روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۹۴۰
آدرس: الكافي، جلد ۲، كِتَابُ الدُّعَاء
محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن علي بن الحكم عن مالك بن عطيه عن يونس بن عمار قال :
الکافی جلد ۲ ش ۱۹۳۹ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۱۹۴۱ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۶, ۲۸۹
از يونس بن عمّار گويد: به امام صادق (ع) گفتم: قربانت، اينكه در چهرهام آشكار شده است علّتى است كه مردم پندارند خدا عز و جل هيچ بندهاى كه او را خواهد بدانش گرفتار نكند. در پاسخم فرمود: نه، هر آينه كه مؤمن آل فرعون انگشتانش چلاق بود و چنين مىگفت- دستش را دراز مىكرد- و مىگفت (۲۰ سوره يس): «اى مردم پيروى كنيد از مرسلان خدا». گويد: سپس فرمود: چون آغاز ثلث اخير شب شد وضوء ساز و به نمازى پرداز كه آن را مىخوانى و هر گاه به سجده دوم دو ركعت اول نماز شب رسيدى بگو در همان سجده: يا على و يا عظيم يا رحمان و يا رحيم يا سامع الدعوات و يا معطى الخيرات صلّ على محمد و آل محمد و أعطني من خير الدنيا و الآخرة ما انت اهله و اصرف عنّى من شرّ الدنيا و الآخرة ما انت اهله و أذهب عنّى هذا الوجع- و آن درد را نام ببر- فانّه قد غاظنى و [أ] حزننى (مرا به خشم آورده و اندوهناك كرده)، و در دعا اصرار كن. گويد: هنوز به كوفه نرسيده بودم كه خدا همه آن درد را از من برد و شفاى كامل عطا كرد.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۳۵۱
يونس بن عمار را (غده يا جراحت ديگرى در صورتش پيدا شد) گويد: بحضرت صادق عليه السّلام عرضكردم: فدايت شوم اين (علتى) كه در صورت من پيدا شده مردم پندارند كه همانا خداى عز و جل هر كس را از بندگانش كه دوست دارد بدان دچار نكند (و مرا خدا نخواسته كه بدان دچار شدهام)؟ آن حضرت عليه السّلام بمن فرمود: نه (اين طور نيست) هر آينه مؤمن آل فرعون سر انگشتانش ريخته بود (كه استخوانهاى بندهاى آنها آشكار بود) و اين طور ميگفت- و دستش را دراز ميكرد-: «اى مردم پيروى كنيد از فرستادگان خدا» (سوره يس آيه ۲۰) گويد: سپس فرمود: چون ثلث آخر شب شد در ساعت اول آن (برخيز) و وضوء بساز و بنمازى كه ميخوانى بپرداز (مقصود نماز شب است) پس چون در سجده آخرين از دو ركعت اول (از هشت ركعت نماز شب) رسيدى در حال سجده بگو: «يا على يا عظيم يا رحمان يا رحيم يا سامع الدعوات و يا معطى الخيرات صل على محمد و آل محمد و اعطنى من خير الدنيا و الآخرة ما أنت أهله و اصرف عنى من شر الدنيا و الآخرة ما أنت أهله و اذهب عنى هذا الوجع (و نام آن درد را ببر) فإنه قد غاظنى و [أ] حزننى» . و در دعا پافشارى كن، گويد: هنوز بكوفه نرسيده بودم كه خداوند تمام آن درد را از من ببرد بواسطه دعائى كه آن حضرت بمن آموخت اثرى از آن بيمارى در چهره من بجاى نماند).
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۵۲۱
محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از على بن حكم، از مالك بن عطيّه، از يونس بن عمّار روايت كرده است كه گفت: به خدمت امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم كه: فداى تو گردم! اين ناخوشى كه در روى من پيدا شده است- يعنى لكّه پيسى-، مردم چنان مىپندارند كه خداى عز و جل بندهاى را كه از برايش در او حاجتى باشد، به آن مبتلى نكرده است. حضرت به من فرمود كه: «هر آينه مؤمن آل فرعون انگشتانش خشكيده و درهم كشيده بود؛ پس همچنين مىگفت و دست خود را مىكشيد و مىگفت: «يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ»؛ يعنى: اى گروه من! پيروى كنيد فرستادگان حضرت عيسى عليه السلام را» (يعنى شمعون و دو كس ديگر از حواريّان و ظاهر، صاحب ياسين است؛ چه اين قول از او است نه از مؤمن آل فرعون). يونس گفت كه: بعد از آن حضرت فرمود كه: «چون ثلث آخر از شب شود، در اوّل آن وضو بساز و بايست به سوى نمازى كه آن را به جا مىآورى- يعنى نماز شب-، و چون در سجده آخر در دو ركعت اوّل باشى، بگو و حال آنكه تو در سجده باشى كه: يَا عَلِيُّ يَا عَظِيمُ ... وَأَذْهِبْ عَنِّي هذَا الْوَجَعَ؛ «اى بلندمرتبه! اى بزرگ! اى بخشاينده! اى مهربان! اى شنونده دعاها! اى بخشنده خوبىها! صلوات فرست بر محمد و آل محمد، و ببخش به من از خوبى دنيا و آخرت، آنچه را كه تو سزاوار آنى، و بگردان از من از بدى دنيا و آخرت، آنچه را كه تو سزاوار آنى، و ببر از من اين درد را»، و آن درد را نام مىبرى: فَإِنَّهُ قَدْ غَاظَنِي وَأَحْزَنَنِي؛ «پس به درستى كه آن به خشم آورده مرا و اندوهناك ساخته مرا»، و در دعا الحاح و اصرار كن». راوى مىگويد كه: به كوفه نرسيده بودم كه خدا همه آن ناخوشى را از من برد و شفا يافتم «۱». ( ۱). همين حديث، در كتاب ايمان و كفر مذكور شد، با تفاوتى كه در دعا است با شرح آن.( مترجم)