روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۳۲
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
محمد بن يحيي عن احمد بن محمد بن عيسي عن ابن محبوب عن داود الرقي عن ابي عبيده الحذا عن ابي جعفر ع قال قال رسول الله ص :
الکافی جلد ۲ ش ۱۳۱ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۱۳۳ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۱۷۸
محمد بن يحيى، از احمد بن محمد بن عيسى، از ابنمحبوب، از داود رقّى، از ابوعبيده حذّاء، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: «رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود كه: خداى عز و جل فرمود: به درستى كه از جمله بندگان مؤمن من، بندگانى چندند كه امر دين ايشان، از براى ايشان، به صلاح نمىآيد و درست نمىشود، مگر به بىنيازى و وسعت و توانگرى و صحّت در بدن؛ پس ايشان را به بىنيازى و توانگرى و تندرستى آزمايش مىكنم، و امر دين ايشان با آن درست مىشود. و به درستى كه از جمله بندگان مؤمن، بندگانى چند هستند كه امر دين ايشان، از براى ايشان، به صلاح نمىآيد، مگر به حاجتمندى و درويشى و بيمارى در بدنهاى ايشان؛ پس ايشان را به حاجتمندى و درويشى و بيمارى امتحان مىكنم، و امر دين ايشان با آن درست مىشود. و من داناترم به آنچه امر دين بندگان مؤمن با آن درست مىشود. و به درستى كه از جمله بندگان مؤمن من، كسى هست كه در عبادت من بسيار سعى و كوشش مىكند، و از خواب خوش و بالش لذيذ خويش برمىخيزد، و از براى من در همه شبها كوشش مىنمايد- و بنابر بعضى از نسخ كافى شب خيزى مىنمايد-، و نفس خود را در عبادت من به رنج مىافكند، پس در يك شب و دو شب پينَكى «۱» را بر او مسلّط مىگردانم، به جهت التفاتى از من براى او، و رعايت و مرحمت بر او، و مىخوابد تا صبح كند؛ پس برمىخيزد، و حال آن كه او نفس خويش را دشمن مىدارد و بر آن عتاب مىكند و آن را به شمار نمىآورد. و اگر او را وا گذارم در ميان او و آنچه مىخواهد از عبادت من، هر آينه عُجب در او داخل شود، به جهت آن؛ پس همان عُجب، او را بكشاند به سوى اينكه به اعمال خود فريفته شود، و از اين راه بيايد او را آنچه هلاكش در آن باشد؛ به جهت عجبى كه به اعمال خويش به هم مىرساند. و از خود راضى مىشود، به مرتبهاى كه گمان مىكند كه بر همه عبادتكنندگان من فائق آمده، و در عبادت من، از حدّ تقصير گذشته و در آن كوتاهى نكرده؛ پس در نزد اين گمان، بسيار از من دور مىشود، با آنكه او گمان دارد كه به سوى من تقرّب مىجويد و به من نزديك مىشود؛ پس بايد كه عملكنندگان، بر عملهاى خود كه آنها را براى ثواب من به جا مىآورند، اعتماد نداشته باشند؛ چرا كه ايشان اگر منتهاى سعى را به عمل آورند، و خويشتن را در مدّت عمر خويش در عبادت من به رنج و تعب اندازند، مقصّر باشند. و در عبادتى كه كردهاند، به كنه و پايان عبادت من نرسند، در [برابر] آنچه در نزد من طلب مىكنند، از نوازش من و ناز و نعمتى كه در بهشتهاى من است، و بلندترين درجات بلند در همسايگى من؛ وليكن به رحمت و مهربانى من وثوق و اعتماد داشته باشند، و به فضل من شاد شوند، و به حسن ظنّ و گمان نيك به من داشتن، آرام گيرند؛ زيرا كه رحمت من در نزد اين اعتقاد، ايشان را دريابد، و رضاى من، ايشان را به من رساند، و آمرزش من، ايشان را لباس عفو من بپوشاند؛ پس به درستى كه منم خداى بسيار بخشاينده مهربان، و به اين نام، خود را ناميدهام». __________________________________________________
(۱). يعنى چرت و خواب سبك.