۱۶٬۸۸۰
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۱۱: | خط ۲۱۱: | ||
== تیرگی قلب و عدم پذیرش حق، بر اثر ارتکاب گناهان == | == تیرگی قلب و عدم پذیرش حق، بر اثر ارتکاب گناهان == | ||
َ«'''كلا بَلْ رَانَ عَلى قُلُوبهِم مَّا كانُوا يَكْسِبُونَ'''»: | |||
اين | |||
پس اين | اين جمله، ردع و انكار سخن تكذيب گران، يعنى ردّ «اساطير الأوّلين» است. راغب گفته: كلمۀ «رَين» به معناى غبار و زنگ، و يا به عبارتى، تيرگى است كه روى چيز گرانبهايى بنشيند. (در نسخه اى ديگر آمده: روى چيز شفافى بنشيند). در قرآن آمده كه: «بَل رَانَ َعلى قُلُوبِهم ...»؛ يعنى گناهان، مانند زنگى و غبارى شد كه روى جلاى دل هاشان را گرفت، و آن دل ها را از تشخيص خير وشر كور كرد. | ||
از اين آيه | |||
اول | پس اين «زنگ بودن گناهان بر روى دل هاى آنان»، عبارت شد از حائل شدن گناهان بين دل ها، و بين تشخيص حق، آن طور كه هست. | ||
دوم | |||
سوم | * از اين آيه شريفه، سه نكته استفاده مى شود: | ||
اول اين كه: اعمال زشت، نقش و صورتى به نفس مى دهد، و نفس آدمى را به آن صورت در مى آورد. | |||
دوم اين كه: اين نقوش و صورت ها مانع آن است كه نفس آدمى، حق و حقيقت را درك كند، و ميان آن و درك حق، حائل مى شود. | |||
سوم اين كه: نفس آدمى به حَسَب طبع اوّلی اش، صفا و جلايى دارد كه با داشتن آن، حق را -آن طور كه هست - درك مى كند، و آن را از باطل، و نيز خير را از شر تميز مى دهد. همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «وَ نَفسٍ وَ مَا سَوّيهَا * فَألهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقوَيها». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۸۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۸۶ </center> | ||
َ«'''كَلّا إِنّهُمْ عَن رَّبهِمْ يَوْمَئذٍ لمََّحْجُوبُونَ'''»: | |||
اين | |||
پس معناى محجوب بودن اين نيست كه از معرفت خدا محجوبند، چون در روز قيامت | اين آيه، انكار از ارتكاب گناهانى است كه فرمود: «بين قلب و درك حق» حائل مى شود. و مراد از «محجوب بودن از پروردگارشان در روز قيامت»، محروم بودنشان از كرامت قرب و منزلت اوست. و شايد مراد آن مفسّر هم كه گفته: «منظور محجوب بودن از رحمت خداست»، همين باشد. | ||
معنايش اين است كه ايشان داخل جحيم خواهند | پس معناى محجوب بودن اين نيست كه از معرفت خدا محجوبند، چون در روز قيامت همۀ حجابها برطرف مى شود. يعنى همۀ اسباب هاى ظاهرى كه در دنيا واسطه ميان خدا و خلق بودند، از كار مى افتند و در نتيجه، تمام خلايق معرفتى تامّ و كامل به خداى تعالى پيدا مى كنند. همچنان كه فرمود: «لِمَن المُلك اليَوم * لله الوَاحِدِ القَهّار». و نيز فرمود: «وَ يَعلَمُونَ أنّ اللّه هُوَ الحَقُّ المُبِين». | ||
اين | «'''ثُمَّ إِنّهُمْ لَصَالُوا الجَْحِيمِ'''»: | ||
معنايش اين است كه ايشان داخل جحيم خواهند شد. دخولى كه بيرون شدن برايش نيست. - بعضى گفته اند: معنايش اين است كه حرارت آن را مى چشند - و كلمۀ «ثُمّ» در اين آيه و آيه بعديش، براى تراخى و بعديت در كلام است. پس بعديت زمانى نيست، بلكه رتبى است. | |||
«'''ثُمَّ يُقَالُ هَذَا الَّذِى كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ'''»: | |||
اين آيه، توبيخى كوبنده است از خازنان دوزخ و يا از اهل دوزخ، به كسانى كه وارد آن مى شوند. | |||
معناى «'''عليين '''» كه فرمود كتاب ابرار در آن است و چندقول در اين باره | معناى «'''عليين '''» كه فرمود كتاب ابرار در آن است و چندقول در اين باره | ||
َكلا إِنَّ كِتَب الاَبْرَارِ لَفِى عِلِّيِّينَ وَ مَا أَدْرَاك مَا عِلِّيُّونَ كِتَبٌ مَّرْقُومٌ | َكلا إِنَّ كِتَب الاَبْرَارِ لَفِى عِلِّيِّينَ وَ مَا أَدْرَاك مَا عِلِّيُّونَ كِتَبٌ مَّرْقُومٌ |
ویرایش