گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۰۰: خط ۲۰۰:
إِنْ هُوَ إِلّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ(۲۷)
إِنْ هُوَ إِلّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ(۲۷)
لِمَن شاءَ مِنكُمْ أَن يَستَقِيمَ(۲۸)
لِمَن شاءَ مِنكُمْ أَن يَستَقِيمَ(۲۸)
وَ مَا تَشاءُونَ إِلّا أَن يَشاءَ اللَّهُ رَب الْعَالَمِينَ(۲۹)
وَ مَا تَشاءُونَ إِلّا أَن يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ(۲۹)


<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>
خط ۲۳۶: خط ۲۳۶:
<center> «'''بیان آیات'''» </center>
<center> «'''بیان آیات'''» </center>
   
   
اين آيات در مقام منزه داشتن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) از جنون است ، - كه مشركين آن جناب را بدان متهم كرده بودند -، و نيز منزه داشتن قرآنى كه آورده از مداخله شيطان است ، مى فرمايد: قرآن او كلام خداى تعالى است ، كه ملك وحى آن را به وى القاء مى كند، ملكى كه هرگز در رسالت خود خيانت نمى كند، و نيز قرآن او هشدارى است كه به اذن خدا هر كسى را كه بخواهد راه راست را بيابد هدايت مى كند.
اين آيات، در مقام منزّه داشتن رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» از جنون است - كه مشركان، آن جناب را بدان متهم كرده بودند - و نيز، منزّه داشتن قرآنى كه آورده از مداخله شيطان است. مى فرمايد: قرآن او، كلام خداى تعالى است، كه ملك وحى آن را به وى القاء مى كند. ملكى كه هرگز در رسالت خود خيانت نمى كند. و نيز قرآن او، هشدارى است كه به اذن خدا هر كسى را كه بخواهد راه راست را بيابد، هدايت مى كند.
مراد از «'''الخنس الجوار الكنس '''» كه بدانها قسم ياد فرموده است
 
فَلا أُقْسِمُ بِالخُْنَّسِ الجَْوَارِ الْكُنَّسِ
==مراد از سوگند به «الخُنَّس الجَوَارِ الكُنّس»
كلمه «'''خنس '''» جمع خانس است ، همچنان كه كلمه «'''طلب '''» جمع طالب است ، و مصدر آن «'''خنوس '''» است ، كه به معناى گرفتگى و تاخر و استتار مى آيد، و كلمه جوارى جمع جاريه است ، و مصدر جرى به معناى سير سريع است ، كه معنايى است استعاره از جريان آب ، و كلمه كنس جمع كانس است ، و مصدر كنوس به معناى داخل شدن وحشى هايى از قبيل آهو و طيور به درون لانه اش است ، لانه اى كه براى خود اتخاذ كرده و در آن جايگزين شده .
«'''فَلا أُقْسِمُ بِالخُْنَّسِ * الجَْوَارِ الْكُنَّسِ'''»:
و اينكه به دنبال جمله «'''فلا اقسم بالخنس ...'''» جمله «'''و الليل اذا عسعس و الصبح اذا تنف س '''» را آورده ، اين احتمال را تاءييد مى كند كه منظور از «'''خنس و جوار كنس '''» ستارگان است ، يا همه آنها و يا بعضى از آنها، چيزى كه هست چون ستارگان بعضى سيار و بعضى ثابتند، آنهايى كه سيار هستند با صفاتى كه در اين آيات براى «'''مقسم بها'''» آن چيرهايى كه با آن سوگند خورده آمده مناسبت بيشترى دارد، چون از جمله صفات مقسم بها، صفت خنوس و جرى و كنوس را آورده ، و اين صفات با وضع پنج سياره سرگردان يعنى زحل ، مشترى ، مريخ ، زهره و عطارد، منطبق است ، زيرا اينها در حركتشان بر حسب آنچه ما مى بينيم استقامت و رجعت و اقامت دارند، استقامت دارند براى اينكه حركتشان از نظر زمان شبيه هم است ،
 
كلمۀ «خُنَّس»، جمع خانس است، همچنان كه كلمۀ «طُلَّب»، جمع طالب است و مصدر آن، «خنوس» است، كه به معناى گرفتگى و تأخّر و استتار مى آيد. و كلمه «جوارى»، جمع جاريه است، و مصدر «جَرى» به معناى سير سريع است، كه معنايى است استعاره از جريان آب . و كلمۀ «كُنّس»، جمع كانس است، و مصدر «كنوس» به معناى داخل شدن وحشى هايى از قبيل آهو و طيور به درون لانه اش است. لانه اى كه براى خود اتخاذ كرده و در آن جايگزين شده.
 
و اين كه به دنبال جملۀ «فَلَا أُقسِمُ بِالخُنَّس ...»، جملۀ «وَ اللَّيلِ إذَا عَسعَسَ وَ الصُّبحِ إذَا تَنَفَّسَ» را آورده، اين احتمال را تأييد مى كند كه منظور از «خُنَّس وَ جَوَارِ كُنَّس» ستارگان است، يا همۀ آن ها و يا بعضى از آن ها. چيزى كه هست، چون ستارگان بعضى سيّار و بعضى ثابت اند، آن هايى كه سيار هستند، با صفاتى كه در اين آيات براى «مُقسمٌ بّهَا» آن چيزهايى كه با آن سوگند خورده آمده، مناسبت بيشترى دارد. چون از جمله صفات مقسم بها، صفت «خنوس» و «جرى» و «كنوس» را آورده، و اين صفات با وضع پنج سياره سرگردان، يعنى زحل، مشترى، مريخ، زهره و عطارد، منطبق است. زيرا اين ها در حركتشان - بر حسب آنچه ما مى بينيم - استقامت و رجعت و اقامت دارند. استقامت دارند براى اين كه حركتشان از نظر زمان شبيه هم است و رجعت دارند، چون انقباض و
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۵۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۵۶ </center>
و رجعت دارند چون انقباض و تاخر و خنوس زمانى دارند، و اقامت دارند، چون در حركت استقامتى و رجعتى خود زمانى توقف دارند، گويى آهوى وحشى اند كه زمانى در آشيانه خود اقامت مى كند.
تأخّر و خنوس زمانى دارند، و اقامت دارند. چون در حركت استقامتى و رجعتى خود، زمانى توقف دارند. گويى آهوى وحشى اند كه زمانى در آشيانه خود اقامت مى كند.
بعضى از مفسرين گفته اند: مراد همه ستارگان است ، و خنوس ستارگان يعنى ناپديد شدن آنها در روز روشن ، و مراد از جرى آنها، حركتى است كه مى بينيم در شب دارند، و مراد از كنوس آنها غروب كردن هر يك در مغرب مخصوص به خودش است .
 
بعضى ديگر گفته اند: منظور گاو وحشى و يا آهو است ، و بعيد نيست كه منظور اين مفسر از بردن نام اين دو حيوان از باب مثال بوده ، و منظورش ‍ همه وحشيان باشد.
بعضى از مفسّران گفته اند: مراد همۀ ستارگان است، و «خنوس ستارگان»، يعنى ناپديد شدن آن ها در روز روشن. و مراد از جرى آن ها، حركتى است كه مى بينيم در شب دارند. و مراد از كنوس آن ها، غروب كردن هر يك در مغرب مخصوص به خودش است.
و به هر حال از ميان اين اقوال ، قول اول به ذهن نزديك تر است ، و اما قول دوم بعيد و قول سوم از آن بعيدتر است .
 
معناى «'''و الليل اذا عسعس و الصبح اذا تنفس '''»
بعضى ديگر گفته اند: منظور گاو وحشى و يا آهو است، و بعيد نيست كه منظور اين مفسّر، از بردن نام اين دو حيوان از باب مثال بوده، و منظورش ‍ همه وحشيان باشد.
وَ الَّيْلِ إِذَا عَسعَس
 
اين آيه عطف است بر كلمه «'''خنس '''»، و جمله «'''اذا عسعس '''» قيدى است براى كلمه «'''ليل '''»، و كلمه «'''عسعسه '''» هم به رو آوردن شب اطلاق مى شود، و هم به رفتن آن .
و به هر حال، از ميان اين اقوال، قول اول به ذهن نزديكتر است؛ و اما قول دوم، بعيد و قول سوم، از آن بعيدتر است.
 
== معناى «وَ اللّيلِ إذَا عَسعَسَ وَ الصُّبحِ إذَا تَنَفَّسَ»==
«'''وَ اللَّيْلِ إِذَا عَسعَس'''»:
 
اين آيه، عطف است بر كلمۀ «خُنّس»، و جملۀ «إذَا عَسعَسَ»، قيدى است براى كلمۀ «ليل»، و كلمۀ «عسعسه» هم، به رو آوردن شب اطلاق مى شود، و هم به رفتن آن.
راغب گفته : معناى «'''و الليل اذا عسعس '''» اين است كه : سوگند به شب وقتى كه رو مى آورد، و وقتى كه مى رود، كه منظور اول و آخر شب است ، پس «'''عسعسه '''» و «'''عساس '''» به معناى تاريكى مختصر است ، نظير تاريكى اول مغرب و قبل از آفتاب .
راغب گفته : معناى «'''و الليل اذا عسعس '''» اين است كه : سوگند به شب وقتى كه رو مى آورد، و وقتى كه مى رود، كه منظور اول و آخر شب است ، پس «'''عسعسه '''» و «'''عساس '''» به معناى تاريكى مختصر است ، نظير تاريكى اول مغرب و قبل از آفتاب .
مناسب تر با اتصال جمله مورد بحث با آيه «'''و الصب ح اذا تنفس '''» اين است كه بگوييم منظور تنها رفتن شب است .
مناسب تر با اتصال جمله مورد بحث با آيه «'''و الصب ح اذا تنفس '''» اين است كه بگوييم منظور تنها رفتن شب است .
۱۷٬۰۷۸

ویرایش