ریشه عکف
تکرار در قرآن: ۹(بار)
قاموس قرآن
عكوف و عكف به معنى ملازمت با تعظيم است. در مفردات آمده: «العُكُوفُ اَلاِقْبالُ عَلَى الَشَّىءِ وَ مُلازِمَتِهِ عَلَى سَبيلِ الْتَعْظيمِ لِهُ» در قاموس گفته: «عَكَفَ عَلَيْهِ عُكُوفاً:اَقْبَلَ عَلَيْهِ مُواظِباً». اين كلمه به معنى حبس و منع نيز آمده است چنانكه خواهد آمد، اكثر موارد آن در قرآن مجيد به معنى مواظبت و ملازمت است. [حج:25]. مراد از عاكف كسى است كه در مكه ساكن و ملازم باشد، بادى آن است كه از كنار آيد (و ظاهر شود چنانكه در بدء گذشت). يعنى مسجد محترمى كه آن را براى مقيم و مسافر يكسان كردهايم. [طه:97]. بنگر به معبودت كه بدان ملازم شدى حتماً حتماً آن را مىسوزانيم يا ريزريز مىكنيم. [طه:91]. گفتند: پيوسته ملازم گوساله خواهيم بود تا موسى پيش ما بازگردد. [فتح:25]. معكوف به معنى ممنوع است «وَالْهَدْىَ» عطف است به ضمير معفول در «صَدُّوكُمْ» آيه در جريان حديبيّه است كه مشركان رسول خدا«صلىاللَّهوعليهوآله» را از انجام عمره مانع شده و نيز نگذاشتند قربانىهاى مسلمانان به مكّه برسد يعنى:آنان همان كسانى هستند كه كافر شدند و شما را از مسجدالحرام بازداشتند و قربانى را ممنوع و محبوس كردند از اينكه به محل خويش برسند (محل ذبح آنها مكه بود چنانكه محل ذبح قربان حج منى است). اعتكاف [بقره:187] عاكف و معتكف كسى است كه خود را به قصد عبادت در مسجد حبس كند و از آن بيرون نرود. اعتكاف فقط ماندن در مسجد است به قصد تعبّد هر چند قصد عبادت ديگر نداشته باشد ولى احوط است قصد عبادت ديگر نيز. اعتكاف به اصل شرع مستحب و با نذر و سوگند و غيره واجب مىشود. روز از شرايط آن است معتكف بايد روزه باشد خواه واجب باشد يا مستحب. حدّاقلّ آن سه روز است و از آن كمتر نمىشود و در كثرت حدّى ندارد ولى بايد برابر هر دو روز روز سوم را تمام كند مثلا اگر پنج روز اعتكاف كرد بايد روز ششم را نيز اعتكاف كند و اگر هشت روز كرد بايد روز نهم را نيز اضافه كند و هكذا. و بايد در مسجد جامع شهر باشد نه در مسجد محله و بازار (بعضى فقط به چهار مسجد مكه، مدينه، كوفه و بصره منحصر كرده و گفتهاند در ساير مساجد به قصد رجاء آورند) و بايد پيوسته در مسجد باشد و جز براى ضرورت خارج نشود اگر عمداً بدون ضرورت خارج شود باطل است...
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
الْعَاکِفِينَ | ۱ |
عَاکِفُونَ | ۲ |
يَعْکُفُونَ | ۱ |
عَاکِفِينَ | ۲ |
عَاکِفاً | ۱ |
الْعَاکِفُ | ۱ |
مَعْکُوفاً | ۱ |