روایت:الکافی جلد ۱ ش ۳۸۹
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ التَّوْحِيدِ
علي بن محمد رفعه عن شعيب العقرقوفي عن ابي بصير قال :
الکافی جلد ۱ ش ۳۸۸ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۳۹۰ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۱, ۴۳۹
ابو بصير گويد: من حضور امام صادق (ع) نشسته بودم و يكى از آن حضرت چنين پرسيد، گفت: قربانت يا بن رسول الله، از كجا بدبختى دامنگير گنهكاران شده تا در علم خدا گذشته كه به كيفر كردار خود محكوم به شكنجهاند؟ امام فرمود: اى سئوالكننده، احدى از خلق خداى عز و جل به حق و شايستگى نسبت به حكم او قيام نكند و نتواند آن را به درستى درك كند و بسنجد چون خدا بدان حكم صادر كرد به دوستان خود نيروى معرفت بخشيد و از رنج كردار آنها كاست، در عوض حقيقتشناسى آنها، و به نافرمانمنشان نيروى نافرمانى داد به خاطر پيشينه دانش خود در باره آنها و بىتاب كردنشان از پذيرش فرمان خود و بناچار با آنچه در علم خدا گذشته هم آهنگ شدند و نتوانستند وضعى به خود گيرند كه آنها را از عذاب خدا وارهاند، زيرا دانش حق باور كردنى است و تحقق پذيرد و همان است معنى، خواهد هر چه خواهد و همان راز نهان حضرت او است.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۲۱۲
ابو بصير گويد: خدمت امام صادق عليه السلام نشسته بودم كه شخصى از او پرسيد و گفت: قربانت گردم اى پسر پيغمبر از چه جهت شقاوت بگنهكاران رسيد تا خدا در علم خود بر عمل ايشان حكم بعذاب كرد امام (ع) فرمود: اى سئوالكننده، هيچ يك از خلق خدا نتواند بحق او قيام كند (و چنان كه شايسته او است انجام وظيفه نمايد) و چون اين مطلب را دانست [بآن حكم كرد] باهل محبت خويش نيروى معرفتش عطا فرمود و سنگينى عمل (و اطاعت خويش) را از ايشان برداشت بطورى كه سزاوار آن بودند، و باهل معصيت نيروى معصيت بخشيد براى آنچه از پيش نسبت بايشان ميدانست و ايشان را از توانائى پذيرش از خود باز داشت و حال آنها با آنچه از پيش نسبت بايشان ميدانست موافق گشت (چون بدنيا آمدند آن نيرو را در معصيت صرف كردند) و نتوانستند وضعى پيش آورند كه ايشان را از عذاب او برهاند زيرا علم خدا را بحقيقت باور كردن سزاوارتر است، اينست معنى «خدا خواست هر چه را خواست» و اينست راز او.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۴۸۷
و على بن محمد روايت كرده و آن را مرفوع ساخته، از شعيب عَقرقوفى، از ابوبصير كه گفت: در پيش روى امام جعفر صادق عليه السلام نشسته بودم كه كسى آن حضرت را سؤال نمود و عرض كرد كه: يا ابن رسول اللَّه، فداى تو گردم، از كجا شقاوت و بدبختى اهل معصيت را دريافته، يا خدا آن را با ايشان ملحق ساخته، تا آنكه حكم فرموده از براى ايشان در علم خويش، به آنكه ايشان را بر كارشان عذاب فرمايد؟ حضرت عليه السلام فرمود كه: «اى سائل، حكم خداى عزّوجلّ چنان است كه كسى از خلائق براى آن، به حقى كه دارد قيام نمىتواند نمود. پس چون به اين حكم فرمود (يعنى در تكليف اول در روز ميثاق)، توانايى بر معرفت خويش را به اهل محبت و دوستان خود بخشيد، و سنگينى عمل را از ايشان برداشت، به حقيقت آنچه ايشان اهل و سزاوار آن بودند، و بخشيد به اهل معصيت توانايى معصيتى كه از ايشان سر مىزند، به جهت سبقت علم آن جناب در باب ايشان و منع فرمود از ايشان توانستن و سهولت قبول را كه از او بپذيرند. پس موافقت نمودند با آنچه از براى ايشان در علم خدا پيشى گرفته بود و نتوانستند كه حالتى را بياورند كه ايشان را از عذاب خدا برهاند (به اينكه حقيقت و ماهيت خويش را بگردانند و ارواح خود را از جنس ارواح نيك بختان قرار دهند) زيرا كه علم آن جناب به حقيقت تصديق (كه تغيير در آن به هم نرسد)، سزاوارتر است و همين بخشش مذكور به هر دو گروه، معنى آن است كه «خدا خواست آنچه خواست». و اين سرّ خدا است» (كه هر كسى آن را نمىفهمد).