گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۴۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۳۸: خط ۳۸:
همين شخصى كه از ابن عباس سؤال كرده بود، پرسيد: آيا نفر پنجمى، اوسط از حيث سن و سال بود؟ ابن عباس گفت: نه، اتفاقا از حيث سن و سال از همه كوچكتر بود، بلكه منظور از كلمه «اوسط» اين كه از همه بهتر و عاقل تر بود، به دليل اين كه قرآن كريم درباره امت محمّد «صلى اللّه عليه و آله و سلم» كه از همه امت ها كوچكتر است، به خاطر همين كه از همه امت ها بهتر است، فرموده: «وَ كَذَلِكَ جَعَلنَاكُم أُمّةً وَسَطاً».
همين شخصى كه از ابن عباس سؤال كرده بود، پرسيد: آيا نفر پنجمى، اوسط از حيث سن و سال بود؟ ابن عباس گفت: نه، اتفاقا از حيث سن و سال از همه كوچكتر بود، بلكه منظور از كلمه «اوسط» اين كه از همه بهتر و عاقل تر بود، به دليل اين كه قرآن كريم درباره امت محمّد «صلى اللّه عليه و آله و سلم» كه از همه امت ها كوچكتر است، به خاطر همين كه از همه امت ها بهتر است، فرموده: «وَ كَذَلِكَ جَعَلنَاكُم أُمّةً وَسَطاً».


«'''قَالَ لَهُم أوسَطُهُم '''»: بهترين آن برادران، به سايرين گفت از خدا بترسيد، و طريقه پدر را پيش بگيريد تا سالم باشيد و سود ببريد. برادران بر او خشم كردند، و او را به كتك گرفته، سخت كوبيدند. وقتى آن برادر يقين كرد كه برادران قصد كشتن او را دارند، تسليم گفتارشان شد، و به اكراه و بدون رضايت درونى، رأى آنان را تصويب كرد.
«قَالَ لَهُم أوسَطُهُم»: بهترين آن برادران، به سايرين گفت از خدا بترسيد، و طريقه پدر را پيش بگيريد تا سالم باشيد و سود ببريد. برادران بر او خشم كردند، و او را به كتك گرفته، سخت كوبيدند. وقتى آن برادر يقين كرد كه برادران قصد كشتن او را دارند، تسليم گفتارشان شد، و به اكراه و بدون رضايت درونى، رأى آنان را تصويب كرد.


از آن جا به خانه هاى خود برگشته، هم سوگند شدند كه هر وقت خواستند ميوه بچينند، صبح خيلى زود بچينند، و در اين سوگند خود، إن شاء اللّه هم نگفتند. خداى تعالى به خاطر اين جرمشان مبتلاشان نموده، بين آنان و آن رزق حائل شد. رزقى كه ايام چيدنش بسيار نزديك بود. مع ذلك حتى يكدانه هم عايدشان نشد. و اين داستان را در قرآن كريم آورده، فرمود: «إنّا بَلَونَاهُم كَمَا بَلَونَا أصحَابَ الجَنّة إذ أقسَمُوا لَيَصرِمُنّهَا مُصبِحِين وَ لا يَستَثنُون فَطَافَ عَلَيهَا طَائِفٌ مِن رَبّكَ وَ هُم نَائِمُون فَأصبَحَت كَالصَّرِيم '''». يعنى مثل باغى كه درختانش آتش گرفته باشد.
از آن جا به خانه هاى خود برگشته، هم سوگند شدند كه هر وقت خواستند ميوه بچينند، صبح خيلى زود بچينند، و در اين سوگند خود، إن شاء اللّه هم نگفتند. خداى تعالى به خاطر اين جرمشان مبتلاشان نموده، بين آنان و آن رزق حائل شد. رزقى كه ايام چيدنش بسيار نزديك بود. مع ذلك حتى يكدانه هم عايدشان نشد. و اين داستان را در قرآن كريم آورده، فرمود: «إنّا بَلَونَاهُم كَمَا بَلَونَا أصحَابَ الجَنّة إذ أقسَمُوا لَيَصرِمُنّهَا مُصبِحِين وَ لا يَستَثنُون فَطَافَ عَلَيهَا طَائِفٌ مِن رَبّكَ وَ هُم نَائِمُون فَأصبَحَت كَالصَّرِيم». يعنى مثل باغى كه درختانش آتش گرفته باشد.


سائل پرسيد: اى ابن عباس! «صَريم» چيست؟ گفت : صريم به معناى شب بسيار تاريك است. آنگاه گفت: شبى كه هيچ نور و ضوئى در آن نباشد.
سائل پرسيد: اى ابن عباس! «صَريم» چيست؟ گفت : صريم به معناى شب بسيار تاريك است. آنگاه گفت: شبى كه هيچ نور و ضوئى در آن نباشد.
خط ۴۸: خط ۴۸:
برادران به طرف باغ روانه شدند، «وَ هُم يَتَخَافَتُون». سائل پرسيد: اى ابن عباس! «تخافت» به چه معنا است؟ گفت: به معناى تشاور است، با يكديگر مشورت مى كردند و آهسته سخن مى گفتند كه كسى صدايشان را نشنود. و سخن آهسته شان اين بود كه: «لَا يَدخُلَنّهَا اليَومَ عَلَيكُم مِسكِين وَ غَدَوا عَلى حَردٍ قَادِرِين»، احدى از فقرا نبايد داخل باغتان شود. همه فكرشان در پياده كردن اين نقشه بود كه چگونه ميوه ها را بچينند كه هيچ يك از فقرا خبردار نشود، «قَادِرين» مسلّم و خاطر جمع بودند كه ميوه را خواهند چيد، و هيچ احتمال نمى دادند كه ميوه و باغى در كار نباشد، و عذاب خدا و خشم او ايشان را گرفته باشد.
برادران به طرف باغ روانه شدند، «وَ هُم يَتَخَافَتُون». سائل پرسيد: اى ابن عباس! «تخافت» به چه معنا است؟ گفت: به معناى تشاور است، با يكديگر مشورت مى كردند و آهسته سخن مى گفتند كه كسى صدايشان را نشنود. و سخن آهسته شان اين بود كه: «لَا يَدخُلَنّهَا اليَومَ عَلَيكُم مِسكِين وَ غَدَوا عَلى حَردٍ قَادِرِين»، احدى از فقرا نبايد داخل باغتان شود. همه فكرشان در پياده كردن اين نقشه بود كه چگونه ميوه ها را بچينند كه هيچ يك از فقرا خبردار نشود، «قَادِرين» مسلّم و خاطر جمع بودند كه ميوه را خواهند چيد، و هيچ احتمال نمى دادند كه ميوه و باغى در كار نباشد، و عذاب خدا و خشم او ايشان را گرفته باشد.


«'''فَلَمّا رَأوهَا'''»: وقتى ديدند كه چه بلايى بر آنان نازل شده «قَالُوا إنّا لَضَالّونَ بَل نَحنُ مَحرُومُون». آرى، خداى تعالى از آن رزق محرومشان كرد، و اين به خاطر جرمى بود كه كردند و خدا به ايشان ظلم نكرد.
«فَلَمّا رَأوهَا»: وقتى ديدند كه چه بلايى بر آنان نازل شده «قَالُوا إنّا لَضَالّونَ بَل نَحنُ مَحرُومُون». آرى، خداى تعالى از آن رزق محرومشان كرد، و اين به خاطر جرمى بود كه كردند و خدا به ايشان ظلم نكرد.


«'''قَالَ أوسَطُهُم ألَم أقُل لَكُم لَولا تُسَبّحُون قَالُوا سُبحَانَ رَبّنَا إنّا كُنّا ظَالِمِين فَأقبَلَ بَعضُهُم عَلى بَعضٍ يَتَلاوَمُون'''». ابن عباس گفت: يعنى خود را ملامت مى كردند كه اين چه تصميمى بود كه ما گرفتيم. «قَالُوا يَا وَيلَنَا إنّا كُنّا طَاغِين عَسى رَبُّنَا أن يُبدِلَنَا خَيراً مِنهَا إنِا إلى رَبّنَا رَاغِبُون»، و در آخر فرمود: «كَذَلِكَ العَذَابُ وَ لَعَذَابُ الآخِرَة أكبَرُ لَو كَانُوا يَعلَمُون».
«قَالَ أوسَطُهُم ألَم أقُل لَكُم لَولا تُسَبّحُون قَالُوا سُبحَانَ رَبّنَا إنّا كُنّا ظَالِمِين فَأقبَلَ بَعضُهُم عَلى بَعضٍ يَتَلاوَمُون». ابن عباس گفت: يعنى خود را ملامت مى كردند كه اين چه تصميمى بود كه ما گرفتيم. «قَالُوا يَا وَيلَنَا إنّا كُنّا طَاغِين عَسى رَبُّنَا أن يُبدِلَنَا خَيراً مِنهَا إنِا إلى رَبّنَا رَاغِبُون»، و در آخر فرمود: «كَذَلِكَ العَذَابُ وَ لَعَذَابُ الآخِرَة أكبَرُ لَو كَانُوا يَعلَمُون».


مؤلف: قريب به اين مضمون و مضمون حديث قبل از آن، رواياتى ديگر رسيده، ودر بعضى از آنها آمده كه باغ مورد بحث، از مردى از بنى اسرائيل بوده، كه بعد از مُردنش، پسرانش آن را ارث بردند و بعد دچار اين سرنوشت شدند.
مؤلف: قريب به اين مضمون و مضمون حديث قبل از آن، رواياتى ديگر رسيده، و در بعضى از آن ها آمده كه باغ مورد بحث، از مردى از بنى اسرائيل بوده، كه بعد از مُردنش، پسرانش آن را ارث بردند و بعد دچار اين سرنوشت شدند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۶۳۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۶۳۵ </center>
<span id='link429'><span>
<span id='link429'><span>
۱۴٬۶۲۸

ویرایش