روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۳۰۴۸
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۱، أَبْوَابُ الصَّلَاةِ وَ حُدُودِهَا-بَابُ صَلَاةِ الِاسْتِسْقَاء
و روي عن ابن عباس :
من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۳۰۴۷ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۳۰۴۹ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۲ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۲۵۲
و از ابن عباس روايت شده است كه عمر بن الخطاب بقصد استسقاء از شهر بيرون شد و عباس را گفت: برخيز و پروردگارت را بخوان و طلب باران كن، و گفت: خدايا ما بوسيله عمّ پيامبرت بتو توسّل ميجوئيم. پس عباس بپا خاست، و خدا را حمد و ثناء گفت. و آنگاه گفت: «اللّهمّ انّ عندك سحابا و انّ عندك مطرا فانشر السّحاب و انزل فيه الماء ثم انزله علينا، و اشدد به الاصل و اطلع به الفرع، و احى به الزّرع، اللّهمّ انّا شفعاء اليك عمّن لا منطق له من بهائمنا و انعامنا، شفّعنا في انفسنا و اهالينا، اللّهمّ انّا لا ندعوا الا ايّاك، و لا نرغب الا اليك، اللّهمّ اسقنا سقيا وادعا نافعا طبقا مجلجلا، اللّهم انّا نشكو اليك جوع كل جائع، و عرى كل عار، و خوف كل خائف، و سغب كلّ ساغب يدعو اللَّه». يعنى: بار خدايا همانا ابر و باران نزد تو و در اختيار توست، پس براى ما ابر را بفرست و در آن آب را فرو فرست، و آن را بر ما ببار، و بدان وسيله تنه و ريشه درختان را محكم ساز و شاخ و بر و برگ درختان و گياهان را بدان برويان و پربار ساز، و زراعت را بدان زنده گردان، بار خدايا ما در پيشگاه تو شفاعتكنندهگانيم و شفاعت مىكنيم از جانب دامها و چهارپايان خود كه زبان ندارند، شفاعت ما را در باره خودمان و خانواده خانگيهايمان بپذير، بار خدايا ما جز تو را نمىخوانيم و بكسى جز تو روى نمىكنيم، خداوندا ما را بارانى عطا فرما و سيراب كن، بارانى وسيع و پياپى و سودمند و فراگير كه سودش همه را در بر گيرد، بار خدايا، از گرسنگى هر گرسنهاى و برهنگى هر برهنهاى بدرگاه تو شكوه مىآوريم و نيز نزد تو شكايت مىكنيم از بيم و هراس هر ترسانى و از رنج و گرسنگى و تشنگى هر گرسنه و تشنهاى كه درمانده و خدا را ميخواند.