گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۰: خط ۱۰:
كلمۀ «جلّى» از مصدر تجليه است، كه به معناى اظهار و بر ملا كردن است، و ضمير مؤنث «ها» به ارض بر مى گردد. (البته كلمۀ ارض قبلا ذكر نشده بود، ولى از فحواى كلام معلوم است كه روز زمين را ظاهر و آشكار مى كند).
كلمۀ «جلّى» از مصدر تجليه است، كه به معناى اظهار و بر ملا كردن است، و ضمير مؤنث «ها» به ارض بر مى گردد. (البته كلمۀ ارض قبلا ذكر نشده بود، ولى از فحواى كلام معلوم است كه روز زمين را ظاهر و آشكار مى كند).


ولى بعضى از مفسّران گفته اند: ضمير فاعل در «جلى» به كلمۀ «نهار» و ضمير مفعول «ها» به كلمۀ «شمس» برمى گردد. و معنايش اين است كه: سوگند مى خورم به روز كه خورشيد را نمايان مى كند، چون با برآمدن روز، خورشيد نمايان مى شود. ولى اين سخن با آيه قبل نمى سازد، چون در آيه قبل مى فرمود: خورشيد روز را روشن مى كند، و واقع هم همين است، نه اين كه روز، خورشيد را روشن كند.
ولى بعضى از مفسّران گفته اند: ضمير فاعل در «جلى» به كلمۀ «نهار» و ضمير مفعول «ها» به كلمۀ «شمس» بر مى گردد. و معنايش اين است كه: سوگند مى خورم به روز كه خورشيد را نمايان مى كند، چون با برآمدن روز، خورشيد نمايان مى شود. ولى اين سخن با آيه قبل نمى سازد، چون در آيه قبل مى فرمود: خورشيد روز را روشن مى كند، و واقع هم همين است، نه اين كه روز، خورشيد را روشن كند.


بعضى ديگر گفته اند: ضمير «ها» به دنيا بر مى گردد، و معنايش اين است كه: قسم به خورشيد كه دنيا را روشن مى كند.
بعضى ديگر گفته اند: ضمير «ها» به دنيا بر مى گردد، و معنايش اين است كه: قسم به خورشيد كه دنيا را روشن مى كند.
۱۶٬۸۸۰

ویرایش