روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۲۰۹
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
علي بن ابراهيم عن ابيه عن احمد بن محمد بن ابي نصر عن رفاعه عن ابي عبد الله ع قال :
الکافی جلد ۱ ش ۱۲۰۸ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۱۲۱۰ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۲۸۷
امام صادق (ع) فرمود: در سايه خانه كعبه براى عبد المطلب بسترى مىگستردند، براى ديگرى بستر گسترده نمىشد، فرزندانى داشت كه بالاى سرش مىايستادند و از هجوم واردان بر او جلوگيرى مىكردند، رسول خدا (ص) كه كودكى بود تاتى كرد تا آمد و بر زانوى او نشست، يكى از پسرها دست برد او را دور كند. عبد المطلب گفت:واگذار پسرِ عزيزم را كه فرشته بر او نازل شده (فرشته او را آورده خ ل، ملك و سلطنت او را نصيب باشد، خ ل).
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۳۳۹
امام صادق عليه السلام فرمود: در آستانه كعبه براى عبد المطلب فرشى ميگستردند كه مخصوص او بود و براى ديگرى در آنجا فرش گسترده نميشد، و او فرزندانى داشت كه بالاى سرش ميايستادند و از كسانى كه نزديكش ميرفتند جلوگيرى ميكردند. رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه كودكى بود تازه براه افتاده بيامد و روى زانوى عبد المطلب نشست، يكى از آنها خم شد تا رسول خدا را از او دور كند، عبد المطلب گفت از پسرم دست بدار، زيرا فرشته نزد او آمده [او را آورده، يا سلطنت باو رسد].
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۵۴۷
على بن ابراهيم، از پدرش، از احمد بن محمد بن ابى نصر، از رِفاعه، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: «عبدالمطّلب چنان بود كه در حريم خانه كعبه و سايه ديوار آن از برايش فرش مىگسترانيدند، و از براى كسى غير از او در آنجا فرش گسترده نمىشد، و او را پسرانى چند بودند كه بر بالاى سرش مىايستادند و منع مىكردند هر كه را كه به او نزديك مىشد، و نمىگذاشتند كه به نزد او رود. پس رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و آن حضرت كودكى بود كه خود را بر زمين مىكشيد و آمد تا بر بالاى رانهاى عبدالمطّلب نشست. بعضى از پسرانش به جانب آن حضرت ميل نمود كه او را از عبدالمطّلب دور گرداند، عبدالمطّلب با وى گفت كه: بگذار فرزند مرا، كه فرشته او را به اينجا آورده است».