روایت:الکافی جلد ۸ ش ۴۵

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة

محمد بن يحيي عن احمد بن محمد بن عيسي عن ابن فضال عن عبد الله بن بكير و ثعلبه بن ميمون و علي بن عقبه عن زراره عن عبد الملك قال :

وَقَعَ بَيْنَ‏ أَبِي جَعْفَرٍ وَ بَيْنَ‏ وَلَدِ اَلْحَسَنِ ع‏ كَلاَمٌ فَبَلَغَنِي ذَلِكَ فَدَخَلْتُ عَلَى‏ أَبِي جَعْفَرٍ ع‏ فَذَهَبْتُ أَتَكَلَّمُ فَقَالَ لِي مَهْ لاَ تَدْخُلْ فِيمَا بَيْنَنَا فَإِنَّمَا مَثَلُنَا وَ مَثَلُ بَنِي عَمِّنَا كَمَثَلِ رَجُلٍ كَانَ فِي‏ بَنِي إِسْرَائِيلَ‏ كَانَتْ لَهُ اِبْنَتَانِ فَزَوَّجَ إِحْدَاهُمَا مِنْ رَجُلٍ زَرَّاعٍ وَ زَوَّجَ اَلْأُخْرَى مِنْ رَجُلٍ فَخَّارٍ ثُمَّ زَارَهُمَا فَبَدَأَ بِامْرَأَةِ اَلزَّرَّاعِ فَقَالَ لَهَا كَيْفَ حَالُكُمْ فَقَالَتْ قَدْ زَرَعَ زَوْجِي زَرْعاً كَثِيراً فَإِنْ أَرْسَلَ اَللَّهُ اَلسَّمَاءَ فَنَحْنُ أَحْسَنُ‏ بَنِي إِسْرَائِيلَ‏ حَالاً ثُمَّ مَضَى إِلَى اِمْرَأَةِ اَلْفَخَّارِ فَقَالَ لَهَا كَيْفَ حَالُكُمْ فَقَالَتْ قَدْ عَمِلَ زَوْجِي فَخَّاراً كَثِيراً فَإِنْ أَمْسَكَ اَللَّهُ اَلسَّمَاءَ فَنَحْنُ أَحْسَنُ‏ بَنِي إِسْرَائِيلَ‏ حَالاً فَانْصَرَفَ وَ هُوَ يَقُولُ اَللَّهُمَّ أَنْتَ لَهُمَا وَ كَذَلِكَ نَحْنُ‏


الکافی جلد ۸ ش ۴۴ حدیث الکافی جلد ۸ ش ۴۶
روایت شده از : امام محمّد باقر عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۸
بخش : كتاب الروضة
عنوان : حدیث امام محمّد باقر (ع) در کتاب الكافي جلد ۸ كِتَابُ الرَّوْضَة‏‏‏ حَدِيثُ الْبَحْرِ مَعَ الشَّمْس‏
موضوعات :

ترجمه

هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۱ ترجمه رسولى محلاتى, ۱۲۲

عبد الملك گويد: ميان حضرت باقر عليه السّلام و فرزندان امام حسن عليه السّلام حرفى شد (و اختلاف و كدورتى پديد آمد) و اين جريان بگوش من رسيد، پس خدمت امام باقر عليه السّلام شرفياب شدم و خواستم چيزى (در اين باره) بگويم، حضرت فرمود: خموش باش و ميان ماها وارد مشو كه حكايت ما و عموزادگانمان حكايت آن مردى است كه در بنى اسرائيل بود و دو دختر داشت پس يكى از آن دو دختر را بشخص زارعى شوهر داد و ديگرى را بكوزه‏گرى، روزى بديدار دختران خود رفت و نخست بديدن زن زارع رفت و از او پرسيد: حالتان چطور است؟ گفت: شوهرم كشت زيادى كرده اگر خداوند بارانى از آسمان بفرستد، از همه بنى اسرائيل حالمان بهتر خواهد بود، از آنجا بديدن دختر ديگرش كه زن كوزه‏گر بود رفت و از او پرسيد: حال شما چطور است؟ پاسخداد: شوهرم كوزه زيادى ساخته اگر خدا از آسمان باران نبارد (كه كوزه‏هاى ما خشك شود) كسى در ميان بنى اسرائيل حالش بهتر از ما نخواهد بود. آن مرد از نزد آن دختر بيرون آمد و ميگفت: خدايا تو خداى هر دوى اينها هستى (خود دانى و خواهش مختلف اين دو) ما نيز چنين هستيم.

حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى‏, ۱۱۹

عبد الملك مى‏گويد ميان امام باقر عليه السّلام و يكى از فرزندان امام حسن مجتبى سخنى درگرفت و خبر آن به من رسيد. خدمت امام باقر عليه السّلام رسيدم و همين كه خواستم در باره آن سخنى بگويم فرمود: خاموش باش، به ميان ما وارد نشو، همانا مثل ما و عموزادگانمان همچون مردى است كه در ميان بنى اسرائيل مى‏زيست و دو دختر داشت كه يكى را به برزگرى داد و ديگرى را به كوزه‏گرى، سپس به ديدار او رفت و نخست نزد زنى رفت كه به‏ __________________________________________________

(۱) «و بر سر آنها، دسته دسته پرندگانى «ابابيل» فرستاد. [كه‏] بر آنان سنگهايى از گل [سخت‏] مى‏افكندند» (سوره فيل/ آيه ۳ و ۴).

برزگر داده بود و از حالش پرسيد. دخترش در پاسخ گفت: شوهرم زراعت بسيار كاشته و اگر خداوند بارانى فرستد وضع ما در ميان بنى اسرائيل از همه بهتر خواهد بود. سپس نزد زن كوزه‏گر رفت و از حال او پرسيد او در پاسخ گفت: شوهرم كوزه بسيار ساخته و اگر باران نبارد وضع ما در ميان بنى اسرائيل از همه بهتر خواهد بود. سپس آن پدر برگشت در حالى كه مى‏گفت: بار خدايا! تو براى هر دوى آنها هستى و نيز ما «۱». __________________________________________________

(۱) از مجلسى (ره) است كه اين سخن كه «بار خدايا تو براى هر دوى آنها هستى و نيز ما» يعنى شما را نرسد كه ميان ما داورى كنيد زيرا ما هر دو فرزندان پيامبريم و احترام ما هر دو بر شما لازم است و نبايد به طرفدارى يكى از ما برخيزيد چنان كه آن مرد كار خود را بخدا واگذاشت و ميان دو دامادش قضاوتى نكرد.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)