۱۷٬۲۳۲
ویرایش
خط ۶: | خط ۶: | ||
<span id='link72'><span> | <span id='link72'><span> | ||
==اشاره هايى به شدت عذاب روز قيامت == | ==اشاره هايى به شدت عذاب روز قيامت == | ||
فَكَيْف تَتَّقُونَ إِن كَفَرْتمْ يَوْماً يجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيباً | «'''فَكَيْف تَتَّقُونَ إِن كَفَرْتمْ يَوْماً يجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيباً'''»: | ||
(فرعون نتوانست خود را از عذاب دور بدارد، شما چگونه خود را از عذاب روزى كه جوان را پير مى | (فرعون نتوانست خود را از عذاب دور بدارد، شما چگونه خود را از عذاب روزى كه جوان را پير مى كند، حفظ مى كنيد؟) نسبت دادن اتقاء و حفظ كردن خود، به يوم (روز) از باب مجاز عقلى است، و مراد حفظ كردن از عذاب آن روز است. بنابراين، كلمه «يَوماً» مفعول براى تَتّقُون است. بعضى گفته اند: مفعول «تَتّقُون» حذف شده و «يَوماً» ظرف براى عذاب است، و تقدير كلام «فَكَيفَ تَتّقُونَ العَذَابَ الكَائِن فِى يَومِ كَذا» است. | ||
بعضى از مفسران گفته اند: مفعول «تَتّقُون» حذف شده، و كلمه «يَوماً» ظرف براى اتقاء است، و معنا اين است كه اتقاى شما در آن روز چگونه است؟ بعضى ديگر سخنانى ديگر گفته اند. | |||
«'''يَجعَلُ الوِلدَانَ شِيباً'''» - كلمه «شيب: پير» جمع كلمه «اشيب» است، مقابل كلمه «شَاب» كه به معناى جوان است. و اين تعبير كه «آن روز كودكان را پير مى كند»، كنايه است از شدّت عذاب آن روز، نه طولانى بودنش. | |||
و جمله | «'''السمَاءُ مُنفَطِرٌ بِهِ كَانَ وَعْدُهُ مَفْعُولاً'''»: | ||
اين آيه براى بار دوم، به شدّت آن روز اشاره مى كند. و كلمه «إنفطار»، به معناى شكاف برداشتن است. و اگر صفت «سَمَاء» را مذكر آورد، براى اين بود كه «سماء» جائز الوجهين است. هم مى توان صفتش را مذكر آورد و هم مؤنث، و ضمير «بِهِ»، به كلمه «يَوم» بر مى گردد، و حرف «باء» در آن سببيت را مى فهماند. و معناى آيه اين است كه: آسمان در آن روز و يا به سبب شدت آن روز، شكافته مى شود. | |||
و جمله «كَانَ وَعدُهُ مَفعُولاً» استينافى است. يعنى مى خواهد نكته اى جديد را افاده كند، و آن اين است كه: وعده خدا شدنى است. و با آوردن اين جمله، تهديد سابق را مسجّل مى كند، و اگر كلمه «وعد» | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۰۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۰۸ </center> | ||
را به ضمير راجع به خداى تعالى نسبت داد و نفرمود: | را به ضمير راجع به خداى تعالى نسبت داد و نفرمود: «كَانَ وَعدُ الله»، شايد براى اين بود كه اشاره كند به اين كه غير از خدا كسى نيست كه صلاحيت داشته باشد چنين تهديدى بكند. پس آوردن ضمير هم كافى است و احتياج به آوردن نام خداى تعالى نيست. | ||
إِنَّ هَذِهِ تَذْكرَةٌ فَمَن شاءَ اتخَذَ إِلى رَبِّهِ سبِيلاً | «'''إِنَّ هَذِهِ تَذْكرَةٌ فَمَن شاءَ اتخَذَ إِلى رَبِّهِ سبِيلاً'''»: | ||
كلمه «هذه» اشاره است به آيات سابق كه مشتمل بر تهديدهاى كوبنده و تذكر و موعظه است | كلمه «هذه» اشاره است به آيات سابق كه مشتمل بر تهديدهاى كوبنده و تذكر و موعظه است. و كلمه «تذكره» به معناى هر هشدارى است كه آدمى با ديدن و يا شنيدن آن، الگويى مى گيرد كه عمل خود را طبق آن انجام دهد. | ||
و در جمله | و در جمله «فَمَن شَاءَ» مفعول «شَاءَ» حذف شده، و معروف در مثل اين موارد، اين است كه مفعولى در تقدير بگيرند كه از جنس جواب شرط باشد و با سياق بسا زد. بنابراين، بايد بگوييم تقدير جمله: «فَمَن شَاءَ أن يَتّخِذَ إلى رَبّه سَبيِلاً اتّخَذَ إلى رَبّه سَبّيلاً»: «هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگار خود اتخاذ كند، مى تواند راهى به سوى پروردگارش اتخاذ كند»، مى باشد. | ||
بعضى گفته اند: كلمه | بعضى گفته اند: كلمه «اتعاظ - پندگيرى» در تقدير است. و معنايش اين است كه: هر كس بخواهد پند بگيرد، راهى به سوى پروردگار خود اتخاذ مى كند. و منظور «از اتخاذ راه به سوى پروردگار»، اتخاذ راه به سوى تقرب به او است. و منظور از «راه»، همان ايمان و اطاعت است. اين آن معنايى است كه مفسران ذكر كرده اند. | ||
ولى ممكن است كلمه | ولى ممكن است كلمه «هذه» را اشاره به آيات اول سوره بگيريم، كه به شب زنده دارى و تهجد سفارش مى كرد، و بگوييم: اين آيه مى خواهد خطاب اختصاصى به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در اول سوره را به همه مؤمنين عموميت دهد، و به طور كلى بفرمايد: «فَمَن شَاء...». مؤيد اين احتمال اين است كه آيه مورد بحث، عينا در سوره «دهر» هم آمده، و در آن جا بعد از آيه اى قرار گرفته كه از نماز شب سخن مى گويد و مى فرمايد: «وَ سَبّحهُ لَيلاً طَوِيلاً»، و از اين معنا مى توان نتيجه گرفت كه نماز شب، راه مخصوصى است كه آدمى را به سوى پروردگارش هدايت مى كند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۰۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۰۹ </center> |
ویرایش