گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۷۳: خط ۲۷۳:
<span id='link237'><span>
<span id='link237'><span>


==مدح و توصيف جبرئيل به شش صفت ==
==شش ویژگی در مدح و توصيف جبرئيل==
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسولٍ كَرِيمٍ ذِى قُوَّةٍ عِندَ ذِى الْعَرْشِ مَكِينٍ مُّطاعٍ ثمَّ أَمِينٍ
«'''إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسولٍ كَرِيمٍ * ذِى قُوَّةٍ عِندَ ذِى الْعَرْشِ مَكِينٍ * مُّطاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ'''»:
اين آيات جواب قسم است و ضمير در «'''انه '''» به قرآن بر مى گردد، ممكن هم هست به آيات اين سوره به عنوان اينكه آنها نيز قرآن است برگردد، چون فرموده : «'''لقول رسول ...'''»، اينها كلام رسول است ، و مراد از رسول جبرئيل است ، همچنان كه در جاى ديگر فرموده : «'''من كان عدوا لجبريل فانه نزله على قلبك باذن الله '''».
 
و در اينكه «'''قول '''» را به جبرئيل به عنوان رسول نسبت داده ، مى فهماند كه در حقيقت قول از آن خود خداست ، و نسبتش به جبرئيل نسبت رسالت به رسول است ، و در اين مقام جبرئيل را به شش صفت توصيف كرده : اول اينكه : او را رسول خواند، كه مى فهماند او قرآن را به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) وحى مى كند، و دوم اينكه : كريمش خواند، كه مى رساند نزد خداى تعالى كرامت و احترام دارد، و به اعزاز او عزيز شده ، سوم اينكه : ذى قوتش خواند، كه مى فهماند او داراى قوت و قدرت و شدت بالغه اى است ، و چهارم اينكه : او را نزد خداى صاحب عرش ، مكين خواند، يعنى داراى مقام و منزلت است ، پنجم اينكه : «'''مطاع ثم '''» اش خوانده ، كه دلالت دارد بر اينكه جبرئيل در آنجا يعنى نزد خدا دستور دهنده اى است ، كه زير دستانش ‍ دستوراتش را بكار مى بندند، معلوم مى شود در آنجا ملائكه هستند كه جبرئيل به آنان امر مى كند و ايشان اطاعتش مى كنند، از همينجا معلوم مى شود كه جبرئيل در كار خودش ياورانى هم دارد، و ششم اينكه : او را امين خواند كه مى رساند جبرئيل خدا را در دستوراتى كه مى دهد و در رساندن وحى و رسالت ، خيانت و دخل و تصرفى نمى كند.
اين آيات، جواب قسم است و ضمير در «إنّه» به قرآن بر مى گردد. ممكن هم هست به آيات اين سوره، به عنوان اين كه آن ها نيز قرآن است، برگردد. چون فرموده: «لَقَولُ رَسُولٍ ...»، اين ها كلام رسول است. و مراد از «رسول» جبرئيل است. همچنان كه در جاى ديگر فرموده: «مَن كَانَ عَدُوّاً لِجبرِيلَ فَإنّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلبِكَ بِإذنِ الله».
 
و در اين كه «قَول» را به جبرئيل، به عنوان رسول نسبت داده، مى فهماند كه در حقيقت، «قول» از آنِ خود خداست و نسبتش به جبرئيل، نسبت رسالت به رسول است، و در اين مقام، جبرئيل را به شش صفت توصيف كرده:  
 
اول اين كه: او را رسول خواند، كه مى فهماند او، قرآن را به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» وحى مى كند.
 
و دوم اين كه: كريمش خواند، كه مى رساند نزد خداى تعالى، كرامت و احترام دارد، و به اعزاز او عزيز شده.
 
سوم اين كه: ذى قوّتش خواند، كه مى فهماند او داراى قوّت و قدرت و شدّت بالغه اى است.
 
و چهارم اين كه: او را نزد خداى صاحب عرش، «مكين» خواند. يعنى داراى مقام و منزلت است.
 
پنجم اين كه: «مُطَاعٍ ثَمَّ» اش خوانده، كه دلالت دارد بر اين كه جبرئيل، در آن جا، يعنى نزد خدا، دستور دهنده اى است كه زير دستانش، دستوراتش را به كار مى بندند، معلوم مى شود در آن جا، ملائكه هستند كه جبرئيل به آنان امر مى كند و ايشان اطاعتش مى كنند. از همين جا معلوم مى شود كه جبرئيل در كار خودش، ياورانى هم دارد.
 
و ششم اين كه: او را «امين» خواند كه مى رساند جبرئيل، خدا را در دستوراتى كه مى دهد و در رساندن وحى و رسالت، خيانت و دخل و تصرفى نمى كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۵۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۵۸ </center>
بعضى ها گفته اند: مراد از رسول كه اين صفات براى او ذكر شده ، خود رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) است ، ولى اين حرف درست نيست ، چون با آيات بعدى نمى سازد.
بعضى ها گفته اند: مراد از «رسول» - كه اين صفات براى او ذكر شده - خود رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» است، ولى اين حرف درست نيست، چون با آيات بعدى نمى سازد.
=== وجه اينكه فرمود: ===
=== وجه اين كه فرمود: «صاحب شما» ديوانه نيست==
«'''صاحب شما'''» ديوانه نيست
«'''وَ مَا صاحِبُكم بِمَجْنُونٍ'''»:
وَ مَا صاحِبُكم بِمَجْنُونٍ
 
اين آيه عطف است بر جمله «'''انه لقول ...'''»، و رد تهمتى است كه كفار به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) مى زدند و او را مجنون مى خواندند
اين آيه، عطف است بر جملۀ «إنّهُ لَقَولُ ...»، و ردّ تهمتى است كه كفّار به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» مى زدند و او را مجنون مى خواندند.
و اينكه از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) به عبارت «'''صاحبكم - همنشين شما'''» تعبير كرده ، به قول آن مفسر خواسته است تهمت كفار را تكذيب كند، كه او را مجنون مى خوانده اند، و ساحتش را از چنين چيزهايى منزه بدارد، پس اين جمله اشاره دارد به اينكه او از اول عمرش تاكنون با شما معاشرت داشته ، در بين شما بوده ، و شما او را از هر كس ديگر بهتر مى شناسيد، و او را داراى كمالى از عقل ، و رزانتى از راى ، و صدقى در قول يافته ايد، و كسى را كه چنين كمالاتى داشته باشد، به جنون نسبت نمى دهند.
 
و اگر جبرئيل را به آن صفات شش گانه بستود، و چنين مدحى از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) نكرد، دليل نمى شود بر اينكه جبرئيل مقامى بلندتر از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) دارد، براى اينكه زمينه گفتار اين است كه بفهماند اين قرآن اوهام ديوانگان و القاآت شيطانى نيست ، بلكه از طريق وحى و بوسيله چنين فرشته اى نازل شده ، و خلاصه اينكه راه نزول آن ، راه سالمى بوده ، و حتى احتمال خيانت و خطا هم در آن نيست ، زيرا فرشته وحى صفاتى چنين و چنان دارد، و در چنين زمينه اى جاى ستودن رسول خدا ( صلى اللّه عليه و آله وسلم ) نيست و اين توجيه را ديگران هم كرده اند.
و اين كه از رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» به عبارت «صَاحِبُكُم= همنشين شما» تعبير كرده، به قول آن مفسّر خواسته است تهمت كفّار را تكذيب كند، كه او را مجنون مى خوانده اند، و ساحتش را از چنين چيزهايى منزه بدارد. پس اين جمله اشاره دارد به اين كه او از اول عمرش تاكنون با شما معاشرت داشته، در بين شما بوده، و شما او را از هر كس ديگر بهتر مى شناسيد، و او را داراى كمالى از عقل، و رزانتى از رأى، و صدقى در قول يافته ايد، و كسى را كه چنين كمالاتى داشته باشد، به جنون نسبت نمى دهند.
البته در مطاوى و لابلاى كلام خدا صفات كريمه اى از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) ديده مى شود، كه با در نظر گرفتن آن ، هيچ شكى باقى نمى ماند در اينكه آن جناب افضل از جبرئيل و از همه ملائكه است ، براى اينكه مى بينيم همه را ماءمور ساخته كه براى بشر سجده و خضوع كنند، براى اينكه انسان خليفه خدا در زمين است .
 
وَ لَقَدْ رَءَاهُ بِالاُفُقِ المُْبِينِ
و اگر جبرئيل را به آن صفات شش گانه بستود، و چنين مدحى از رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» نكرد، دليل نمى شود بر اين كه جبرئيل مقامى بلندتر از رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» دارد. براى اين كه زمينه گفتار اين است كه بفهماند اين قرآن، اوهام ديوانگان و القاآت شيطانى نيست؛ بلكه از طريق وحى و به وسيله چنين فرشته اى نازل شده. و خلاصه اين كه راه نزول آن، راه سالمى بوده، و حتى احتمال خيانت و خطا هم در آن نيست. زيرا فرشته وحى، صفاتى چنين و چنان دارد و در چنين زمينه اى، جاى ستودن رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» نيست و اين توجيه را ديگران هم كرده اند.
ضمير فاعل در جمله «'''راه '''» به كلمه «'''صاحب '''»، و ضمير «'''ه '''» كه ضمير مفعول است به رسول كريم كه همان جبرئيل باشد بر مى گردد.
 
البته در مطاوى و لابلاى كلام خدا، صفات كريمه اى از رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» ديده مى شود، كه با در نظر گرفتن آن، هيچ شكى باقى نمى ماند در اين كه آن جناب، افضل از جبرئيل و از همه ملائكه است. براى اين كه مى بينيم همه را مأمور ساخته كه براى بشر سجده و خضوع كنند. براى اين كه انسان، خليفۀ خدا در زمين است.
 
«'''وَ لَقَدْ رَءَاهُ بِالاُفُقِ المُْبِينِ'''»:
 
ضمير فاعل در جملۀ «رَآهُ» به كلمۀ «صاحب»، و ضمير «هُ» كه ضمير مفعول است، به رسول كريم - كه همان جبرئيل باشد - بر مى گردد.




۱۶٬۱۸۶

ویرایش