النساء ٦٣
کپی متن آیه |
---|
أُولٰئِکَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِيغاً |
ترجمه
النساء ٦٢ | آیه ٦٣ | النساء ٦٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَعْرِضْ عَنْهُمْ»: از ایشان روی بگردان. مراد عدم توجّه به منافقان و خودداری از معاقبه آنان به خاطر مصلحت در آن زمان و اوان است. «بَلِیغاً»: رسا. مؤثّر.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أُولئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِيغاً «63»
آنان كسانىاند كه خداوند، آنچه را در دل دارند مىداند. پس از آنان درگذر و پندشان ده و با آنان سخنى رسا كه در جانشان بنشيند بگوى.
پیام ها
1- تلاش منافقان بيهوده است، چون خداوند هم از درون و نياتشان آگاه است و هم بموقع، افشاگرى مىكند. «يَعْلَمُ اللَّهُ ما فِي قُلُوبِهِمْ»
2- معذرت خواهى منافقان، صادقانه نيست، وگرنه فرمان اعراض از آنان صادر نمىشد. «يَعْلَمُ اللَّهُ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ» 3- شيوهى برخورد رهبر با منافقان بايد شيوهى اعراض و موعظه باشد. «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ»
جلد 2 - صفحه 97
4- در مقام موعظه، بايد با صراحت، منافقان را نسبت به عواقب كار و سرنوشتشان هشدار داد. «فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِيغاً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أُولئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِيغاً (63)
أُولئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ ما فِي قُلُوبِهِمْ: آن گروه منافقين و حالفين به كذب، كسانيند كه خداى تعالى مىداند آنچه در دلهاى ايشان است، از نفاق و دوروئى. پس كتمان و قسم كاذب، ايشان را از عقاب باز ندارد. فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ: پس اعراض كن از قبول اعذار ايشان، يا از عقاب آنها به جهت مصلحت در استبقاى ايشان، وَ عِظْهُمْ: و با وجود بر اين، پند و نصيحت نما ايشان را، يعنى منع كن از نفاق و دروغ. وَ قُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ: و بگو مر آنان را در باب نفوس ناپاكشان، قَوْلًا بَلِيغاً: سخنى رسنده و اثر كننده در قلوب آنها، به مشابهاى كه از آن غمناك گردند. و آن توعد است به قتل و استيصال. مراد آن
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 489
است كه بگو به ايشان كه اگر از اين توبه نكنيد، شما را به قتل آورم و مستأصل سازم. يا بگو مر ايشان را در باب نفوس و قلوب آنها كه منطوى است بر نفاق گفتارى از روى تأثير، تا ترسيده از نفاق توبه كنند. ضحاك گفته: مراد «قول بليغ» آنست كه بر ملأ، ايشان را موعظه فرما و در خلوت قول بليغ ادا كن. يعنى در باب نصيحت، تهديد و مبالغه نما در خلوت. چه نصيحت در آن مؤثرتر واقع شود به خلاف جلوت. حاصل آنكه حق تعالى امر فرمود به تجافى از ذنوب اهل نفاق و نصح ايشان و مبالغه در آن به ترغيب و ترهيب، و اين مقتضى شفقت انبياست. و در «قولا بليغا» دلالت است بر فضل بلاغت و حثّ بندگان بر اعتماد نمودن بر آنچه از احد اقسام حكمت است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أُولئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِيغاً (63)
ترجمه
آنگروه آنانند كه ميداند خدا آنچه در دلهاى ايشان است پس روى گردان از آنها و پند ده ايشانرا و بگو بآنها در باره خودهاشان گفتارى واضح و مؤثر..
تفسير
خداوند تعالى اين جماعت مكّار را رسوا فرمود و شرك و نفاق آنها را به پيغمبر خود اعلام داشت ولى نظر بمصالحيكه در بقاء آنها بود امر فرمود پيغمبر را باعراض و ترك عقوبت آنها و در كافى و عياشى از حضرت كاظم (ع) روايت نموده كه جهت اعراض آن بود كه شقاوت و عذاب آنها مقدر شده بود حقير عرض ميكنم و اين منافى با امر بموعظه بلسان نيست چون براى اتمام حجت بوده و نيز امر فرمود پيغمبر را كه در باره نفوس خبيثه آنها تهديد و تخويف شديدى بفرمايد كه مؤثر باشد در آنها مانند قتل و استيصال اگر بعدا از آنها نفاق بروز نمايد يا آنكه مراد از فى انفسهم آنستكه وقتى خودشان تنها باشند نصح و تحذير شوند كه اثرش بيشتر باشد و بدانند كه فقط منظور نصيحت آنها است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أُولئِكَ الَّذِينَ يَعلَمُ اللّهُ ما فِي قُلُوبِهِم فَأَعرِض عَنهُم وَ عِظهُم وَ قُل لَهُم فِي أَنفُسِهِم قَولاً بَلِيغاً (63)
اينها كساني هستند که خداوند خبر از قلوب آنها دارد و عالم بمقصود آنها و در اينکه اعتذاري که گفتند إِن أَرَدنا إِلّا إِحساناً وَ تَوفِيقاً كذب محض است و در باطن منافق و معاند هستند پس از آنها اعراض نما و آنها را موعظه فرما و در مورد آنها فرمايش رسايي فرما.
(اولئك) اشاره بمنافقين است که تحاكم الي الطاغوت كردند و مورد اضلال شيطان شدند الَّذِينَ يَعلَمُ اللّهُ ما فِي قُلُوبِهِم که باطن آنها غير ظاهر آنها است باطن كافر ظاهر مسلمان، ميگويند ما نظرمان احسان و توفيق بين مسلمين است و در باطن غرض آنها تفرقه است چنانچه مفاد يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُوداً است.
فَأَعرِض عَنهُم از اينکه جمله استفاده ميشود که حضرت رسول صلّي اللّه عليه و آله و سلّم منافقين را ميشناخت لكن مأمور بود که متعرض آنها نشود و نفاق آنها را ظاهر نكند و لكن بطور كلي موعظه و نصيحت که نفاق بدترين اقسام كفر است چنانچه در قرآن خداوند متعال ميفرمايد إِنَّ المُنافِقِينَ فِي الدَّركِ الأَسفَلِ مِنَ النّارِ نساء آيه 145 ولي شخصي را معين نميكند که كيانند.
وَ قُل لَهُم فِي أَنفُسِهِم قَولًا بَلِيغاً حجت را بر آنها تمام كند که راه عذري بر احدي از آنها باقي نماند لذا در غدير خم در آن خطبه مفصله چندين مرتبه عرض كرد (اللهم بلغت) لِيَهلِكَ مَن هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَ يَحيي مَن حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ انفال آيه 42، قُل فَلِلّهِ الحُجَّةُ البالِغَةُ انعام آيه 149.
123
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- خداوند، آگاه به اسرار درونى منافقان (اولئک الّذین یعلم اللّه ما فى قلوبهم)
۲- خداوند، آگاه به نیّات و اسرار درونى انسان (یعلم اللّه ما فى قلوبهم)
۳- عذرتراشیهاى بى پایه منافقان، در مورد عملکرد نارواى خود در برابر پیامبر (ص) (ان اردنا الّا احساناً و توفیقاً. اولئک الّذین یعلم اللّه ما فى قلوبهم)
۴- دروغگویى منافقان، در ادعاى خیرخواهى و صلحجویى (ان اردنا الّا احساناً و توفیقاً. اولئک الّذین یعلم اللّه ما فى قلوبهم)
۵- دوگانگى نیّت و گفتار منافقان (ان اردنا الّا احساناً و توفیقاً. اولئک الّذین یعلم اللّه ما فى قلوبهم)
۶- نیات پلید و پنهان منافقان، در مراجعه به طاغوت و اعراض از پیامبر (سنّت) (ان یتحاکموا الى الطّاغوت ... ان اردنا الّا احساناً و توفیقاً. اولئک الّذین یعلم اللّه ما فى قلوبهم)
۷- هشدار خداوند به منافقان مبنى بر افشاى نیات پلید آنان (اولئک الّذین یعلم اللّه ما فى قلوبهم) ابهام در «ما فى قلوبهم» گویاى این معناست که منافقان در مراجعه به طاغوت نیّتهاى پلیدى در دل داشتند که تنها خدا از آن آگاهى داشت.
۸- پیامبر (ص)، موظّف به چشمپوشى از خطاى کسانى که از مراجعه به طاغوت، اظهار ندامت کردند. (ثم جاؤک یحلفون باللّه ان اردنا الّا احساناً ... فاعرض عنهم) کلمه «اعراض»، به قرینه «عظهم» (آنان را نصیحت کن»، به معناى اعراض از عقوبت و خطاى آنان است، نه به معناى دورى از آنان.
۹- پیامبر (ص)، موظّف به موعظه منافقانى که از مراجعه به طاغوت اظهار ندامت کردند. (یریدون ان یتحاکموا الى الطّاغوت ... فاعرض عنهم و عظهم)
۱۰- شرح صدر، گذشت و تحمّل برخوردهاى مخالفین، از وظایف رهبران الهى (اولئک الّذین ... فاعرض عنهم و عظهم و قل لهم فى انفسهم قولا بلیغاً)
۱۱- روش برخورد پیامبر (ص) با منافقان، برخاسته از تعلیم خداست. (اولئک الّذین یعلم اللّه ما فى قلوبهم فاعرض عنهم و عظهم و قل لهم فى انفسهم قولا بلیغاً)
۱۲- لزوم هشیارى پیامبر و رهبران الهى، در برخورد با شگردهاى منافقان (ان اردنا الّا احساناً و توفیقاً. اولئک الّذین یعلم اللّه ما فى قلوبهم فاعرض عنهم) خداوند قبل از دستور به گذشت و موعظه، به پیامبر (ص) مى آموزد که عذر منافقان دروغ و بى پایه است تا به این وسیله وى را متوجّه شگردهاى آنان سازد و موعظه را بر این اساس، پایه ریزى نماید.
۱۳- موضعگیرى سازنده، همراه با پند و اندرز پنهانى، روش برخورد با منافقان (فاعرض عنهم و عظهم و قل لهم فى انفسهم قولا بلیغاً) چنانچه «فى انفسهم» متعلّق به «قل» باشد، به این معناست که این گفتار پندآموز تو باید در بین خود آنان و به دور از چشم دیگران باشد.
۱۴- موعظه باید به گونه اى باشد که در وجود شنونده کارگر اُفتد. (و قل لهم فى انفسهم قولا بلیغاً) با توجّه به این احتمال که «فى انفسهم» متعلق به «بلیغاً» باشد، معناى جمله چنین است: به آنان سخنى بگو که مؤثر در جان آنان باشد.
۱۵- برخورد با گروهها و قشرهاى جامعه، باید بر اساس آگاهى و اطلاعات صحیح از آنان باشد. (اولئک الّذین یعلم اللّه ما فى قلوبهم فاعرض عنهم) چون خداوند نخست پیامبرش را به درون و نیّت منافقان آگاه ساخت و آنگاه دستورات لازم و نحوه برخورد را به او خاطر نشان ساخت.
روایات و احادیث
۱۶- لزوم دورى جستن از منافقین مخالفت کننده با حکم خدا و رسول (ص)، به دلیل نگون بختى و گرفتارى ایشان به عذاب الهى (و اذا قیل لهم تعالوا الى ما انزل اللّه و الى الرّسول ... فاعرض عنهم) امام کاظم (ع) در بیان علت لزوم اعراض از منافقان فرمود: فقد سبقت علیهم کلمة الشّقاء و سبق لهم العذاب ... .[۱]
موضوعات مرتبط
- انسان: اسرار انسان ۲
- پشیمانى: اظهار پشیمانى ۸، ۹
- خدا: تعالیم خدا ۱۱ ; عذاب خدا ۱۶ ; علم غیب خدا ۱، ۲
- خطاء: عفو خطاء ۸
- روابط اجتماعى:۱۵
- رهبرى: زیرکى رهبرى ۱۲ ; مسؤولیت رهبرى ۱۰، ۱۲
- زیرکى: اهمیت زیرکى ۱۲
- سنّت: اعراض از سنّت ۶
- شرح صدر: اهمیت شرح صدر ۱۰
- طاغوت: مراجعه به طاغوت ۸، ۹
- عفو: اهمیّت عفو ۱۰
- محمّد (ص): اعراض از محمّد (ص) ۶ ; محمّد (ص) و منافقان ۱۱، ۱۲ ; مخالفان محمّد (ص) ۱۶ ; مسؤولیت محمّد (ص) ۸، ۹
- منافقان: اسرار منافقان ۱ ; اعراض از منافقان ۱۶ ; افشاى منافقان ۷ ; برخورد با منافقان ۱۱ ; پشیمانى منافقان ۹ ; خطر منافقان ۱۶ ; خیرخواهى منافقان ۴ ; دروغگویى منافقان ۴ ; روش برخورد با منافقان ۱۳ ; روش برخورد منافقان ۴ ; صلحخطلبى منافقان ۴ ; عذاب منافقان ۱۶ ; عذرخواهى منافقان ۳ ; عمل منافقان ۳ ; مکر منافقان ۱۲ ; منافقان و محمّد (ص) ۳، ۶ ; موعظه به منافقان ۹، ۱۳ ; نفاق منافقان ۵ ; نیّت منافقان ۶، ۷ ; هشدار به منافقان ۷
- موضعگیریها:۱۳
- موعظه: آداب موعظه ۱۴
منابع
- ↑ کافى، ج ۸، ص ۱۸۴، ح ۲۱۱ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۸۷، ح ۳ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۰۹، ح ۳۶۸ ; تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۵۵، ح ۱۸۳.