۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
<span id='link171'><span> | <span id='link171'><span> | ||
== | ==تسبيح آنچه در آسمان ها و زمين است، تسبيح حقيقى است، نه مجازى == | ||
و مراد از تسبيح خداى | و مراد از تسبيح خداى تعالى، حقيقت معناى تسبيح است، نه اين كه خواسته باشد به طور مجاز نسبت تسبيح به آن ها داده باشد. يعنى خواسته باشد بفرمايد: هر موجود كه در آسمان ها و زمين است، با هستى خود دلالت مى كند بر اين كه پديد آورنده اى منزّه از هر نقص و متصّف به كلّ كمال دارد، و نه اين كه خواسته باشد به طور عمومِ مجاز، نسبت تسبيح به آن ها داده باشد، يعنى بفهماند كه تمامى موجودات دلالت دارند بر نزاهت خداى تعالى از هر نقص و عيب. | ||
چيزى كه هست، عقلاى از موجودات اين دلالت را با زبان سر ايفا مى كنند و مى گويند: «سُبحَانَ اللّه سُبحَانَ اللّه»، و يا به فارسى مى گويند: خدا منزّه از هر نقص و حاجت است، و غيرعقلا، اين دلالت را به لسان حال ايفا مى كنند، بلكه همان طور كه گفتيم، معناى حقيقى كلمه منظور است، و موجودات، چه عقلا و چه غيرعقلا، همه خدا را به تمام معنى الكلمه و به حقيقت معنى الكلمه تسبيح مى گويند. به دليل اين كه در جاى ديگر، به طور صريح و به بيانى كه نه ميتوان حمل بر مجازش كرد، و نه حمل بر عموم مجاز، فرموده: | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۲۵۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۲۵۲ </center> | ||
«وَ إن مِن شَئٍ إلّا يُسَبّحُ بِحَمدِهِ وَلكِن لَا تَفقَهُونَ تَسبِيحَهُم». چون اگر منظور از تسبيح، تسبيح مجازى بود، ديگر جا نداشت بفرمايد: شما تسبيح آن ها را نمى فهميد، زيرا تسبيح مجازى اين است كه: موجودى با هستى خود، دلالت كند بر وجود خالق و صانعش و اين دلالتش حجتى باشد عليه منكران صانع، و يا اين است كه هر موجودى با زبان حال تسبيح و حمد خدا بگويد، و اين دو نوع دلالت را همه كس مى فهمد، و نمى بايست بفرمايد: «وليكن شما تسبيح آن ها را نمى فهميد». | |||
پس تسبيح تمامى موجوداتى كه در آسمان ها و زمين هست تسبيح با زبان ، و تنزيه به حقيقت معناى كلمه است ، هر چند كه ما زبان آنها را نفهميم ، نفهميدن ما دليل بر اين نيست مثلا جمادات زبان ندارند، قرآن كريم تصريح دارد بر اين كه تمامى موجو دات زبان دارند و فرموده : «'''قالوا انطقنا اللّه الذى انطق كل شى ء'''». | پس تسبيح تمامى موجوداتى كه در آسمان ها و زمين هست تسبيح با زبان ، و تنزيه به حقيقت معناى كلمه است ، هر چند كه ما زبان آنها را نفهميم ، نفهميدن ما دليل بر اين نيست مثلا جمادات زبان ندارند، قرآن كريم تصريح دارد بر اين كه تمامى موجو دات زبان دارند و فرموده : «'''قالوا انطقنا اللّه الذى انطق كل شى ء'''». | ||
«'''و هو العزيز الحكيم '''» - يعنى خداى سبحان داراى مقامى منيع است ، به طورى تمامى قدرتها را در هم مى شكند، و هيچ قدرتى نيست كه او را شكست دهد، و حكيم است ، يعنى فعل او متقن و محكم است ، آنقدر محكم است هيچ عارضه اى فعل او را فاسد نمى كند، (و چون افعال ما در معرض فساد و تباهى نيست )، و نيز آنقدر متقن است كه جاى هيچ اعتراض كردنى در آن نيست . | «'''و هو العزيز الحكيم '''» - يعنى خداى سبحان داراى مقامى منيع است ، به طورى تمامى قدرتها را در هم مى شكند، و هيچ قدرتى نيست كه او را شكست دهد، و حكيم است ، يعنى فعل او متقن و محكم است ، آنقدر محكم است هيچ عارضه اى فعل او را فاسد نمى كند، (و چون افعال ما در معرض فساد و تباهى نيست )، و نيز آنقدر متقن است كه جاى هيچ اعتراض كردنى در آن نيست . | ||
خط ۹۳: | خط ۹۶: | ||
خداى تعالى از آنچه در زمين فرو مى رود و نفوذ مى كند از قبيل آب باران و تخم گياهان و غير اينها آگاه است ، و نيز از آنچه كه از زمين سر بر مى آورد چون نباتات و حيوانات و آب خبر دارد، و از آنچه كه به زمين نازل مى شود چون باران ها و اشعه اجرام نورانى و ملائكه و غيره با اطلاع است ، و از آنچه كه از زمين طرف آسمان بالا مى رود مانند دودها و بخارها و ملائكه و اعمال بندگان با خبر است . | خداى تعالى از آنچه در زمين فرو مى رود و نفوذ مى كند از قبيل آب باران و تخم گياهان و غير اينها آگاه است ، و نيز از آنچه كه از زمين سر بر مى آورد چون نباتات و حيوانات و آب خبر دارد، و از آنچه كه به زمين نازل مى شود چون باران ها و اشعه اجرام نورانى و ملائكه و غيره با اطلاع است ، و از آنچه كه از زمين طرف آسمان بالا مى رود مانند دودها و بخارها و ملائكه و اعمال بندگان با خبر است . | ||
<span id='link173'><span> | <span id='link173'><span> | ||
==احاطه ، ملك و علم مطلق خداوند بر همه چيز و همه كس == | ==احاطه ، ملك و علم مطلق خداوند بر همه چيز و همه كس == | ||
وَ هُوَ مَعَكمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ | وَ هُوَ مَعَكمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ |
ویرایش