گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۱۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵۲: خط ۵۲:
«اصحاب يمين» كسانى هستند كه در روز حساب، نامۀ عملشان را به دست راستشان مى دهند و اينان، دارندگان عقايد حق و اعمال صالح از مؤمنان متوسط الحال اند، كه نامشان به عنوان «اصحابُ اليمين» در مواردى از قرآن كريم، مكرر آمده و به همين جهت، استثناى مورد بحث، استثنايى است متصل.
«اصحاب يمين» كسانى هستند كه در روز حساب، نامۀ عملشان را به دست راستشان مى دهند و اينان، دارندگان عقايد حق و اعمال صالح از مؤمنان متوسط الحال اند، كه نامشان به عنوان «اصحابُ اليمين» در مواردى از قرآن كريم، مكرر آمده و به همين جهت، استثناى مورد بحث، استثنايى است متصل.


و آنچه از مجموع «مستثنى منه» و «مستثنى» استفاده مى شود، اين است كه: نفوس داراى عمل، به دو قسم تقسيم مى شوند: يكى نفوسى كه رهين به كرده هاى خويش اند، و اين نفوس مجرمان است. و دوم، نفوس ‍ آزاد شده از رهن، و اين نفوس اصحاب يمين است. و اما «سابقون مقرّب»، يعنى آن هايى كه خداى تعالى در بعضى از موارد كلامش، قسم سوم براى دو قسم نامبرده شمرده و فرموده: «وَ کُنتُم أزوَاجاً ثَلاثَة* فَأصحَابُ
و آنچه از مجموع «مستثنى منه» و «مستثنى» استفاده مى شود، اين است كه: نفوس داراى عمل، به دو قسم تقسيم مى شوند: يكى نفوسى كه رهين به كرده هاى خويش اند، و اين نفوس مجرمان است. و دوم، نفوس ‍ آزاد شده از رهن، و اين نفوس اصحاب يمين است. و اما «سابقون مقرّب»، يعنى آن هايى كه خداى تعالى در بعضى از موارد كلامش، قسم سوم براى دو قسم نامبرده شمرده و فرموده:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۵۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۵۲ </center>
المَيمَنَة... أُولئكَ المُقَرّبُون» داخل در تقسيم مورد بحث نيستند. چون در اول قيد كرديم: نفوس داراى عمل. و اما مقرّبان آن چنان در مستقر عبوديت استقرار يافته اند؛ كه اصلا خود را صاحب نفس نمى دانند، تا چه رسد به اين كه صاحب عمل بدانند. هم نفس خود را مِلك خدا مى دانند، و هم اعمالشان را. آنان، نه در محضر خداى تعالى حاضر مى شوند، و نه به حسابشان رسيدگى مى شود، همچنان كه در آيه زير فرموده: «فَإنّهُم لَمُحضَرُون إلّا عِبَادَ اللّه المُخلَصِين». پس اين طايفه از تقسيم مورد بحث، به كلّى بيرون اند.
«وَ کُنتُم أزوَاجاً ثَلاثَة * فَأصحَابُ المَيمَنَة... أُولئكَ المُقَرّبُون» داخل در تقسيم مورد بحث نيستند. چون در اول قيد كرديم: نفوس داراى عمل. و اما مقرّبان آن چنان در مستقر عبوديت استقرار يافته اند؛ كه اصلا خود را صاحب نفس نمى دانند، تا چه رسد به اين كه صاحب عمل بدانند. هم نفس خود را مِلك خدا مى دانند، و هم اعمالشان را. آنان، نه در محضر خداى تعالى حاضر مى شوند، و نه به حسابشان رسيدگى مى شود، همچنان كه در آيه زير فرموده: «فَإنّهُم لَمُحضَرُون إلّا عِبَادَ اللّه المُخلَصِين». پس اين طايفه از تقسيم مورد بحث، به كلّى بيرون اند.


و از مفسران حكايت شده كه بعضى از آنان اصحاب يمين را به ملائكه، و بعضى ديگر به اطفال مسلمين، و بعضى ديگر به كسانى كه در روز ميثاق در سمت راست آدم بودند، و بعضى ديگر به كسانى كه قرآن درباره آنان فرموده: «الّذِينَ سَبَقَت لَهُم مِنّا الحُسنى: كسانى كه از طرف ما، برايشان سرنوشت خوب نوشته شده» تفسير كرده اند. ولى همه اين ها، وجوهى ضعيف است كه ضعفش بر كسى پوشيده نيست.
و از مفسران حكايت شده كه بعضى از آنان اصحاب يمين را به ملائكه، و بعضى ديگر به اطفال مسلمين، و بعضى ديگر به كسانى كه در روز ميثاق در سمت راست آدم بودند، و بعضى ديگر به كسانى كه قرآن درباره آنان فرموده: «الّذِينَ سَبَقَت لَهُم مِنّا الحُسنى: كسانى كه از طرف ما، برايشان سرنوشت خوب نوشته شده» تفسير كرده اند. ولى همه اين ها، وجوهى ضعيف است كه ضعفش بر كسى پوشيده نيست.
۱۶٬۳۳۸

ویرایش