ»، خواست تا بر خصوص آن جناب منت گذارد.
 
و خلاصه، خواست بفرمايد: كاهن نبودن و مجنون نبودن، اختصاص به تو ندارد. بيشتر مردم همين طورند، ولى در تو نعمت خاصى است كه نمى گذارد در معرض چنين صفاتى قرار بگيرى.
 
و كوتاه سخن اين كه: كهانت و ديوانگى و امثال آن، از تو محال است، به خلاف ساير مردم كه در معرض آن هستند.
 
«'''أَمْ يَقُولُونَ شاعِرٌ نَّترَبَّصُ بِهِ رَيْب الْمَنُونِ'''»:
 
كلمه «أم»، منقطعه و به معناى «بلكه» است، نه متصله و به معناى «و يا». و كلمۀ «تَرَبُّص»، به معناى انتظار است.
 
در مجمع البيان مى گويد: «تربّص»، به معناى انتظار مخصوص است، و آن كه فلان چيزى كه مورد تربّص ما است، دچار انقلاب و دگرگونى شده،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۲۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۲۸ </center>
حالش به حالى مخالف ، برگردد، و كلمه «'''منون '''» و نيز كلمه «'''منيه '''»، هر دو به معناى مرگ است ، و كلمه «'''ريب '''» به معناى قلق و اضطراب است ، و در نتيجه ريب المنون به معناى اضطراب مرگ است .
حالش به حالى مخالف، برگردد. و كلمۀ «مَنُون» و نيز كلمۀ «مُنيَة»، هر دو به معناى مرگ است. و كلمۀ «رَيب»، به معناى قلق و اضطراب است و در نتيجه، «ريب المنون»، به معناى اضطراب مرگ است.
و حاصل معنا اين است كه : بلكه مى گويند او يعنى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) شاعر است و ما منتظر مرگ او هستيم ، تا بعد از مردنش يادش از دلها برود و اسم و رسمش فراموش شود، و ما از دست او راحت شويم .
 
قُلْ تَرَبَّصوا فَإِنى مَعَكُم مِّنَ الْمُترَبِّصِينَ
و حاصل معنا اين است كه: بلكه مى گويند او، يعنى رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، شاعر است و ما منتظر مرگ او هستيم، تا بعد از مُردنش، يادش از دل ها برود و اسم و رسمش فراموش شود، و ما از دست او راحت شويم.
در اين آيه ، رسول گرامى خود را دستور مى دهد كه به ايشان بگو: همان طور كه خود براى خود پسنديده ايد، منتظر باشيد. و اين امرى است تهديدى و مى رساند كه در اين ميان آينده اى هست كه جا دارد منتظر وقوعش باشند. و من نيز مثل شما منتظر آن هستم ،اما آنكه مى آيد، عليه شما و به نفع من است ، و آن عبارت است از هلاكت شما و وقوع عذاب بر شما.
 
أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَمُهُم بهَذَا
«'''قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنّى مَعَكُم مِنَ الْمُترَبِّصِينَ'''»:
 
در اين آيه، رسول گرامى خود را دستور مى دهد كه به ايشان بگو: همان طور كه خود براى خود پسنديده ايد، منتظر باشيد. و اين امرى است تهديدى و مى رساند كه در اين ميان آينده اى هست كه جا دارد منتظر وقوعش باشند. و من نيز مثل شما منتظر آن هستم ،اما آنكه مى آيد، عليه شما و به نفع من است ، و آن عبارت است از هلاكت شما و وقوع عذاب بر شما.
«'''أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَمُهُم بهَذَا'''»:
كلمه «'''احلام '''» جمع «'''حلم '''» است كه به معناى عقل است ، و كلمه «'''اءم '''» در اينجا منقطعه است ، و استفهامى در تقدير است ، و اشاره «'''هذا'''» به سخنانى است كه به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) مى گفتند و منتظرش بودند.
كلمه «'''احلام '''» جمع «'''حلم '''» است كه به معناى عقل است ، و كلمه «'''اءم '''» در اينجا منقطعه است ، و استفهامى در تقدير است ، و اشاره «'''هذا'''» به سخنانى است كه به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) مى گفتند و منتظرش بودند.
و معنايش اين است كه : بلكه آيا عقول خود آنان به ايشان دستور مى دهد چنين چيزى را بگويند و منتظر مرگ خود باشند؟ كدام عقلى حق را رد مى كند و به اينگونه اباطيل اجازه مى دهد آن را دفع كند؟!
و معنايش اين است كه : بلكه آيا عقول خود آنان به ايشان دستور مى دهد چنين چيزى را بگويند و منتظر مرگ خود باشند؟ كدام عقلى حق را رد مى كند و به اينگونه اباطيل اجازه مى دهد آن را دفع كند؟!
۱۶٬۸۸۰

ویرایش