روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۰۶۰
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
عده من اصحابنا عن احمد بن محمد البرقي و علي بن ابراهيم عن ابيه جميعا عن القاسم بن محمد الاصبهاني عن سليمان بن داود المنقري عن سفيان بن عيينه عن ابي عبد الله ع ان النبي ص قال :
الکافی جلد ۱ ش ۱۰۵۹ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۱۰۶۱ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۱۴۵
از امام صادق (ع) كه پيغمبر (ص) فرمود: من از هر مؤمنى به خودِ او اولى هستم و على بعد از من بدو اولى و أحق است. به امام صادق عرض شد: اين چه معنى دارد؟ فرمود: تفسير آن قول خود پيغمبر است كه فرموده است: هر كه وامى يا زن و كودك بىسرپرستى (يا آب و ملك بىسرپرستى خ ل) بجهاند بر عهده من است و هر كه مالى به جاى خود وانهد از آن ورثه او است، مردى كه مالى ندارد بر خود تسلط و اختيارى ندارد (صاحب اختيار خود نيست خ ل) و اختيار امر و نهى عيال خود را هم ندارد در صورتى كه نفقه و خرجى به آنها ندهد، پيغمبر و امير المؤمنين و امامان بعد از او را خدا ملزم ساخته است بدان و از اين رو نسبت به مردم از خودشان اولى و احق گرديدند، سبب اسلام عامه يهود نبود مگر اعلام اين موضوع از رسول خدا (ص) و آنها به سبب اين تعهد نسبت به خودشان و عيالاتشان آسوده خاطر شدند.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۲۶۴
امام صادق عليه السلام فرمايد: پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: من از هر مؤمنى بخود او سزاوارترم و اولويت دارم و پس از من اين سزاوارى را على دارد، بحضرت عرض شد: معنى اين سخن چيست؟ فرمود: فرمايش خود پيغمبر است كه: هر كه بميرد و از خود بدهى يا باز ماندگانى بىسرپرست بجا گذارد بر عهده من است (كه دينش را ادا كنم و از بازماندگانش سرپرستى نمايم) و هر كه بميرد و مالى از خود بجا گذارد، از آن ورثه اوست، پس هر گاه مردى مالى نداشته باشد، بر خود ولايت ندارد و چون مخارج عيال خود را نپردازد، بر آنها حق امر و نهى ندارد، و پيغمبر و امير المؤمنين عليهما السلام و امامان بعد از ايشان بدان ملزم هستند (كه مخارج آنها را بپردازند) از اين رو ايشان نسبت بخود مردم اولويت دارند. و تنها چيزى كه موجب شد همه يهود اسلام آورند، همين سخن رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله بود، زيرا ايشان نسبت بخود و عيالات خود آسوده خاطر شدند. (زيرا دانستند كه نگهدارى و كفالت خود آنها اگر بىسرپرست باشند، و نيز خانواده آنها پس از مرگشان، اگر مخارج و سرپرستى نداشته باشند، بعهده شخص پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و پس از آن حضرت بعهده جانشين اوست).
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۳۹۱
چند نفر از اصحاب ما روايت كردهاند، از احمد بن محمد برقى و على بن ابراهيم، از پدرش، و هر دو، از قاسم بن محمد اصبهانى، از سليمان بن داود منقرى، از سفيان بن عُيينه، از امام جعفر صادق عليه السلام كه: «پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود كه: من به هر مؤمنى از نفس خودش سزاوارترم، و على عليه السلام به هر مؤمنى بعد از من سزاوارتر است». پس به حضرت صادق عليه السلام عرض شد كه: معنى اين كلام چيست؟ فرمود كه: «گفته پيغمبر صلى الله عليه و آله است كه هر كه قرضى، يا عيالى را واگذارد، بر من است كه آن قرض را ادا كنم و آن عيال را نفقه دهم، و هر كه مالى را واگذارد، از براى وارثهاى اوست. پس مرد چون او را مالى نباشد، او را بر خود ولايت و اختيارى نيست، و او را بر عيالش امر و نهى نيست، هرگاه نفقه را بر ايشان جارى نسازد و پيغمبر و امير المؤمنين و هر كه بعد از ايشان است از ائمه، خدا اين امر را به گردن ايشان گذاشته، و از اينجا به همه مؤمنان از خود ايشان سزاوارتر شدند. و سبب اسلام آوردن بيشتر جهودان نبود، مگر بعد از صدور اين قول از رسول خدا صلى الله عليه و آله آنكه ايشان بر نفس خود و بر عيال خود ايمن شدند».