ریشه فتى
از الکتاب
(تغییرمسیر از ریشه فتى)
تکرار در قرآن: ۲۱(بار)
در حال بارگیری...
قاموس قرآن
تازه جوان. در دختر فتاة گويند. و به طور كنايه به غلام و كنيز (برده) گفته مىشود (مفردات). در قرآن مجيد به حر و آزاد اطلاق شده است [انبیاء:60]. گفتند جوانى ابراهيم نام را شنيديم كه خدايان را به بدى ياد مىكرد و در آيه [يوسف:30]. مراد از فتى غلام است يعنى زنانى در شهر گفتند زن عزيز مصر از غلامش كام مىخواهد. جمع فتى فتيان و فتيه است مثل [يوسف:62]. به غلامانش گفت سرمايه آنها را در بارهايشان بگذاريد و مثل [كهف:13]. آنها جوان هايى بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند و بر هدايتشان افزوديم. جمع فتاة فتيات است [نور:33]. كنيزانتان را بر زنا مجبور نكنيد اگر عفت اختيار كنند.
ریشههای نزدیک مکانی
فتو قول هم ه فى ل کم ف ى وله نا اله الله ها ک من لا ان ايى الى انن ب امن ن ربب الذى اتى ا ملء نسو کلل ما رود احد اذ على حين امر اوى رئى مرء بغى وحد يا هن حتى حوط سبع قوم ذکر کهف صدق شىء مرى ثقب کره سمع موسى صرط فتى هلک قد عن سجن ظلم هدى عزز ظهر فعل جوز عجب ظنن يمن هما جعل شهب خلق نفس بضع وعد حقق برح بقر کون شدد بحر مع لما متع بنو ملک الا غدو سرب دخل زيد سمن يوسف مدن تلو
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
فَتَيَاتِکُمُ | ۱ |
يَسْتَفْتُونَکَ | ۲ |
يُفْتِيکُمْ | ۲ |
فَتَاهَا | ۱ |
فَتَيَانِ | ۱ |
تَسْتَفْتِيَانِ | ۱ |
أَفْتُونِي | ۲ |
أَفْتِنَا | ۱ |
لِفِتْيَانِهِ | ۱ |
الْفِتْيَةُ | ۱ |
فِتْيَةٌ | ۱ |
تَسْتَفْتِ | ۱ |
لِفَتَاهُ | ۲ |
فَتًى | ۱ |
فَتَيَاتِکُمْ | ۱ |
فَاسْتَفْتِهِمْ | ۲ |