روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۳۱۷
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۱، أَبْوَابُ الصَّلَاةِ وَ حُدُودِهَا-بَابُ مَا يُصَلَّى فِيهِ وَ مَا لَا يُصَلَّى فِيهِ مِنَ الثِّيَابِ وَ جَمِيعِ الْأَنْوَاع
و سال علي بن جعفر اخاه موسي بن جعفر ع :
من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۳۱۶ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۳۱۸ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۱ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۳۸۱
و علىّ بن جعفر از برادر خويش موسى بن جعفر عليهما السّلام سؤال كرد در باره كسى كه نماز بخواند و در برابر او يا روبرويش مرغى (يا يكى از انواع پرندگان) باشد با توجّه به اينكه سبب اشتغال خاطر مىشود نمازش چه صورت دارد؟ آن حضرت فرمود: مانعى ندارد. و نيز از آن حضرت پرسيد، در مورد شخصى كه نماز بخواند و پيش رويش درخت خرماى بارورى باشد (چون ذهن نمازگزار متوجّه آن مىشود) حكم آن چيست؟ امام عليه السّلام فرمود: اشكالى ندارد، يعنى اين عوامل خاصّة خدشهاى بنماز او وارد نمىآورد. و باز از آن حضرت سؤال كرد: هر گاه شخصى در تاكستانى نماز گزارد كه درختانش بار آورده باشد نماز او چه صورت دارد؟ آن حضرت فرمود: اشكالى ندارد. و باز از آن حضرت پرسيد چه ميفرمائيد در مورد شخصى كه نماز گزارد، و درازگوشى در برابر او ايستاده باشد؟ آن حضرت فرمود: ميان خود و آن حيوان نى يا شاخه درختى يا چيز ديگرى از اين قبيل در زمين فرو ميكند كه درازگوش را از حركت باز دارد (و نتواند موضع سجده او را لگد كند يا باو تنه بزند و ايجاد زحمت كند) بعد بدون تشويش نماز ميخواند، باين صورت اشكالى ندارد. و باز از آن حضرت پرسيد: هر گاه بهمراه شخص نمازگزار دبّهاى باشد كه از پوست دراز گوش يا استرى ساخته شده چه حكمى دارد؟ فرمود: خوب نيست شخص نماز خواند و اينها را با خود داشته باشد مگر اينكه بترسد دزدان آن را ببرند در اين صورت اشكالى ندارد كه هنگام نماز آن را با خود داشته باشد. و نيز از آن حضرت پرسيد: هر گاه كسى در نماز باشد و بعضى از دندانهايش از محلّ خود حركت كند و بالا آيد و مزاحم شود، بعبارت ديگر لق شده باشد ميتواند آن را در حال نماز از جايش بكند و بيرون آورد. امام عليه السّلام فرمود: اگر (وضع دندان بگونهاى است كه) با كنده شدن بخون نميافتد و دهان شخص خونين نميشود ميتواند آن را بكند و بيرون آورد، ولى اگر با اين كار دهانش را خون آلود ميسازد (يا از پيش كاملا معلوم است كه اگر دست بآن بزند خون جارى خواهد شد) بايد از اين كار دست بردارد. و باز از آن حضرت سؤال كرد: كسى كه نماز ميخواند اگر پرندهاى در آستين يا جيب لباس خود داشته باشد نماز او با اين وضع چگونه است؟ فرمود: اگر ميترسد كه چون رهايش كند پرواز نمايد و برود، همراه داشتن آن اشكالى ندارد. و باز (علىّ بن جعفر) از آن حضرت پرسيد: شخصى كه بر بدنش ثالول است (يعنى همان دانههاى گوشت اضافى كه بر سطح پوست دست و بدن بعضى از افراد ميرويد و در اصطلاح عمومى آن را زگيل مينامند و غالبا با بستن يك رشته نخ به انتهاى آن كه موجب قطع جريان خون و سياه شدن آن قسمت مىشود آن را از بدن جدا ميسازند يا خودبخود با اين عمل مىافتد) يا جراحتى در بدن دارد، آيا هنگام نماز ميتواند آن زگيل را (يا هر زائده گوشتى يا پوستى ديگر را كه بر سطح بدن ميرويد) از بدن خود جدا سازد؟ يا جزئى از گوشت آن زخم را جدا كرده و دور اندازد؟ آن حضرت فرمود: اگر بيم نداشته باشد كه از محلّ آن خون جارى شود باكى نيست، ولى اگر ميترسد كه خون روان شود اين كار را نكند.