گمنام

يس ٢٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۱۳٬۰۲۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۰: خط ۳۰:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۸#link68 | آيات ۱۳ - ۳۲ سوره يس]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۸#link68 | آيات ۱۳ - ۳۲ سوره يس]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۸#link69 | انذار و تبشير كسانى كه سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم به منظور اتمام حجت ورسيدن آنان به كمال شقاوت است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۸#link69 | انذار و تبشير كسانى كه سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم به منظور اتمام حجت ورسيدن آنان به كمال شقاوت است]]
خط ۴۴: خط ۴۵:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link80 | رواياتى كه مى گويد صديقين سه افضل وافضل آنان على بن ابى طالب ع است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link80 | رواياتى كه مى گويد صديقين سه افضل وافضل آنان على بن ابى طالب ع است]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۸_بخش۶۴#link146 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۸_بخش۶۴#link146 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۸_بخش۶۴#link147 |  تفسير:]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۸_بخش۶۴#link147 |  تفسير:]]
خط ۵۲: خط ۵۵:
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۸_بخش۶۴#link151 | ۳ - پاداش و عذاب برزخ]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۸_بخش۶۴#link151 | ۳ - پاداش و عذاب برزخ]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۸_بخش۶۴#link152 | ۴ - پيشگامان امتها!]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۸_بخش۶۴#link152 | ۴ - پيشگامان امتها!]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ «26»
(سرانجام او را شهيد كردند) به او گفته شد: به بهشت وارد شو. گفت: اى كاش قوم من مى‌دانستند.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ «26»
قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ: گفتند مر او را داخل بشو در بهشت، قالَ يا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ‌: گفت در آن موقع: اى كاش قوم من مى‌دانستند.
جلد 11 - صفحه 71
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعى‌ قالَ يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ «20» اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ «21» وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «22» أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً وَ لا يُنْقِذُونِ «23» إِنِّي إِذاً لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ «24»
إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ «25» قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ «26» بِما غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ «27»
ترجمه‌
و آمد از منتهاى شهر مردى كه ميشتافت گفت اى قوم من پيروى كنيد فرستادگان را
پيروى كنيد كسانى را كه نميخواهند از شما مزدى و ايشان هدايت يافتگانند
و چيست مرا كه نپرستم آنرا كه آفريد مرا و بسوى او باز گردانيده ميشويد
آيا بگيرم غير از او خدايانى كه اگر بخواهد خداى بخشنده برساند مرا ضررى دفع نكند از من شفاعت آنها چيزيرا و خلاص نكنند مرا
همانا من‌
----
جلد 4 صفحه 403
آنگاه هر آينه در گمراهى آشكارم‌
همانا من گرويدم بپروردگار شما پس بشنويد
از من گفته شد داخل شو در بهشت گفت اى كاش قوم من آگاه ميشدند
بآنكه آمرزيد مرا پروردگارم و گردانيد مرا از گرامى داشتگان.
تفسير
قمّى ره نقل فرموده كه اين آيات تمامى در شأن حبيب نجّار نازل شده است و گفته شده كه او ششصد سال قبل از پيغمبر خاتم بآنحضرت ايمان آورده بود و در غارى عبادت ميكرد وقتى خبر پيمبرانى كه در آيات سابقه ذكر شد باو رسيد دين خود را اظهار نمود و در مجالس از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نقل نموده كه صدّيقها سه نفر بودند حبيب نجّار كه مؤمن آل يس است آنكه گفت يا قوم اتّبعوا المرسلين و حزقيل كه مؤمن آل فرعون است و على بن ابى طالب كه افضل آنها است و در جوامع از آنحضرت نقل نموده كه پيش قدمترين امّتها بايمان سه نفرند كه كافر نشدند بخدا يك چشم بهمزدن على ابن ابى طالب عليه السّلام و صاحب يس و مؤمن آل فرعون و ايشان صدّيقانند و على عليه السّلام افضل آنها است و گفته شده كه حبيب نجّار در وقت ورود آندو نفر پيمبر سابق الذّكر با آنها ملاقات نموده بود و ايمان آورده بود ولى اظهار نمينمود تا وقتى كه شنيد اهل انطاكيه ميخواهند پيمبران را بكشند بشتاب خود را بشهر رسانيد و مستفاد از آيات آنستكه شروع بنصيحت مردم نمود و با كمال ملايمت و ملاطفت گفت اى خويشاوندان من متابعت كنيد پيمبران را اينها كه از شما مزدى بر اداء رسالت نميخواهند كه احتمال بدهيد براى نفع خودشان سخن ميگويند اينها از جانب خدا راه يافته‌اند بآنچه خير و نفع و صلاح شما در آن است من وقتى تأمّل ميكنم ميبينم جهت ندارد كه عبادت نكنم خدائيرا كه مرا خلق كرده و نگهدارى نموده و روزى داده من با شما اهل يك آب و خاكيم آنچه براى خودم ميخواهم براى شما هم بايد بخواهم فردا بازگشت شما بحكم آفريدگارتان است شما را بر عبادت بت عقاب ميكند آيا سزاوار است من براى خود معبودهائى اتّخاذ كنم غير از خالق خود كه اگر خداوند بخشنده حيات و روزى بخواهد مرا عقاب كند بر ترك عبادت خود و عبادت آنها نتوانند شفاعت مرا كنند و بر فرض بتوانند و بكنند بقدر ذرّه‌ئى بحال من فائده نداشته باشد و احتياج مرا بخدا كم نكند و نتوانند مرا از عذاب نجات دهند و در اين صورت اگر
----
جلد 4 صفحه 404
من چنين كارى بنمايم در جهالت و گمراهى هويدا و آشكارى خواهم بود حال كه چنين است من ايمان آوردم بخداونديكه پروردگار شما است پس بشنويد اقرار مرا و شهادت دهيد نزد خدا يا پيمبران او و بعضى گفته‌اند كه چون قوم اراده كشتن او را نمودند روى به پيمبران نمود و اين سخن را كه متضمّن اداء شهادت و استشهاد از آنها است با ايشان گفت و اهل انطاكيه او را بضرب سنگ و لگد كشتند و از طرف خداوند بشارت دخول در بهشت باو داده شد و ملائكه رحمت مقدم او را در عالم برزخ گرامى داشتند و متنعّم بنعيم آن گرديد و او آرزو ميكرد كه كسانش از حال او خبر داشتند و ميدانستند كه مشمول مغفرت و كرامت الهى شده است و براى قوم خود بعد از مرگ هم دلسوزى نمود چنانچه قبل از آن مينمود و اين دليل است بر ثواب قبر و كاشف است از عذاب آن.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
163
قِيل‌َ ادخُل‌ِ الجَنَّةَ قال‌َ يا لَيت‌َ قَومِي‌ يَعلَمُون‌َ «26»
گفته‌ شد ‌به‌ ‌آن‌ ‌که‌ داخل‌ بهشت‌ شو ‌گفت‌ اي‌ كاش‌ قوم‌ ‌من‌ ميدانستند ‌اينکه‌ نعمت‌ عظمي‌ ‌را‌.
‌از‌ كلمه ‌قيل‌ و ‌قال‌ ميتوان‌ استفاده‌ كرد ‌که‌ ‌اينکه‌ جنّة جنّت‌ آخرت‌ و قيامت‌ نيست‌ چون‌ بلفظ ماضي‌ ادا ‌شده‌ بلكه‌ همان‌ جنّت‌ عالم‌ برزخ‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ اخبار دارد زمين‌ وادي‌ السّلام‌ نجف‌ ‌است‌ ‌که‌ ارواح‌ انبياء و ائمّه‌ و صلحاء آنجا متنعّم‌ ‌به‌ نعم‌ الهي‌ هستند (مسئله مهمّه‌) اختلافيست‌ ‌که‌ نسبت‌ موت‌ و حيات‌ چه‌ نسبت‌ ‌است‌! بعضي‌ گفتند سلب‌ و ايجاب‌، بعضي‌ گفتند عدم‌ و ملكه‌، بعضي‌ گفتند تضاد، ‌ما ‌در‌ مجلد سوم‌ كلم‌ الطيّب‌ گفته‌ايم‌ ‌که‌ نسبت‌ ‌به‌ حيات‌ حيواني‌ و نباتي‌ عدم‌ و ملكه‌ ‌است‌ و نسبت‌ بحيات‌ انساني‌ تضادّ ‌است‌ انتقال‌ نشئه‌ ‌است‌ بناء ‌علي‌ ‌هذا‌ مي‌گوييم‌ آيه شريفه لا تَحسَبَن‌َّ مخصوص‌ شهداء نيست‌ زيرا لفظ شهيد ندارد بلكه‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌در‌ راه‌ دين‌ كشته‌ شود مصداق‌ قتلوا ‌في‌ سبيل‌ اللّه‌ ‌است‌ مثل‌ ائمّه اطهار و بسياري‌ ‌از‌ علماء دين‌ و مؤمنين‌ ‌که‌ ‌در‌ راه‌ دين‌ كشته‌ شدند بلكه‌ ‌به‌ تنقيح‌ مناط قطعي‌ شامل‌ كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ راه‌ خدمت‌ ‌به‌ دين‌ ‌از‌ دنيا ميروند ميشود بلكه‌ اثبات‌ شي‌ء نفي‌ ‌ما عدا نمي‌كند تمام‌ مؤمنين‌ اينها حيات‌ ابدي‌ پيدا ميكنند و متنعم‌ بنعم‌ الهي‌ ميشوند و مرگ‌ اول‌ راحت‌ ‌آنها‌ ميشود چنانچه‌ اخبار بسياري‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ باب‌ داريم‌ حضرت‌ ابا ‌عبد‌ اللّه‌ الحسين‌ (ع‌) ميفرمايد
(خطّ الموت‌ ‌علي‌ ولد آدم‌ مخطّ القلادة ‌علي‌ جيد الفتات‌ و ‌ما اولهني‌ ‌الي‌ اسلافي‌
جلد 15 - صفحه 65
اشتياق‌ يعقوب‌ ‌الي‌ يوسف‌).
مثنوي‌ ميگويد:
مرگ‌ ‌اگر‌ مرد ‌است‌ گو پيش‌ ‌من‌ آي‌ ||  ‌تا‌ ‌در‌ آغوشش‌ بگيرم‌ تنگ‌ تنگ‌
‌من‌ ‌از‌ ‌او‌ جاني‌ ستانم‌ جاودان‌ ||  ‌او‌ ز ‌من‌ دلقي‌ بگيرد رنگرنگ‌
قِيل‌َ ادخُل‌ِ الجَنَّةَ ظاهرا قائل‌ ملائكه‌ باشند ‌که‌ ‌در‌ حال‌ احتضار بشارت‌ مي‌آورند و پرده‌ ‌را‌ ‌پس‌ ميكنند و جاي‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ بهشت‌ ‌به‌ ‌او‌ نشان‌ ميدهند.
قال‌َ ‌در‌ همان‌ حال‌ احتضار:
يا لَيت‌َ قَومِي‌ يَعلَمُون‌َ ‌که‌ ‌آنها‌ ميدانستند ثمرات‌ و نتايج‌ و فوائد توحيد و ايمان‌ و تصديق‌ انبياء ‌را‌ لكن‌ هيهات‌ هيهات‌؟
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 26)- اما ببینیم عکس العمل این قوم لجوج در برابر این مؤمن پاکباز چه بود؟ قرآن سخنی از آن به میان نمی‌آورد، ولی از لحن آیات بعد استفاده می‌شود که آنها بر او شوریدند و شهیدش کردند.
قرآن این حقیقت را با جمله جالب و سر بسته‌ای بیان کرده، می‌گوید: «به او گفته شد وارد بهشت شو»! (قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ).
این تعبیر نشان می‌دهد که شهادت این مرد مؤمن همان، و داخل شدن او در بهشت همان.
البته روشن است منظور از بهشت در اینجا بهشت برزخی است، چرا که هم از آیات و هم از روایات استفاده می‌شود که بهشت جاویدان در قیامت نصیب مؤمنان خواهد شد همان گونه که دوزخ نیز در مورد بدکاران چنین است.
به هر حال روح پاک این مرد به آسمانها، در جوار قرب رحمت الهی و در نعیم بهشتی، شتافت، و در آنجا تنها آرزویش این بود که «گفت: ای کاش قوم من می‌دانستند» (قالَ یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ). و این چنین مؤمن، عاشق هدایت مردم است و از گمراهی آنان رنج می‌برد.
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس