روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۱۹۲
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، بَابُ الْحَوَالَة
روي :
من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۱۹۱ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۱۹۳ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۴ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۱۲۳
روايت است كه چون عبد اللَّه بن الحسن (عبد اللَّه محض) عمرش به سرآمد در حال احتضار و جان دادن، طلبكارانش گرد او را گرفته مطالبه طلب خود را مىكردند، عبد اللَّه گفت چيزى ندارم كه به شما بدهم و لكن يكى از اين دو را به عنوان ضامن بپذيريد، برادرم يا پسران عمويم على بن الحسين يا عبد اللَّه بن جعفر، طلبكاران گفتند: عبد اللَّه بن جعفر مردى است ثروتمند امّا سهل انگار و بىتوجّه و امروز را به فردا مىافكند، ولى علىّ بن الحسين مرديست تهيدست لكن صحيح القول و او براى ما بهتر است، پس فرستاد و آن حضرت عليه السّلام را خبر دادند، و امام فرمود: تا برداشت غلّه مهلت دهيد مىپردازم، در حالى كه غلّهاى نداشت، طلبكاران گفتند: راضى هستيم، پس زمانى كه غلّه رسيد خداوند مالى براى آن حضرت رسانيد و آن حضرت ديون عبد اللَّه را پرداخت. (اين نوعى ضمانت است).