روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۵۷۳
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۱، أَبْوَابُ الصَّلَاةِ وَ حُدُودِهَا-بَابُ أَحْكَامِ السَّهْوِ فِي الصَّلَاة
و روي الحسن بن محبوب عن الرباطي عن سعيد الاعرج قال سمعت ابا عبد الله ع يقول :
من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۵۷۲ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۵۷۴ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۱ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۵۵۵
حسن بن محبوب از على بن حسن بن رباط و او از سعيد أعرج روايت كرده كه گفت: از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه ميفرمود: همان خداوند تبارك و تعالى رسول خود صلّى اللَّه عليه و آله را بخواب برد يا خواب را بر او غالب گردانيد و وقت نماز صبح گذشت تا اينكه آفتاب طلوع كرد، آنگاه پيامبر از خواب برخاست، و ابتدا دو ركعت نافله صبح را كه قبل از طلوع فجر بايد بجا آورد خواند، و پس از آن نماز صبح را بجا آورد، و يك بار نيز خداوند تعالى آن حضرت را در نماز چهار ركعتى دچار فراموشى ساخت و آن حضرت در ركعت دوّم نماز را سلام داد- آنگاه امام عليه السّلام حكايت قضيّه ذى الشّمالين را بيان فرمود، و اين دو مورد را نسبت به آن حضرت واقع نساخت، مگر بخاطر رحمت و شفقت بر اين امّت، تا مبادا اگر مسلمانى را خواب در ربود و نمازش قضا شد، يا در نماز دچار فراموشى شد او را سرزنش كنند و با خود گويند فخر كائنات رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله را اين حادثه رسيد ما را سهل باشد كه سهو و خواب پديد آيد. گرد آورنده اين كتاب- رحمه اللَّه- فرمايد: همانا غلات و مفوّضه- كه خدايشان از رحمت خود دور بدارد- اين سهو و فراموشى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله را قبول ندارند و قائلند: اگر جائز باشد كه پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله در نماز كه جاى حضور قلب است سهو نمايد پس ممكن است در تبليغ احكام الهى نيز دچار سهو شود زيرا نماز بر آن حضرت همچنان واجب است كه تبليغ احكام الهى واجب است. (البتّه انكار سهو پيامبر منحصر به غلات و مفوّضه نيست بلكه همه شيعيان غير از صدوق و استادش آن را انكار مىكنند و بهمان دليلى كه گذشت تمسّك مىجويند). اين دليل كه ايشان اقامه مىكنند ما را متقاعد و ملزم نمىكند كه لزوما چنين باشد، زيرا شك نيست كه همه احوال مشتركه يعنى آنچه انبياء و اوصياء با ساير مردم در آن شريكند مثل خوردن و آشاميدن و خفتن و امثال اينها هر چه بر امّت واقع مىشود بر آن حضرت نيز واقع مىشود و همچنين، آن حضرت بنماز مأمور بود همان گونه كه ديگران آنان كه نبىّ نيستند نيز مأمور بودند، و ساير مردم مانند آن حضرت نبى نبودند و بهمين دليل چون سهو از وقايعى است كه غير از آن حضرت يعنى همگان را پديد مىآيد پس اگر بر آن حضرت نيز واقع شود منافات با نبوّت او ندارد، و حالتى كه مختصّ آن حضرت است همانا رسالت است، و تبليغ از شرائط و لوازم نبوّت و رسالت است، و جايز نيست كه در تبليغ سهو واقع شود، زيرا آن عبادت مخصوص پيامبر است و نماز عبادت مشتركه است، و بسبب نماز بندگى آن حضرت ظاهر مىشود، و با اثبات خواب كه بر آن حضرت عارض مىشود و بدون اراده و خواست خويش از خدمت خداوند عزّ و جلّ خود باز ميماند، بدين وسيله معلوم مىشود كه آن حضرت خدا نيست، زيرا كسى كه خواب و پينكى يا چرت او را فرا نميگيرد تنها خداوند حىّ و قيّوم است، و البتّه سهو پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله مانند سهو ما نيست، زيرا فراموشى آن حضرت از جانب خداوند عزّ و جلّ است و جز اين نيست كه خداوند متعال آن حضرت را دچار فراموشى ميسازد تا معلوم شود كه او انسانى است كه چون ساير آدميان آفريده شده، و آن حضرت را جدا از خداوند، پروردگار و معبود خويش قرار ندهند، و مردمان هنگامى كه خود دچار فراموشى ميشوند با سهو پيامبر حكم آن را بدانند، همچنين سهوى كه ما دچار مىشويم از طرف شيطان است در حالى كه شيطان بر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و امامان صلوات اللَّه عليهم أجمعين راه و تسلّط ندارند «و تنها تسلّط شيطان بر كسانى است كه بدوستى و طرفدارى، از او پيروى مىكنند و همان كسانى كه او را در اطاعت شريك خداوند ميگيرند». و نيز بر آن كسانى كه از گمراهانند و پيروى او مىكنند، و آنان كه منكر سهو آن حضرت عليه السّلام هستند جواب مىگويند يكى آنكه در ميان صحابه آن حضرت كسى نبود كه ذو اليدين يا دو دست باشد، و نه چنين شخصى بوده و نه چنين خبرى صحّت دارد، و خلاف مىگويند، زيرا اين مرد معروف است و كنيهاش أبو محمّد و نامش عمير بن عبد عمرو مشهور به ذى اليدين است و شيعه و سنّي (يا موافق و مخالف) از او روايت كردهاند و من اخبارى از او در كتاب چگونگى جنگ قاسطين در صفّين ذكر كردهام. استاد و شيخ ما محمّد بن حسن بن احمد بن وليد- رحمه اللَّه- ميفرمود: نخستين مرتبه در غلوّ يا نقطه شروع نفى فراموشى و سهو از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله است، و اگر جايز باشد كه اخبار وارده در اين باره را ردّ كنيم، جايز خواهد بود كه همه اخبار را ردّ كنيم، و ردّ همه اخبار مستلزم ابطال دين و شريعت است، و من گمان ميكنم كار بىپاداش و ثوابى نباشد در اقدام به تصنيف كتاب جداگانه و مستقلّى در باره اثبات اين سهو پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و ردّ كسانى كه منكر آن هستند إن شاء اللَّه.