روایت:الکافی جلد ۸ ش ۴۴
آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة
محمد بن يحيي عن احمد بن محمد بن عيسي عن الحسن بن محبوب عن جميل بن صالح عن ابي مريم عن ابي جعفر ع قال :
الکافی جلد ۸ ش ۴۳ | حدیث | الکافی جلد ۸ ش ۴۵ | |||||||||||||
|
ترجمه
هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۱ ترجمه رسولى محلاتى, ۱۲۱
ابو مريم گويد: از امام باقر عليه السّلام از گفتار خداى عز و جل پرسيدم (كه فرمايد): «و فرستاد بر ايشان پرندگان ابابيل را (گروه گروه)، كه پرتاب ميكردند بر ايشان سنگهائى از سجيل» (سوره فيل آيه ۳) فرمود: پرندگانى بودند در نزديكى زمين كه از طرف دريا آمدند، سرهاشان مانند سرهاى پرندگان درنده و چنگالى همانند چنگال آنان داشتند. هر پرندهاى سه سنگ داشت دو سنگ در پا و يكى در منقار، و همچنان سنگها را بدانها زدند تا تنشان دانه آبله زد و تا بآن روز (در آن سرزمين) آبله ديده نشده بود و نه آن نوع پرنده پيش از آن ديده شده بود و نه بعد از آن ديده شد، فرمود: و آنان كه از آن جماعت در آن روز گريختند (و از آن معركه جانى بدر بردند) آمدند تا بحضرموت كه درهاى است در نزديكى يمن رسيدند، در آنجا خداوند سيلى بر آنها فرستاد و همگى را غرق كرد، فرمود: و در آن دره از پانزده سال قبل هيچ گاه آبى ديده نشده بود، و از اين رو هنگامى كه آنها در آنجا مردند آنجا را بحضرموت (مرگ در رسيد) ناميدند.
حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى, ۱۱۹
ابو مريم مىگويد از امام صادق عليه السّلام در باره آيه شريفه: وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ* تَرْمِيهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ «۱» پرسش كردم. حضرت فرمود: پرندگانى بودند كه در نزديكى زمين بشتاب پرمىزدند و از سمت دريا بر سر آنها ريختند و آنها سرى داشتند همچون سر درندگان و چنگالى به مانند پرندگان درنده، و با هر پرنده سه سنگريزه بود كه دو تا در چنگال داشتند و يكى در منقار، و آنها را با اين سنگها نشانه رفتند تا تنشان آبله زد و آنها را بدان كشتند، و پيش از آن هيچ گاه آبله ديده نشده بود و آن نوع پرنده را پيش از آن روز هيچ كس نديده بود و پس از آن هم هيچ كس نديد. و نيز امام عليه السّلام فرمود: هر كدام از ايشان كه در آن روز گريختند رفتند تا به وادى حضرموت رسيدند و آن دشتى است نزديك يمن و خداوند در آنجا سيلى فرستاد و همه آنها را غرق كرد. و نيز امام عليه السّلام فرمود: پانزده سال بود كه در آن دشت آبى ديده نشده بود لذا آن را به هنگام مرگ اين عدّه حضرموت [يعنى مرگ در رسيد] ناميدند.