روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۷۸۳
آدرس: الكافي، جلد ۲، كِتَابُ الدُّعَاء
ابو علي الاشعري عن محمد بن عبد الجبار عن ابن فضال عن عبد الله بن ابراهيم عن جعفر بن ابراهيم عن ابي عبد الله ع قال :
الکافی جلد ۲ ش ۱۷۸۲ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۱۷۸۴ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۶, ۱۳۵
از امام صادق (ع) كه فرمود: چهار كسند كه دعوتشان اجابت نشود: ۱- مردى كه در خانه نشسته و مىگويد: بار خدايا! مرا روزى بده، به او گفته شود: آيا به تو دستور ندادم كه روزى را بجوئى؟ ۲- مردى كه زنى دارد و بر او نفرين مىكند، به او گفته شود: آيا كار طلاقش را به دست تو وانگذارم؟ ۳- مردى كه مالى داشته و آن را از ميان برده است و مىگويد: بار خدايا! به من روزى بده، به او گفته شود: آيا به تو دستور ندادم ميانه روى كنى و رعايت اقتصاد نمائى؟ آيا به تو دستور ندادم اصلاح مال كنى و نگذارى از ميان برود؟. سپس فرمود (۶۷ سوره فرقان): «و آن كسانى كه هر گاه انفاق كنند اسراف نورزند و به خود تنگ نگيرند و در اين ميان به حدّ اعتدال باشند». ۴- مردى كه مالى داشته و بىگواه به وام داده است، به او گفته شود: آيا به تو دستور ندادم كه گواه بگيرى؟
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۲۷۵
حضرت صادق عليه السّلام فرمود: چهار كس هستند كه دعايشان باجابت نرسد: (۱) مردى كه در خانه خود نشسته و ميگويد: خدايا بمن روزى بده، پس بوى گفته شود: آيا بتو دستور ندادم كه بجستجوى روزى برو؟ (۲) مردى كه زنى دارد و بر او نفرين كند كه باو گفته شود: آيا كار او را بتو واگذار نكردم؟ (اختيار طلاق و رها كردنش بدست تو است) (۳) مردى كه مالى دارد و آن را از بين برده و فاسد كرده و ميگويد: خدايا بمن روزى ده، پس بوى گفته شود: آيا بتو دستور ميانه روى ندادم؟ آيا بتو دستور اصلاح مالت را ندادم؟ سپس (باين آيه استشهاد كرده) فرمود: «و كسانى كه هر گاه انفاق كنند نه اسراف كنند و نه بر خود تنگ گيرند و باشند ميان اين دو» (سوره فرقان آيه ۶۷) (۴) مردى كه مالى را بدون شاهد و گواه بديگرى وام دهد (و سپس بانكار مديون برخورد كند، و براى دريافت طلبش از مديون منكر بدرگاه خداوند متعال رو آورد و از او استمداد جويد) كه باو گفته شود: آيا بتو دستور ندادم (كه هنگام وام دادن) گواه بگيرى؟ و مانند اين حديث بسند ديگر نيز از آن حضرت روايت شده.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۳۹۳
ابوعلى اشعرى، از محمد بن عبدالجبّار، از ابنفضّال، از عبداللَّه بن ابراهيم، از جعفر بن ابراهيم، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: «چهار كساند كه هيچ دعايى از براى ايشان مستجاب نمىشود: يكى مردى كه در خانهاش نشسته، مىگويد: بار خدايا! مرا روزى ده، پس به او گفته مىشود كه: آيا تو را امر نكردم به طلب كردن؟ و ديگر، مردى كه او را زنى باشد و بر آن زن نفرين كند. پس به او گفته مىشود كه: آيا امر او را به سوى تو قرار ندادهام؟ و سيم، مردى كه او را مالى بوده و آن را تباه نموده، بعد از آن مىگويد كه: بار خدايا! مرا روزى ده؛ پس به او گفته مىشود كه: آيا تو را امر نكردم به ميانهروى؟ آيا تو را امر نكردم به اصلاح؟». بعد از آن اين آيه را خواند كه: « «وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً» «۱»؛ يعنى: «ديگر بندگان خداوند رحمن آنانند كه چون مال را صرف كنند، اسراف نكنند و تنگگيرى ننمايند. و انفاق ايشان ميان اين و آن، راست ايستادن باشد» (يعنى طريقه اعتدال كه بناى احكام شرع است). و چهارم، مردى كه او را مالى باشد و آن را به قرض دهد، بدون شاهد. پس به او گفته مىشود كه: آيا تو را امر نكردم به گواه گرفتن». محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از على بن حكم، از عمران بن ابىعاصم، از امام جعفر صادق عليه السلام مثل اين را روايت كرده است. ( ۱). فرقان، ۶۸.