هود ٦٦
کپی متن آیه |
---|
فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحاً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَ رَبَّکَ هُوَ الْقَوِيُ الْعَزِيزُ |
ترجمه
هود ٦٥ | آیه ٦٦ | هود ٦٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بِرَحْمَةٍ مِّنَّا»: با لطف و مرحمت مخصوص خود. «خِزْیِ»: خواری. رسوائی.
تفسیر
- آيات ۶۱ - ۶۸ سوره هود
- معناى «إنشاء» و «استعمار»، در جمله: «هُوَ أنشَأكُم مِنَ الأرضِ»
- استدلال براى عدم جواز عبادت غير خدا
- پاسخ قوم ثمود، به دعوت صالح «ع»
- قوميت پرستى و مليت گرايى، دو عامل، در ردّد عوت حضرت صالح «ع»
- جواب حضرت صالح «ع»، به دلايل قوم خود
- بحث روايتى: (داستان ناقه صالح و قوم ثمود)
- گفتاری در باره داستان صالح «ع»، در چند فصل
- ۱- ثمود، قوم صالح «علیه السلام»
- ۲- بعثت صالح «عليه السلام»
- ۳- شخصيت صالح «عليه السلام»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا صالِحاً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ «66»
چون (پس از گذشت سه روز،) فرمان (قهر) ما آمد، صالح و كسانى را كه به همراه او ايمان آورده بودند، به رحمت خود (از عذاب) نجات داديم و از خوارى آن روز (رهايى بخشيديم. اى رسول ما!) همانا پروردگارت، همان تواناى شكست ناپذير است.
نکته ها
كلمهى «خِزْيِ»، به معناى عيبى است كه ظاهر شدن آن موجب رسوايى و بىآبرويى انسان مىشود.
بلاهاى طبيعى همچون زلزله، سيل و يا امراض خطرناك، ممكن است هر دو قشر مؤمن و كافر را فرا گيرد، نظير بىاحتياطىهايى كه از انسانها صادر مىشود و آثارش به همهى افراد سرايت مىكند. امّا آنجا كه قهر الهى باشد، مؤمنان در امان خواهند بود، مگر اينكه آنها نيز به واسطهى سكوت در برابر ظلم و يا ترك نهى از منكر، مستحق عذاب شده باشند.
«نَجَّيْنا صالِحاً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ»
پیام ها
1- خداوند، پيامبران و ياران آنها را از قهر و عذاب خويش محفوظ مىدارد.
«نَجَّيْنا»
2- شرط نجات از قهر خدا، ايمان وپيروى از پيامبر است. نَجَّيْنا ... الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ
3- پيروى از پيامبر، زمينهى سربلندى و عزّت انسان است. نَجَّيْنا ... الَّذِينَ آمَنُوا ... مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ
4- نجات چند مؤمن از ميان آن همه كافر، براى خدا كارى ندارد. «الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ»
جلد 4 - صفحه 87
5- خداوند به پيامبر اسلام تسلّى مىدهد كه من با مخالفان تو نيز مىتوانم اين گونه رفتار كنم، زيرا كه من قوى و عزيزم. «إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا صالِحاً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ (66)
فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا: پس آن هنگام كه آمد فرمان ما به عذاب ايشان. نَجَّيْنا صالِحاً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ: نجات داديم صالح و آنان را كه ايمان آورده بودند
جلد 6 - صفحه 99
با او از مؤمنان. بِرَحْمَةٍ مِنَّا: به رحمت و بخشايشى از جانب ما كه آن اعطاى لطف و توفيق بود به ايشان كه به سبب آن مهتدى و از عذاب نجات يافتند. وَ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ: و نجات داديم از رسوائى آن روز كه هلاك ثمود بود به صيحه و يا از عذاب روز قيامت. إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ: بدرستى كه پروردگار تو او است توانا بر نجات مؤمنان، غالب بر اهلاك دشمنان، يا قادر است بر آنچه خواهد و غالب است بر آنچه اراده فرمايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيها فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ (61) قالُوا يا صالِحُ قَدْ كُنْتَ فِينا مَرْجُوًّا قَبْلَ هذا أَ تَنْهانا أَنْ نَعْبُدَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا وَ إِنَّنا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ مُرِيبٍ (62) قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَما تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ (63) وَ يا قَوْمِ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوها تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ قَرِيبٌ (64) فَعَقَرُوها فَقالَ تَمَتَّعُوا فِي دارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ (65)
فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا صالِحاً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ (66) وَ أَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيارِهِمْ جاثِمِينَ (67) كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيها أَلا إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلا بُعْداً لِثَمُودَ (68)
ترجمه
و فرستاديم بسوى قوم ثمود برادرشان صالح را گفت اى قوم من بپرستيد خدا را نيست شما را هيچ خدائى مگر او، او آفريد شما را از زمين و عمر داد شما را در آن پس طلب آمرزش كنيد از او پس باز گشت كنيد بسوى او همانا پروردگار من نزديك و اجابت كننده است
گفتند اى صالح بتحقيق بودى تو در ميان ما محلّ اميد پيش از اين آيا نهى ميكنى ما را از آنكه بپرستيم آنچه را ميپرستيدند پدران ما و همانا ما هر آينه در شكّى هستيم از آنچه ميخوانى ما را بسوى آن كه بگمان اندازنده است
گفت اى قوم من خبر دهيد مرا اگر من باشم داراى دليل واضحى از پروردگارم و داده باشد مرا از خود رحمتى پس كيست كه يارى كند مرا از عذاب خدا اگر نافرمانى كنم او را پس زياد نميكنيد براى من مگر نسبت زيانكارى
و اى قوم من اين شتر خدا است براى شما با آنكه نشانه قدرت است پس بگذاريدش بخورد در زمين خدا و نرسانيد به آن آزارى پس ميگيرد شما را عذابى نزديك
پس پى كردند آنرا پس گفت برخوردار شويد در سراى خودتان سه روز اين وعدهايست غير دروغ
پس چون آمد فرمان ما نجات داديم صالح را و آنانكه ايمان آوردند با او برحمتى از خودمان و از رسوائى آنروز همانا پروردگار تو او است نيرومند توانا
و گرفت آنانرا كه ستم كردند فرياد آسمانى پس صبح كردند در خانههاشان بر جاى ماندگان
گويا نبودند در آن هرگز آگاه باشيد همانا قوم ثمود كافر شدند بپروردگارشان آگاه باشيد دورى از رحمت است براى ثمود.
تفسير
خداوند پس از حضرت هود حضرت صالح را مبعوث بر قبيله ثمود فرمود و آنها بنابر نقل اكمال از امام باقر عليه السّلام كمتر از چهل خانوار بودند اهل يك ده در كنار دريا و بعضى گفتهاند در وادى القرى بين شام و مدينه منزل داشتند و قوم عاد در يمن بودند در هر حال مأموريّت او هم مانند انبياء گذشته دعوت بتوحيد بود و نسبت برادر بقوم مكرّر بيان شده كه بملاحظه معمول عرب است كه اهل هر قبيلهاى يكديگر را برادر ميخوانند و آنحضرت پس از دعوت بتوحيد و نفى شرك فرمود خداوندى كه شما را در بدو امر از خاك آفريد و فعلا هم نطفهاى را كه شما از آن بوجود ميآئيد از موادّ ارضيّه خلق ميفرمايد و بشما طول عمر عنايت فرموده اگر استعمر كم مأخوذ از عمر باشد چون گفتهاند عمر آنها از سيصد تا هزار سال بوده يا شما را مأمور
جلد 3 صفحه 94
بعمران و آبادى زمين فرمود اگر مأخوذ از عمارت باشد زيرا اين عمل مطلوب و موجب طول عمر است يا شما را متمكّن از عمارت و محتاج بسكونت در زمين فرمود در هر حال چنين خداوندى مستحقّ پرستش و ستايش است نه بتهائيكه شما آنها را بدست خودتان ميسازيد پس طلب مغفرت نمائيد از خداوند براى گناهان گذشته خودتان و ثابت باشيد بر توبه و رجوع كنيد بپرستش حقّ از پرستش باطل و بدانيد كه رحمت خداوند نزديك به بنده موحّد است و اجابت ميكند دعاى او را و احاطه دارد بخلق و ميشنود دعاى آنها را و اگر صلاح باشد مستجاب ميفرمايد آنها در جواب گفتند اى صالح تو قبل از اين محلّ رجاء و مورد اميدوارى ما بودى در هر امر خيرى براى عقل و كفايت و درايت و خيرخواهى كه از تو بروز داشت نسبت بهمه ما ولى اينك اميدها از تو قطع شد چون ما را از عبادت بتها كه دين پدران ما بوده نهى ميكنى و دعوت مينمائى ما را بتوحيد و نفى شرك با آنكه ما يقين نداريم بصدق مدّعاى تو بلكه شك داريم بطوريكه موجب تزلزل خاطر ما شده نسبت بخودت و دينى كه آوردهاى حضرت صالح در جواب فرمود اى قوم من اگر براى من به بيّنه و برهان قطعى واضح توحيد خدا ثابت و مدلّل باشد و مرا مبعوث بر شما فرموده باشد و بخواهم با شما مماشاة نمايم و بوظيفه خودم كه دعوت است عمل ننمايم كدام يك از شما ميتوانيد با من همراهى كنيد و عذاب خدا را از من دفع نمائيد با آنكه مستحقّ عقابم پس متابعت من از شما و همراهى شما با من جز زيانكارى واقعى و نسبت آن براى من و شما فائدهاى ندارد چون تخسير مانند تفسيق بمعناى نسبت زيانكارى است خلاصه آنكه اين مدارا و مماطله براى من و شما چيزى جز نسبت زيانكارى و واقع خسران اضافه نمينمايد و اگر براى رفع تزلزل خاطر خودتان و اطمينان بصدق مدّعاى من محتاج بشاهد و معجزه باشيد اين ماده شتر كه بكيفيّت مخصوصه بهت آور براى شما از كوه بيرون آوردم و باين مناسبت ناقة اللّه خوانده ميشود كه اسباب عاديه در پيدايش او نبوده بلكه فقط باراده الهيّه موجود شده است و بر نفع شما است كه تمامتان از شيرش بهرهمند ميشويد معجزه قطعيّه و گواه صدق من است و ديگر نبايد شكّى داشته باشيد و مبادا آنرا آزار نمائيد بگذاريد در زمين خدا بچرد و از آب رودخانه بياشامد و بهمان ميزان بشما شير بدهد و اگر
جلد 3 صفحه 95
تخلف نمائيد بزودى عذاب الهى بر شما نازل خواهد شد ولى اين نصايح مشفقانه بخرج آنقوم عنود نرفت و عاقبت يكنفر از آنها با رضايت سايرين متصدّى قتل آن حيوان شد و همه از گوشت او خوردند و شريك در جرم شدند و حضرت صالح سه روز بآنها مهلت استفاده از حيات داد و بعد از آن وعده عذاب قطعى كه دروغ و قابل تخلّف نيست و بعد از نزول عذاب آنحضرت و اهل ايمان مشمول رحمت الهى شدند و از ذلّت و رسوائى و عذاب آنروز و روز قيامت مأمون گشتند و قوّت و قدرت و عزّت و قهّاريّت خداوند ظاهر گشت و آنها بصيحه مهيب آسمانى مردند و برو بزمين افتادند و ديگر از جاى خودشان برنخاستند مانند آنكه هيچوقت در دنيا نبودند و بكلّى آثارشان محو شد و باقى نماند براى آنها جز تنبيه الهى اهل عالم را بكفرشان و تأكيد آنرا بلعن آنها براى افاده استحقاقشان يا اخبار از محروميّت آنها از رحمت الهيّه و تفصيل اين قصه در سوره اعراف با بيان وافى گذشت ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَلَمّا جاءَ أَمرُنا نَجَّينا صالِحاً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحمَةٍ مِنّا وَ مِن خِزيِ يَومِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ القَوِيُّ العَزِيزُ (66)
پس موقعي که آمد امر ما باهلاك قوم نجات داديم صالح و كساني که باو ايمان آورده بودند برحمت و تفضل از جانب ما و از خفّت و ذلّت همچه روزي محققا پروردگار تو آن خداي صاحب قوّت و قدرت است هر چه اراده فرمايد تحقق پيدا ميكند.
فَلَمّا جاءَ أَمرُنا امر الهي تقدير و اراده و مشيّت او بر هلاكت قوم تعلق گرفت اولا نَجَّينا صالِحاً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ که وحي شد و امريه صادر شد که از ميان قوم بيرون روند که عذاب الهي دامنگير آنها نشود بِرَحمَةٍ مِنّا و نجات آنها بواسطه قابليت آنها بود که مشمول رحمت الهي واقع شوند بواسطه ايمان، و در اينجا متعلق نجات بواسطه وضوحش تقدير شده يعني من امرنا که
جلد 11 - صفحه 83
اهلاك قوم باشد از اينکه جهت عطف فرموده وَ مِن خِزيِ يَومِئِذٍ يعني از خفّت و ذلّت و بياعتنايي هم آنها را در آن روز نجات داديم.
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ القَوِيُّ العَزِيزُ قوّت بمعني توانايي است يعني هيچ امري براي او مشكل نيست و قريب المعني است با قدرت غاية الامر قوت مقابل ضعف است و قدرت مقابل عجز و ضعف و عجز متلازمين هستند چنانچه قوّه و قدرت هم متلازمين هستند إِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُو القُوَّةِ المَتِينُ الذاريات آيه 58 إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ قَدِيرٌ نحل آيه 72، و عزّت قريب المعني است با عظمت و رفعت، عزت مقابل ذلت است و عظمت مقابل حقارت، و رفعت مقابل وضع است و تمام قريب المعني است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 66)- سر انجام قوم ثمود: در این آیه چگونگی نزول عذاب را بر این قوم سرکش (قوم ثمود) بعد از پایان مدت سه روز تشریح میکند: «پس هنگامی که فرمان ما (دائر به مجازات این گروه) فرا رسید صالح و کسانی را که با او ایمان آورده بودند در پرتو رحمت خویش رهایی بخشیدیم» (فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّیْنا صالِحاً وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا).
نه تنها از عذاب جسمانی و مادی که «از رسوایی و خواری و بیآبرویی که آن
ج2، ص360
روز دامن این قوم سرکش را گرفت نیز نجاتشان دادیم» (وَ مِنْ خِزْیِ یَوْمِئِذٍ).
«چرا که پروردگارت قوی و قادر بر همه چیز و مسلط به هر کار است» (إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْقَوِیُّ الْعَزِیزُ). هیچ چیز برای او محال نیست، و هیچ قدرتی توانایی مقابله با اراده او را ندارد این رحمت الهی است که ایجاب میکند، بیگناهان به آتش گنهکاران نسوزند، و مؤمنان به خاطر افراد بیایمان گرفتار نشوند.
نکات آیه
۱- قوم ثمود ، بدون بهره گرفتن از مهلت سه روزه ، از کشتن ناقه اظهار ندامت نکردند و بر شرک ورزى و انکار رسالت صالح(ع) اصرار ورزیدند. (فلما جاء أمرنا)
۲- خداوند ، در پى اصرار قوم ثمود بر شرک ورزى و انکار رسالت صالح(ع) ، عذابى سخت بر آنان نازل کرد. (فلما جاء أمرنا) مراد از «أمر» عذاب نازل شده بر قوم ثمود است. اضافه آن به ضمیر «نا» حاکى از بزرگى آن عذاب مى باشد.
۳- عذاب نازل شده بر قوم ثمود ، عذابى ذلت آور و خوار کننده بود. (نجّینا صلحًا ... و من خزى یومئذ)
۴- فرمان خداوند در هستى ، بدون هیچ کم و کاستى تحقق مى یابد. (فلما جاء أمرنا) تعبیر کردن از عذاب به «أمر» - که به معناى فرمان است - به این نکته اشاره دارد که: آنچه خداوند به تحققش فرمان دهد ، عیناً و بدون کمترین کاستى انجام مى پذیرد ، به گونه اى که گویا مورد فرمان ، همان فرمان است.
۵- گروهى از قوم ثمود ، توحید را پذیرفتند و به رسالت صالح(ع) ایمان آوردند. (نجّینا صلحًا و الذین ءامنوا معه)
۶- خداوند ، صالح(ع) و پیروانش را از عذاب نازل شده بر قوم ثمود رهانید و آنان را از ننگ آن عقوبت دور ساخت. (نجّینا صلحًا و الذین ءامنوا معه ... و من خزى یومئذ)
۷- نجات صالح(ع) و پیروانش از عذاب استیصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود. (نجّینا صلحًا و الذین ءامنوا معه برحمة منا)
۸- اهل ایمان ، شایسته برخوردار شدن از رحمت الهى اند. (نجّینا صلحًا و الذین ءامنوا معه برحمة منا)
۹- خداوند، مخالفان پیامبر(ص) را به عذابى ذلت آور و خوارکننده تهدید کرد. (و من خزى یومئذ إن ربک هو القوىُّ العزیز) مخاطب قرار دادن پیامبر(ص) در جمله «إن ربک ...» پس از بیان نزول عذاب به کفرپیشگان قوم ثمود ، تعریضى است به مخالفان پیامبر(ص) که آنان نیز در خطر گرفتار شدن به عذاب الهى اند.
۱۰- کفرپیشگان و مخالفان معارف دین ، در خطر گرفتار شدن به عذابهاى الهى اند. (فلما جاء أمرنا نجّینا صلحًا ... و من خزى یومئذ إن ربک هو القوىُّ العزیز)
۱۱- خداوند ، قوىّ (نیرومند) و عزیز (شکست ناپذیر) است. (إن ربک هو القوىُّ العزیز)
۱۲- همگان ، از دفع کیفرها و عذابهاى الهى ناتوانند. (إن ربک هو القوىُّ العزیز) بیان اقتدار و شکست ناپذیرى خداوند ، با جمله اى که حاوى حصر است و قدرت و اقتدار را از دیگران نفى مى کند ، اشاره به این حقیقت دارد که: هیچ کس در برابر اراده خداوند ، تاب مقاومت نخواهد داشت.
۱۳- خداوند ، مربى پیامبر(ص) و مدبر امور اوست. (إن ربک)
۱۴- قدرت شکست ناپذیر خداوند ، پشتوانه پیشبرد هدفهاى رسالت و تدبیر امور نبوّت رسول خداست. (إن ربک هو القوىُّ العزیز)
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: عزیز ۱۱; قوىّ ۱۱
- اعداد: عدد سه ۱
- انسان: عجز انسان ها۱۲
- خدا: آثار قدرت خدا ۱۴; تهدیدهاى خدا ۹; حتمیت اوامر خدا ۴; حتمیت عذابهاى خدا ۱۲; ربوبیت خدا ۱۳، ۱۴; عذابهاى خدا ۲، ۱۰; نشانه هاى رحمت خدا ۷; ویژگیهاى اوامر خدا ۴
- دین: آثار مخالفت با دین ۱۰; عذاب دشمنان دین ۱۰
- رحمت: مشمولان رحمت ۸
- صالح(ع): آثار تکذیب صالح(ع) ۲; قتل شتر صالح(ع) ۱; قصه صالح(ع) ۲، ۳، ۵،۶; مؤمنان به صالح(ع) ۵; نجات پیروان صالح(ع) ۶، ۷; نجات صالح(ع) ۶، ۷
- عذاب: تهدید به عذاب ذلت بار ۹; عذاب استیصال ۷; عذاب سخت ۲; مراتب عذاب ۲، ۳، ۹; موجبات عذاب ۱۰; نجات از عذاب ۶،۷
- قوم ثمود: آثار شرک قوم ثمود ۲; آثار لجاجت قوم ثمود ۲; اصرار بر شرک قوم ثمود ۱; تاریخ قوم ثمود ۱، ۲، ۵، ۶; عذاب ذلت بار قوم ثمود ۳; قوم ثمود و تکذیب صالح(ع) ۱; قوم ثمود و شتر صالح ۱; گروههاى اجتماعى قوم ثمود ۵; لجاجت قوم ثمود ۱; مؤمنان قوم ثمود ۵; موجبات عذاب قوم ثمود ۲; موحدان قوم ثمود ۵; مهلت به قوم ثمود ۱
- کافران: عذاب کافران ۱۰
- کفر: آثار کفر ۱۰
- مؤمنان: فضایل مؤمنان ۸
- محمد(ص): اهمیت نبوت محمد(ص) ۱۴; تهدید مخالفان محمد(ص) ۹; حامى محمد(ص) ۱۴; مدبر محمد(ص) ۱۳، ۱۴; مربى محمد(ص) ۱۳، ۱۴
منابع