ریشه جهر
تکرار در قرآن: ۱۶(بار)
قاموس قرآن
آشكار شدن و آشكار كردن اعمّ از آنكه به وسيله ديدن باشد يا شنيدن مثل [نحل:75] كه بوسيله ديدن است و مثل [رعد:10] كه به وسيله شنيدن است پس جهر هم قولى است و هم فعلى . به نظر مىآيدكه جهر قولى، آشكار شدن معمولى نيست بلكه شبيه به فرياد است. درباره دعوت حضرت نوح هست [نوح:8-10] مقابله جهار با اعلان مبيّن بودن جهار به معنى فرياد است يعنى آنها را با صداى بلند و علنى و پنهانى دعوت كردم. و از كريمه [حجرات:2] نيز اين معنى استفاده مىشود و چون ميان خود با صداى بلند سخن مىگفتند از اينكه با حضرت رسول «صلى اللّه عليه و آله و سلم» آن طور سخن گويند، نهى شدند در مجمع ذيل [طه:7] فرموده: جهار را نيز در سوره نوح فرياد گفته است در اقرب آمده «جَهَرَ الصُّوتَ جَهَراً وَ جَهاراً:اَعلاهُ» . و اگر از اين سخن تنزّل كنيم بايد بگوئيم كه «جهر» مطلق و به هر يك از صداى بلند و صداى عادى شامل است و با موارد و قرائن مىتوان پى برد كه آيا صداى بلند و فرياد مراد است يا صداى عادى مثلاً در آيه [رعد:10] صداى عادى و در آيات فوق صداى بلند مراد است. * [اسراء:110] خفوت به معنى آرامى است در صحاح گويد: «خَفَتِ الصَّوْتُ خُفُوتاً: سَكَنَ» در نهج البلاغه خطبه 147 هست: «ليعظكم هُدُوِّى وَ خُفُتُ اِطْراقى و سكون اطرلفى» تا نصيحت كند شما را بى حركت بودنم وآرامى اطرافم كه به نقل محمد عبده مراد از اطراف چشمهاى آن حضرت است على هذاخفوت در كلام آهستگى شديد است و با اين قريته مىشود فهميد كه مراد از «لا تَجْهَرْ» صداى بلند است و معنى آيه اين مىشود: نمازت را با صداى بلند و با صداى بسيار آهسته مخوان ميان صداى بلند و آهسته شديد، مراتب بسيار است لذا در فهم موارد جهر و اخفات در نمازها احتياج به روايات داريم و «وَابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سِبيلاً» مجمل است و اگر روايات نبود از آن تخيير مستفاد مىشد ولى جهر و اخفات در نماز چنانكه فقها گفتهاند عزيمت است . [نساء:148] خدا آشكار كردن گفتار بد را دوست نمىدارد مگر از كسى كه ستم ديده است . آيه دليل آنست كه مظلوم حق دارد از خود دفاع كند و ظلم ظالم را اظهار نمايد و آن از موارد غيبت و اشاعه فحشلء نيست . جهرة اسم است به معنى آشكار شده (اقرب الموارد) [بقره:55] هرگز به تو ايمان نياورديم تا خدا را آشكارا ببينيم طبرسى در ذيل آيه گويد رؤيت ممكن است در خواب و يا با قلب باشد و چون فرموده «جهرة» فقط ديدن با چشم است يعنى يهود مىگفتند: بايد خدا را مانند يك چيز مادّى ببينيم.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
جَهْرَةً | ۳ |
الْجَهْرَ | ۳ |
جَهْرَکُمْ | ۱ |
الْجَهْرِ | ۱ |
جَهَرَ | ۱ |
جَهْراً | ۱ |
تَجْهَرْ | ۲ |
تَجْهَرُوا | ۱ |
کَجَهْرِ | ۱ |
اجْهَرُوا | ۱ |
جِهَاراً | ۱ |