گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
<span id='link9'><span>
<span id='link9'><span>


==حجت دوم : اعمال فسط و عدل الهى ، با پاداش دادن به صالح و كيفر دادن صالح(ليجزى الذين آمنوا...) ==
==حجت دوم: اعمال قسط و عدل الهى ، با پاداش دادن به صالح و كيفر دادن صالح ==
و حجت دوم را جمله «'''ليجزى الذين آمنوا و عملوا الصالحات بالقسط...'''» متضمن است ، به اين بيان كه عدل و قسط الهى - كه يكى از صفات فعل او است - اجازه نمى دهد كه در درگاه او دوغ و دوشاب يكسان باشد، با آن كسى كه با ايمان آوردن در برابرش خضوع نموده ، و اعمال صالح كرده و با آن كسى كه بر حضرتش استكبار و به خود و به آياتش كفر ورزيده يك جور معامله كند. اين دو طايفه در دنيا كه بطور يكسان در تحت سيطره اسباب و علل طبيعى قرار داشتند، اسبابى كه به اذن خدا يا سود مى رسانيد، و يا ضرر اگر قرار باشد در آخرت هم بطور يكسان با آنان معامله شود ظلم خواهد بود.
و حجت دوم را جمله «'''ليجزى الذين آمنوا و عملوا الصالحات بالقسط...'''» متضمن است ، به اين بيان كه عدل و قسط الهى - كه يكى از صفات فعل او است - اجازه نمى دهد كه در درگاه او دوغ و دوشاب يكسان باشد، با آن كسى كه با ايمان آوردن در برابرش خضوع نموده ، و اعمال صالح كرده و با آن كسى كه بر حضرتش استكبار و به خود و به آياتش كفر ورزيده يك جور معامله كند. اين دو طايفه در دنيا كه بطور يكسان در تحت سيطره اسباب و علل طبيعى قرار داشتند، اسبابى كه به اذن خدا يا سود مى رسانيد، و يا ضرر اگر قرار باشد در آخرت هم بطور يكسان با آنان معامله شود ظلم خواهد بود.
پس ، جز اين باقى نمى ماند كه خداى تعالى بين اين دو طايفه در زمانى كه به سوى او بر مى گردند فرق بگذارد، به اين معنا كه مؤ منين نيكوكار را جزاى خير، و كفار بد كار را سزاى بد دهد، تا ببينى آنان از چه چيز لذت مى برند، و اينان از چه چيز متالم و ناراحت مى شوند.
پس ، جز اين باقى نمى ماند كه خداى تعالى بين اين دو طايفه در زمانى كه به سوى او بر مى گردند فرق بگذارد، به اين معنا كه مؤ منين نيكوكار را جزاى خير، و كفار بد كار را سزاى بد دهد، تا ببينى آنان از چه چيز لذت مى برند، و اينان از چه چيز متالم و ناراحت مى شوند.
بنابراين ، تكيه اين حجت بر دو چيز است ، يكى بر تفاوت اين دو طائفه به خاطر ايمان و عمل صالح ، و كفر و عمل ناصالح ، و ديگرى بر كلمه «'''بالقسط'''»، اين نكته را از نظر دور مدار. و جمله «'''ليجزى '''» بنابر آنچه از ظاهر بيان استفاده مى شود متعلق است به جمله «'''اليه مرجعكم جميعا'''».
بنابراين ، تكيه اين حجت بر دو چيز است ، يكى بر تفاوت اين دو طائفه به خاطر ايمان و عمل صالح ، و كفر و عمل ناصالح ، و ديگرى بر كلمه «'''بالقسط'''»، اين نكته را از نظر دور مدار. و جمله «'''ليجزى '''» بنابر آنچه از ظاهر بيان استفاده مى شود متعلق است به جمله «'''اليه مرجعكم جميعا'''».
البته اين احتمال هم هست كه جمله : «'''ليجزى ...'''» متعلق باشد به جمله «'''ثم يعيده '''»، كه در اين صورت ، كلام آن جنبه را كه گفتيم يعنى جنبه فرق گذارى بين دو طائفه و بيان عدل الهى را ندارد، بلكه جنبه تعليل دارد، و به يك حجت كه همان حجت دومى است اشاره خواهد داشت . و از جهت لفظ آيه ، احتمال دوم به ذهن نزديكتر است .
 
البته اين احتمال هم هست كه جمله : «'''ليجزى ...'''» متعلق باشد به جمله «'''ثم يعيده '''»، كه در اين صورت ، كلام آن جنبه را كه گفتيم يعنى جنبه فرق گذارى بين دو طائفه و بيان عدل الهى را ندارد، بلكه جنبه تعليل دارد، و به يك حجت كه همان حجت دومى است اشاره خواهد داشت . و از جهت لفظ آيه ، احتمال دوم به ذهن نزديكتر است.
 
هُوَ الَّذِى جَعَلَ الشمْس ضِيَاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً...  
هُوَ الَّذِى جَعَلَ الشمْس ضِيَاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً...  
<span id='link10'><span>
<span id='link10'><span>
==حقانيت خلقت الهى در آفرينش آفتاب و ماه ==
==حقانيت خلقت الهى در آفرينش آفتاب و ماه ==
كلمه «'''ضياء'''» بطورى كه گفته شده - مصدر است براى «'''ضاء، يضوء، ضوء و ضياء'''» همانطور كه كلمه «'''عياذ'''» مصدر است براى «'''عاذ، يعوذ، عوذا و عواذا'''». و اى بسا كه جمع باشد براى كلمه «'''ضوء'''»، همانطور كه كلمه «'''سياط'''» جمع است براى «'''سوط'''» و اين عبارت چيزى در تقدير دارد كه مضاف كلمه «'''ضياء'''» است ، و تقدير آن «'''جعل الشمس ذات صياء و القمر ذانور'''» است ، يعنى خداى تعالى خورشيد را داراى ضياء و ماه را داراى نور كرد.
كلمه «'''ضياء'''» بطورى كه گفته شده - مصدر است براى «'''ضاء، يضوء، ضوء و ضياء'''» همانطور كه كلمه «'''عياذ'''» مصدر است براى «'''عاذ، يعوذ، عوذا و عواذا'''». و اى بسا كه جمع باشد براى كلمه «'''ضوء'''»، همانطور كه كلمه «'''سياط'''» جمع است براى «'''سوط'''» و اين عبارت چيزى در تقدير دارد كه مضاف كلمه «'''ضياء'''» است ، و تقدير آن «'''جعل الشمس ذات صياء و القمر ذانور'''» است ، يعنى خداى تعالى خورشيد را داراى ضياء و ماه را داراى نور كرد.
۱۴٬۴۹۲

ویرایش