۱۶٬۸۸۰
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۶۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۶۳ </center> | ||
<span id='link462'><span> | <span id='link462'><span> | ||
==آيات ۱ - | ==آيات ۱ - ۵ سوره تبّت == | ||
سوره | |||
معناى «''' | سوره «تبّت» مكّى است و پنج آيه دارد. | ||
معناى «'''تبّت یدا أبى لهب و تبّ'''»: | |||
تَبَّت يَدَا أَبى لَهَبٍ وَ تَب (۱) | تَبَّت يَدَا أَبى لَهَبٍ وَ تَب (۱) | ||
مَا أَغْنى عَنْهُ مَالُهُ وَ مَا كسب (۲) | مَا أَغْنى عَنْهُ مَالُهُ وَ مَا كسب (۲) | ||
خط ۶۱: | خط ۶۴: | ||
وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطبِ(۴) | وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطبِ(۴) | ||
فى جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسدِ(۵) | فى جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسدِ(۵) | ||
ترجمه آيات | |||
به نام خداى رحمان و رحيم . | ترجمه آيات: | ||
بريده باد دو دست ابى لهب (مرگ بر او باد) (۱) | |||
مال وى و آنچه را به دست | به نام خداى رحمان و رحيم. | ||
به زودى وارد آتشى شعله ور شود(۳) | |||
با زنش كه باركش هيزم است (۴) | بريده باد دو دست ابى لهب (مرگ بر او باد). (۱) | ||
و طنابى تابيده (از ليف خرما) به گردن دارد (۵) | |||
بيان آيات | مال وى و آنچه را به دست آورده، دردى را از او دوا نكرد. (۲) | ||
اين | |||
تَبَّت يَدَا أَبى لَهَبٍ وَ تَب | به زودى وارد آتشى شعله ور شود. (۳) | ||
«'''تب '''» و «'''تباب '''» بنابر آنچه جوهرى معنى | |||
با زنش كه باركش هيزم است. (۴) | |||
و طنابى تابيده (از ليف خرما) به گردن دارد. (۵) | |||
بيان آيات: | |||
اين سوره، تهديد شديدى است به ابو لهب. تهديدى است به هلاكت خودش و عملش. تهديدى است به آتش جهنمريال براى خودش و همسرش. و اين سوره در مكّه نازل شده است. | |||
تَبَّت يَدَا أَبى لَهَبٍ وَ تَب: | |||
«'''تب '''» و «'''تباب '''»: بنابر آنچه جوهرى معنى كرده، به معناى خسران و هلاكت است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۶۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۶۴ </center> | ||
و | و «راغب» آن را به دوام خسران معنا كرده. بعضى هم گفته اند: به معناى خيبت و نوميدى است. بعضى ديگر آن را به معناى تهیدستى از همه خيرها دانسته اند، ولى - به طورى كه ديگران هم گفته اند - همه اين معانى نزديك به هم اند. | ||
پس | |||
و اين | بنابراين، كلمۀ «'''يد'''» در آيه نيز به معناى لغويش نيست، بلكه كنايه است از قدرت آدمى. چون دست در انسان، عضوى است كه مقاصدش به وسيله آن انجام مى شود، و بيشتر كارهاى آدمى را به دست او نسبت مى دهند. و «تباب» و خاسر شدن دست، به معناى بى نتيجه شدن اعمال آدمى، و بلكه نتيجه معكوس دادن آن است. و يا به عبارت ديگر، به معناى باطل شدن اعمال او و به نتيجه نرسيدن آن است، به طورى كه زحماتش هدر رود و مورد استفاده اش قرار نگيرد. اين معناى «تباب دست» انسان بود. و معناى «تباب خود آدمى»، خسران او در نفس و حاق ذاتش است، به طورى كه از سعادت دائمی اش محروم شود و اين، همان هلاكت دائمى اوست. | ||
پس اين كه فرمود: «'''تبّت يدا أبى لهب و تبّ'''»، معنايش در حقيقت «'''تبّ أبو لهب '''» است، و اين نفرينى به او، به هلاكت خودش و بطلان و بى اثر گشتن توطئه هايى است كه به منظور خاموش كردن نور نبوت مى كرد. و يا قضايى است از خداى تعالى به اين هلاكت و بطلان توطئه ها. | |||
و اين «أبولهب» كه مورد نفرين و يا قضاى حق تعالى قرار گرفته، فرزند عبدالمطلب و عموى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلّم) است، كه سخت با رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلّم) دشمنى مى كرد و در تكذيب گفته ها و دعوت او و نبوتش و در آزار و اذيّتش اصرار مى ورزيد، و در اين راه از هيچ گفته و عملى فروگذار نمى كرد. و او، همان كسى بود كه وقتى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلّم) او و ساير «عشيرۀ اقربين» خود را براى اولين بار دعوت كرد، با كمال بى شرمى در پاسخش گفت: «'''تبّا لك: خسران و هلاكت بر تو باد'''»؛ و اين سوره نازل شد و گفتار او را به خودش رد كرد كه خسران و هلاكت بر او باد. | |||
<span id='link464'><span> | <span id='link464'><span> | ||
==وجه اينكه در اين نفرين از ابولهب به كنيه ياد شده == | ==وجه اينكه در اين نفرين از ابولهب به كنيه ياد شده == | ||
بعضى ها گفته اند: نام او همين ابو لهب بوده ، هر چند كه به شكل كنيه است . بعضى ديگر گفته اند كلمه «'''ابولهب '''» كنيه او بوده و نامش عبد العزى بوده . بعضى ديگر گفته اند عبد مناف بوده . و از همه اقوالى كه در پاسخ اين سؤ ال (چرا اسم او را نياورد) گفته شده ، اين قول است كه خواسته است او را به آتش نسبت دهد، | بعضى ها گفته اند: نام او همين ابو لهب بوده ، هر چند كه به شكل كنيه است . بعضى ديگر گفته اند كلمه «'''ابولهب '''» كنيه او بوده و نامش عبد العزى بوده . بعضى ديگر گفته اند عبد مناف بوده . و از همه اقوالى كه در پاسخ اين سؤ ال (چرا اسم او را نياورد) گفته شده ، اين قول است كه خواسته است او را به آتش نسبت دهد، |
ویرایش