گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۱۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۹۹: خط ۹۹:
<span id='link91'><span>
<span id='link91'><span>


==معناى بروز و ظهور خلق براى خداوند در روز قيامت (و برزو الله الواحد القهار) ==
==معناى بروز و ظهور خلق براى خداوند، در روز قيامت==
و معناى بروزشان براى واحد قهار با اينكه تمامى موجودات هميشه براى خداى تعالى ظاهر و غير مخفى است ، اين است كه آن روز تمامى علل و اسبابى كه آنها را از خدايشان محجوب مى كرد از كار افتاده ، ديگر آن روز، با ديد دنيائيشان هيچ يك از آن اسباب را كه در دنيا اختيار و سرپرستى آنان را در دست داشت نمى بينند، تنها و تنها سبب مستقلى كه موثر در ايشان باشد خداى را خواهند يافت ، همچنان كه آيات بسيارى بر اين معنا دلالت دارد و مى رساند كه در قيامت مردم به هيچ جا ملتفت نشده و به هيچ جهتى روى نمى آورند، نه با بدنهايشان و نه با دلهايشان ، و نيز به احوال آن روزشان و به احوال و اعمال گذشته شان توجه نمى كنند، الا اينكه خداى سبحان را حاضر و شاهد و مهيمن و محيط بر آن مى يابند.
و معناى بروزشان براى واحد قهار، با اين كه تمامى موجودات هميشه براى خداى تعالى ظاهر و غير مخفى است، اين است كه: آن روز، تمامى علل و اسبابى كه آن ها را از خدايشان محجوب مى كرد، از كار افتاده، ديگر آن روز، با ديد دنيایی شان، هيچ يك از آن اسباب را كه در دنيا اختيار و سرپرستى آنان را در دست داشت، نمى بينند. تنها و تنها سبب مستقلى كه مؤثر در ايشان باشد، خداى را خواهند يافت. همچنان كه آيات بسيارى بر اين معنا دلالت دارد و مى رساند كه در قيامت، مردم به هيچ جا ملتفت نشده و به هيچ جهتى روى نمى آورند. نه با بدن هايشان و نه با دل هايشان، و نيز به احوال آن روزشان و به احوال و اعمال گذشته شان توجه نمى كنند، الا اين كه خداى سبحان را، حاضر و شاهد و مهيمن و محيط بر آن مى يابند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه .۱۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه .۱۳ </center>
دليل بر اين معانى كه گفتيم توصيف خداى سبحان است در آيه مورد بحث به «'''واحد قهار'''» كه اين توصيف به نوعى غلبه و تسلط اشعار دارد، پس بروز مردم براى خدا در آن روز ناشى از اين است كه خدا يكتاست، و تنها اوست كه وجود هر چيز قائم به او است ، و تنها اوست كه هر موثرى غير خودش را خرد مى كند، پس چيزى ميان خدا و ايشان حائل نيست، و چون حائل نيست پس ايشان براى خدا بارزند، آنهم بارز مطلق.
دليل بر اين معانى كه گفتيم، توصيف خداى سبحان است در آيه مورد بحث، به «واحد قهّار»، كه اين توصيف به نوعى غلبه و تسلط اشعار دارد. پس «بروز مردم» براى خدا در آن روز، ناشى از اين است كه خدا يكتاست، و تنها اوست كه وجود هر چيز قائم به او است، و تنها اوست كه هر مؤثرى غير خودش را خرد مى كند. پس چيزى ميان خدا و ايشان حائل نيست، و چون حائل نيست، پس ايشان براى خدا بارزند، آن هم بارز مطلق.


وَ تَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئذٍ مُّقَرَّنِينَ فى الاَصفَادِ سرَابِيلُهُم مِّن قَطِرَانٍ وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ
«'''وَ تَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئذٍ مُّقَرَّنِينَ فى الاَصفَادِ سرَابِيلُهُم مِّن قَطِرَانٍ وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ'''»:


كلمه «'''مقرنين '''» از ماده «'''تقرين '''» است كه به معناى جمع نمودن چيزى است با فرد دوم همان چيز (و خلاصه قرين كردن ميان دو چيز است ).و كلمه «'''اصفاد'''» جمع «'''صفد'''» است كه به معناى غل و زنجير مى باشد كه با آن دستها را به گردن مى بندند.ممكن هم هست به معناى مطلق زنجير باشد كه دو نفر اسير را با هم جمع مى كند و قرين مى سازد.و كلمه «'''سرابيل '''» جمع «'''سربال '''» است كه به معناى پيراهن مى باشد.و كلمه قطران چيزى سياه رنگ و بدبو است كه به شتران مى مالند، و در قيامت آن قدر بر بدن مجرمين مى مالند كه مانند پيراهن بدنشان را بپوشاند.و كلمه «'''تغشى '''» از «'''غشاوه '''» - به فتح غين - به معناى پوشيدن مى باشد.وقتى گفته مى شود:«'''غشى ، يغشى ، غشاوه '''» يعنى آن را پوشانيد و در لفافه پيچيد، و معناى اين دو آيه روشن است .
كلمه «مُقَرّنِين»، از ماده «تقرين» است كه به معناى جمع نمودن چيزى است با فرد دوم همان چيز (و خلاصه قرين كردن ميان دو چيز است). و كلمه «اصفاد» جمع «صفد» است، كه به معناى غُل و زنجير مى باشد كه با آن، دست ها را به گردن مى بندند. ممكن هم هست به معناى مطلق زنجير باشد، كه دو نفر اسير را با هم جمع مى كند و قرين مى سازد. و كلمه «سَرابيل» جمع «سِربال» است، كه به معناى پيراهن مى باشد. و كلمه «قطران»، چيزى سياه رنگ و بدبو است كه به شتران مى مالند، و در قيامت، آن قدر بر بدن مجرمان مى مالند كه مانند پيراهن، بدنشان را بپوشاند. و كلمه «تَغشى» از «غَشاوة» - به فتح غين - به معناى پوشيدن مى باشد. وقتى گفته مى شود: «غشى، يغشى، غشاوه»، يعنى آن را پوشانيد و در لفافه پيچيد، و معناى اين دو آيه روشن است.
<span id='link92'><span>
<span id='link92'><span>
==پاداش و كيفر هر نفسى همان كرده هاى نيك و بد خود او است ==
==پاداش و كيفر هر نفسى همان كرده هاى نيك و بد خود او است ==
لِيَجْزِى اللَّهُ كلَّ نَفْسٍ مَّا كَسبَت إِنَّ اللَّهَ سرِيعُ الْحِسابِ
لِيَجْزِى اللَّهُ كلَّ نَفْسٍ مَّا كَسبَت إِنَّ اللَّهَ سرِيعُ الْحِسابِ
۱۷٬۰۰۸

ویرایش