۱۴٬۴۵۶
ویرایش
خط ۲۰۰: | خط ۲۰۰: | ||
و از اين جاست كه معلوم مى شود مراد از جملۀ «کُلّ شَئٍ» در آيه «وَ خَلَقَ كُلّ شَئٍ فَقَدّرَهُ تَقدِيراً» و آيه «إنّا كُلّ شَئٍ خَلَقنَاهُ بِقَدَر»، و آيه «وَ كُلّ شَئٍ عِندَهُ بِمِقدَار»، و آيه «الّذِى أعطَى كُلّ شَئٍ خَلقَهُ ثُمّ هَدَى» تنها موجودات عالَم مشهود است. موجودات طبيعى كه تحت خلقت و تركيب قرار مى گيرند، (و اما موجودات بسيطه كه از ابعاضى مركب نشده اند، مشمول اين گونه آيات نيستند). | و از اين جاست كه معلوم مى شود مراد از جملۀ «کُلّ شَئٍ» در آيه «وَ خَلَقَ كُلّ شَئٍ فَقَدّرَهُ تَقدِيراً» و آيه «إنّا كُلّ شَئٍ خَلَقنَاهُ بِقَدَر»، و آيه «وَ كُلّ شَئٍ عِندَهُ بِمِقدَار»، و آيه «الّذِى أعطَى كُلّ شَئٍ خَلقَهُ ثُمّ هَدَى» تنها موجودات عالَم مشهود است. موجودات طبيعى كه تحت خلقت و تركيب قرار مى گيرند، (و اما موجودات بسيطه كه از ابعاضى مركب نشده اند، مشمول اين گونه آيات نيستند). | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۵۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۵۰ </center> | ||
ممكن هم هست بگوييم: تقدير دو مرحله دارد. يك مرحله از آن، تمامى موجودات عالَم طبيعت و ماوراى طبيعت و خلاصه ما سوى اللّه را شامل مى شود و اين تقدير، در اين مرحله عبارت است از: تحديد اصل وجود حدّ امكان و حاجت، و معلوم است كه اين تقدير، شامل تمامى ممكنات مى شود، و تنها موجودى كه حد امكان و حاجت ندارد، خداى سبحان است، كه واجب الوجود و غنىّ بالذات است، و هستی اش از چهارچوب حد بيرون است، همچنان كه خودش فرمود: «وَ كَانَ اللّهُ بِكُلّ شَئٍ مُحِيطا». | ممكن هم هست بگوييم: تقدير دو مرحله دارد. يك مرحله از آن، تمامى موجودات عالَم طبيعت و ماوراى طبيعت و خلاصه ما سوى اللّه را شامل مى شود و اين تقدير، در اين مرحله عبارت است از: | ||
تحديد اصل وجود حدّ امكان و حاجت، و معلوم است كه اين تقدير، شامل تمامى ممكنات مى شود، و تنها موجودى كه حد امكان و حاجت ندارد، خداى سبحان است، كه واجب الوجود و غنىّ بالذات است، و هستی اش از چهارچوب حد بيرون است، همچنان كه خودش فرمود: «وَ كَانَ اللّهُ بِكُلّ شَئٍ مُحِيطا». | |||
يك مرحله ديگر تقدير، مخصوص به عالَم مشهود ما است، كه تقدير در این مرحله، عبارت است از: تحديد وجود اشياى موجود در آن. هم از حيث وجودش و هم از حيث آثار وجودش و هم از حيث خصوصيات هستی اش، بدان جهت كه هستى و آثار هستی اش، با امور خاصه از ذاتش، يعنى علل و شرايط ارتباط دارد، و به خاطر اختلاف همين علل و شرايط، هستى و احوال او نيز مختلف مى شود. | يك مرحله ديگر تقدير، مخصوص به عالَم مشهود ما است، كه تقدير در این مرحله، عبارت است از: تحديد وجود اشياى موجود در آن. هم از حيث وجودش و هم از حيث آثار وجودش و هم از حيث خصوصيات هستی اش، بدان جهت كه هستى و آثار هستی اش، با امور خاصه از ذاتش، يعنى علل و شرايط ارتباط دارد، و به خاطر اختلاف همين علل و شرايط، هستى و احوال او نيز مختلف مى شود. |
ویرایش