الْجَوَار
از الکتاب
«جَوار» جمع «جاریه» توصیفى است براى «سفن» به معناى «کشتى ها» که به خاطر اختصار در تقدیر است، زیرا آنچه بیشتر مورد توجّه است، همین جریان و حرکت کشتیهاست، به همین جهت، روى همین وصف تکیه شده است (دقت کنید). و این که، «کنیز» را «جاریه» مى گویند، به خاطر حرکت و کوشش او در انجام خدمات است، و نیز اگر به دختر جوان «جاریه» گفته مى شود به خاطر جریان نشاط جوانى در وجود او است. «جَوار» جمع «جاریه» به معناى رونده سریع است.
ریشه کلمه
- جرى (۶۴ بار)
کلمات نزدیک مکانی
وَ فِي الْبَحْر کَالْأَعْلاَم آلاَء فَبِأَي تُکَذّبَان رَبّکُمَا مِن بِالْخُنّس آيَاتِه أُقْسِم الْکُنّس لَه الْمُنْشَآت اللّيْل أَحْضَرَت فَلا إِن إِذَا نَصِير مَا عَسْعَس يَشَأ لا نَفْس الصّبْح الْمَرْجَان عَلِمَت يُسْکِن الرّيح وَلِي فَيَظْلَلْن
تکرار در هر سال نزول
در حال بارگیری...