روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۹۰۹
آدرس: الكافي، جلد ۲، كِتَابُ الدُّعَاء
ابو بصير عن ابي عبد الله ع قال :
الکافی جلد ۲ ش ۱۹۰۸ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۱۹۱۰ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۶, ۲۵۷
از امام صادق (ع) كه على بن الحسين (ع) را شيوه بود كه اين دعا را مىخواند: بار خدايا از تو خواستارم معيشت خوبى كه در همه حوائجم از آن نيرو گيرم و بدان در دوران زندگى اين جهان براى آخرتم وسيله سازم بىآنكه مرا بدان به خوشگذرانىِ بيجا وادارى تا سركشى كنم يا به من آنقدر تنگ بگيرى كه بدبخت شوم، از رزقِ حلالت به من بده و از باران فضلت به من تفضّل كن، نعمت بخشى شايانى باشد و عطائى پيوسته و بىمنّت سپس به واسطه بسيارى نعمتت مرا از شكرش باز مدار و به خرّميش سرگرم مساز و به شكوفائى زيبائيش به آشوب مكش، و چندان مكاه كه رنج تحصيل آن دست مرا از كردار و عبادت كوتاه سازد و سينه و دلم را از هم و تشويش آن پر كند، به من در باره روزى آنچه را عطا كن كه وسيله بىنيازى از شرار خلقت گردد و تا آنجا به زندگى من رسا باشد كه به رضوانت برسم و به تو پناهم، معبودا از شرّ دنيا و شرّ آنچه در دنيا است، دنيا را زندان من مساز و جدائى از آن را مايه اندوه من مكن، مرا از گرفتارى و آشوب آن چنان بر آور كه مورد پسند باشم و كردارم در آن پذيرفته باشد و به سر منزل زندگى جاويدم برسان و با نيكانم همنشين كن بجاى دنياى فنا پذير نعمت خانه پايندهام بده، بار خدايا من به تو پناه برم از تنگ دستى و پريشانى دنيا و از يورش شياطين و سلاطين و شكنجه آنان و از ستم و دست اندازى هر كه در آن به من دستاندازى كند، بار خدايا هر كه به من نيرنگ كند نيرنگش بزن و هر كه آهنگ من كند آهنگ او كن و هر كه به من تيغ كشد تيغش را كند كن و هر كه به من آتش افروزد شعلهاش را خاموش ساز و كفايت كن از من مكر مكّاران و بدر آور از براى من ديده كافران را و كفايت كن مرا از همّ و غمّ هر كس همّ و غمّى به من وارد مىكند و دفع كن از من شرّ حسودان را و مرا از آن نگهدار به آرامى و وقار، وزره استوار خود را به اندامم بپوشان و مرا در حفظ حفيظ خود نهان دار و حالم را اصلاح كن و كردارم را مصدّق گفتارم بنما و به اهل و مالم بركت بده.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۳۳۵
حضرت صادق عليه السلام فرمود: كه على بن الحسين عليهما السلام اين دعا را ميخواند (كه ترجمهاش چنين است): بار خدايا از تو خواهم معيشت خوبى كه بدان وسيله بهمه حوائجم نيرو بگيرم و در اين دوران زندگى بدان وسيله بآخرتم رسم، بدون آنكه مرا در آن بخوشگذرانى وادار كنى تا در نتيجه سركش شوم يا بر من تنگ گيرى كه بدبخت شوم، روزى مرا از روزى حلال خود وسيع گردان و از باران فضلت بر من فرو ريز، و نعمتى پيوسته و عطائى بىمنت (بمن ده) سپس بواسطه زيادى آن مرا از شكر آن باز مدار كه خرمى آن مرا بخود سرگرم سازد، و درخشندگى شكوفههايش مرا گول زند (يا گمراه سازد) و كمى آن مرا دچار مساز كه رنج تحصيل آن مرا از كردار و عبادتم باز دارد و اندوه بدست آوردنش سينهام را فرا گيرد، بار خدايا چندان روزى بمن بده براى بىنيازى از بدان خلقت، و وسيلهاى باشد كه مرا بخشنودى (يا رضوانت) برساند، و اى خداى من بتو پناه برم از شر دنيا و شر آنچه در آنست، دنيا را بر من زندان مساز، و جدائى آن را اندوه من مكن، مرا از فتنههايش بيرون بر بدانسان كه مورد پسند باشم، و كردارم مورد پذيرش باشد كه بخانه جاويدان زندگى و محل سكونت نيكانم برساند، و بجاى دنياى فانى نعمتهاى خانه باقى را بمن ارزانى كن، بار خدايا من بتو پناه برم از تنگدستى و سختى و پريشانيهاى دنيا و حمله شياطين و سلاطين آن و از شكنجههايش، و از ستم آنكه در اين دنيا بمن ستم كند. بار خدايا هر كه بمن كيد كند با او كيد كن، و هر كه آهنگ من كند آهنگ او كن، و تيغ آن كس كه بروى من تيغ كشد تيغش را كند نما، و آتش آن كس كه براى من آتش افروزد خاموش ساز، و مكر مكركنندگان را از من كفايت كن، و چشم كافران را از توجه بمن از بيخ درآور، و اندوه آن كس كه اندوهش را بر من وارد كند كفايت نما، و شر حسودان را از من باز دار، و با آرامش خود مرا از آن نگهدار، و زره نگهبان خود را بمن بپوشان، و مرا در پرده پوشاننده خود مستور دار، و حالم را اصلاح كن و گفتارم را بكردارم تصديق كن (يعنى كردارم را گواه راست گفتارم كن) و در باره خاندان و مالم بركت بمن ده».
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۴۹۳
ابوبصير، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: «علىبن الحسين عليه السلام خدا را به اين دعا مىخواند: اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ حُسْنَ الْمَعِيشَةِ ... وَبَارِكْ لِي فِي أَهْلِي وَمَالِي؛ خداوندا! به درستى كه من سؤال مىكنم از تو خوبى زندگانى را، زندگانى كه نيرومند شوم به آن بر همه حاجتهاى من، و بپيوندم به آن در زندگى به سوى آخرت من، از غير آنكه نعمت دهى مرا در آن، پس از اندازه درگذرم، يا تنگ گيرى به آن بر من، پس بدبخت شوم. وسعت ده بر من از حلال روزى خود، و انعام كن بر من از سبب فضل خود، نعمتى از خود، كه تمام و كامل باشد، و بخششى غير بريدهشده. پس مشغول مكن مرا از شكر نعمت خود، به بسيار كردن از آن، كه مشغول سازد مرا نيكويى آن، و در بلا افكند آرايشهاى منظر خوب و تازگى آن، و نه به اندك گردانيدن بر من از آن، كه كوتاه كند كار مرا رنج آن، و پر كند سينه مرا اندوه آن. عطا كن به من از آن، اى خداى من! بىنيازى را از بدى آفريدگان تو، و كفايتى [كه] در بيابم بر آن خشنودى تو را، و پناه مىبرم به تو، اى خداى من! از بدى دنيا و از بدى آنچه در آن است، و مگردان بر من دنيا را زندان، و نه جدايى آن را بر من اندوه. بيرون بر مرا از آزمايش آن، خشنود شده از من، پذيرفته شده در آن كار من، به سوى خانه زندگى و جاىهاى آرام نيكان، و بدل بده به من به دنياى نيست و نابودشونده، نعمتِ خانهاى باقى. خداوندا! به درستى كه من پناه مىبرم به تو از تنگى آن و جنبش آن، و سطوتهاى ديوهاى سركش آن، و صاحبان سلطنت آن، و عقوبت آن، و از ستمگرى كه ستمكند بر من در آن. خداوندا! هر كه كِيْد كند با من، پس كيد كن با او، و هر كه اراده كند مرا، پس اراده كن او را، و كُند كن از من، تيزى كسى كه برپا كرده از برايم تيزى خود را، و فرو نشان از من، آتش كسى كه برافروخته است از برايم آتشزنه خود را، و كفايت كن از من، مكر مكركنندگان، و بِران از من، چشمهاى كافران را، و كفايت كن از من، اندوه آنكه درآورده است بر من اندوه خود، و بازدار از من، بدى حسد برندگان، و نگاه دار مرا از آن به آرام و آسايش، و درپوشان به من زره خود را كه استوار است، و زنده بدار مرا در پرده خود كه نگاهدارنده است، و به صلاح آور از برايم حال مرا در ميان من و ميان تو، و ميان من و ميان آفريدگان تو، و راست گردان گفتار مرا به كردار من، و بركت ده از برايم در اهل من و مال من» «۱». ( ۱). در بعضى از نسخ به جاى« وَافْضَلْ عَلَيّ»،« وَ أَفِضْ عَلَيَّ» واقع است، و آن امر است از افاضه به معنى ريزانيدن آب، و در بعضى به جاى« دَارالْحَيَوَان»،« دَارالْخُلُود» است؛ يعنى خانه جاويد، و در بعضى به جاى« وَأحْيِنِي فِي سترِكَ»:« وَأَخْبِئْنِى» واقع است؛ و آن امر است از اخباء. و در بعضى« أَجِنَّنِى» است؛ و آن امر است از اجنان. و هر دو به معنى پوشيدن و پنهان كردن است.( مترجم)