۱۶٬۸۸۳
ویرایش
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
==بيان اينكه وجود ملائكه مادى و جسمانى نيست == | ==بيان اينكه وجود ملائكه مادى و جسمانى نيست == | ||
صفت چهارم اينكه : ملائكه از آن جا كه | صفت چهارم اينكه : ملائكه از آن جا كه هرچه مى كنند به امر خدا مى كنند، هرگز شكست نمى خورند، به شهادت اينكه فرموده : «و ما كان اللّه ليعجره من شى ء فى السموات و لا فى الاءرض» و از سوى ديگر فرموده : «و اللّه غالب على امره» و نيز فرموده : «ان اللّه بالغ امره» | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴ </center> | ||
از اين جا روشن مى شود ملائكه موجوداتى هستند كه در وجودشان منزه از ماده جسمانى اند، چون ماده جسمانى در معرض زوال و فساد و تغيير است ، و نيز كمال در ماده ، تدريجى است ، از مبداء سير و حركت مى كند تا به تدريج به غايت كمال برسد، و چه بسا در بين راه به موانع و آفاتى برخورد كند و قبل از رسيدن به حد كمالش از بين برود، ولى ملائكه اين طور نيستند. | از اين جا روشن مى شود ملائكه موجوداتى هستند كه در وجودشان منزه از ماده جسمانى اند، چون ماده جسمانى در معرض زوال و فساد و تغيير است ، و نيز كمال در ماده ، تدريجى است ، از مبداء سير و حركت مى كند تا به تدريج به غايت كمال برسد، و چه بسا در بين راه به موانع و آفاتى برخورد كند و قبل از رسيدن به حد كمالش از بين برود، ولى ملائكه اين طور نيستند. | ||
و نيز از اين بيان روشن مى شود اينكه در روايات ، سخن از صورت و شكل و | |||
و نيز از اين بيان روشن مى شود اينكه در روايات ، سخن از صورت و شكل و هيات هاى جسمانى ملائكه رفته، - كه پاره اى از آن را در روايات سابق ملاحظه فرموديد - از باب تمثل است ، و خواسته اند بفرمايند: فلان فرشته طورى است كه اگر اوصافش با طرحى نشان داده شود، به اين شكل درمى آيد، و به همين جهت انبيا و امامان، فرشتگان را به آن صورت كه براى آنان مجسم شدند، توصيف كرده اند و گرنه ملائكه به صورت و شكل درنمى آيند. | |||
<span id='link12'><span> | <span id='link12'><span> | ||
==و توضيحى در مورد تمثل ملائكه به اشكال و تهيات جسمانى == | ==و توضيحى در مورد تمثل ملائكه به اشكال و تهيات جسمانى == | ||
آرى فرق است بين تمثل و شكل گيرى ، تمثل ملك به صورت انسان ، معنايش اين است كه ملك در ظرف ادراك آن كسى كه وى را مى بيند، به صورت انسان درآيد، در حالى كه بيرون از ظرف ادراك او، واقعيت و خارجيت ديگرى دارد، و آن عبارت است از صورتى ملكى . | آرى فرق است بين تمثل و شكل گيرى ، تمثل ملك به صورت انسان ، معنايش اين است كه ملك در ظرف ادراك آن كسى كه وى را مى بيند، به صورت انسان درآيد، در حالى كه بيرون از ظرف ادراك او، واقعيت و خارجيت ديگرى دارد، و آن عبارت است از صورتى ملكى . |
ویرایش