النساء ١٠٧
کپی متن آیه |
---|
وَ لاَ تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَ اللَّهَ لاَ يُحِبُ مَنْ کَانَ خَوَّاناً أَثِيماً |
ترجمه
النساء ١٠٦ | آیه ١٠٧ | النساء ١٠٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«خَوَّاناً»: بسیار خیانتکار. هدف از این مبالغه، قصد تخصیص نیست و بلکه بیان واقع است. یعنی خَوّان و خائِن هر دو مبغوض درگاه خدایند. «أَثِیماً»: بسیار گناهکار.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ خَوَّاناً أَثِيماً «107»
و از كسانى كه به خود خيانت مىورزند، دفاع مكن كه خداوند خيانتپيشگان گنهكار را دوست ندارد.
نکته ها
ظلم وخيانت به مردم، خيانت به خود است. زيرا آثار سوء زير را بدنبال دارد:
الف: سبب از دست دادن روحيّهى صفا و عدالتخواهى است.
ب: عامل محروم كردن مظلومانى است كه فردا به پا خواهند خواست.
جلد 2 - صفحه 154
ج: موجب آماده كردن قهر و دوزخ الهى براى خود است.
د: جامعه را آلوده مىكند و اين آلودگى دامن خود خائن را هم مىگيرد.
پیام ها
1- دفاع از خائن، حرام و رضايت به خيانت، به معناى شركت در جرم است.
لا تُجادِلْ ...
2- حاكم اسلامى بايد پشتيبان مظلومان باشد، نه حامى ظالم. وَ لا تُجادِلْ ...
3- عناوين، قدرتها، تهديدها، جوّ و افكار عمومى، هيچ يك مجوّز همكارى با خائن نيست. وَ لا تُجادِلْ ....
4- رهبر جامعه و قاضيان بايد خائنان را بشناسند و نقشههايشان را بدانند، تا بتوانند موضعگيرى مناسب داشته باشند. «وَ لا تُجادِلْ»
5- هم از گذشته بايد استغفار كرد، (آيه قبل) و هم نسبت به آينده هشيار بود.
لا تُجادِلْ ...
6- در فرهنگ قرآن، افراد جامعه به منزلهى اعضاى يك پيكرند و خيانت به جامعه به منزلهى خيانت به خود است. «يَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ»
7- حساب خيانتهاى جزئى و ناآگاهانه، از خيانت توطئهگران فسادانگيز، جداست. «يَخْتانُونَ، خوان، اثيم»
8- آنكه با خيانت، محبّت خود را از مردم مىبُرد، محبّت خدا هم از او قطع خواهد شد. «إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ»
9- در انسان غريزهى محبوب شدن است كه بايد از اين غريزه براى تربيت استفاده كرد. «إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ»
10- حُبّ و بغضِ خداوند، ملاك انتخاب و حركت رسول خدا و مؤمنان است.
إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُ ...
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 155
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ خَوَّاناً أَثِيماً (107)
وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ: و خصومت مكن از قبل آنان كه خيانت مىكنند به نفسهاى خود، يعنى «طعمه» و اقوام او كه با خيانت او همراه شده و به دروغ قسم خورده و حمايت و نصرت او نمودهاند، و بدين جهت وبال خيانت راجع به انفس ايشان است. يا مراد عموم خائنينند. إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ خَوَّاناً أَثِيماً: بدرستى كه خداى تعالى لازمه محبت كه لطف و مرحمت باشد، منظور ندارد نسبت به هر كه باشد مصر بر خيانت گناهكارى كه مستغرق و منهمك باشد در گناه خود. اين اشاره است بر اصرار طعمه در خيانت و توغل او در اثم.
بيان: واجب است اعتقاد نمودن به عصمت انبياء از اول عمر تا به آخر عمر ايشان، كه هيچ گناه نه صغيره و نه كبيره از آنها صادر نشده، بلكه خطا و سهو هم ننمودهاند. و اين اعتقاد از اصول مذهب است، نظر به اينكه عامه، پيغمبران را معصوم نمىدانند به جهت پوشانيدن خطاهاى رؤساهاى خود اين غلط است؛ زيرا اگر پيغمبران معصوم نباشند، اعتبارى به قول آنها نيست. به علت آنكه: ممكن است تغيير و تبديلى در
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 563
احكام بدهند، و اين مخالف وحى و نقض غرض الهى خواهد بود. و ديگر آنكه: چگونه مىشود كه پيغمبر معصوم نباشد و حال آنكه خداوند، بندگان را امر به اطاعت رسل خود نموده كه: أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ*، و اطاعت ايشان را مقترن به طاعت خود گردانيده. به علاوه آنها را واسطه ميان خود و مردم قرار داده و احكام معاشيه و معاديه تمام نفوس را به سبب آنها بيان فرموده. پس بر خدا لازم است كسى را به اين امر عظيم منصوب نمايد كه عارى از هر عيب و نقصى بوده باشد و به هيچ وجه من الوجوه مرتكب گناهى تا به آخر عمر نشود تا سزاوار و قابليت مصدر امر الهى و مخزن علوم ربانى را داشته باشد، و الا نصب غير معصوم، خلاف حكمت و مصلحت، و محل اطمينان خلق نخواهد بود.
در «مجمع» فرمايد: اگرچه ظاهرا خطاب به حضرت رسالت است، لكن مراد تأديب امت مرحومه است بر آنكه مبادرت نكنند به خصام و دفاع از قبل خصام، مگر بعد از تبين وجه حق در آن، زيرا آن حضرت از جميع معاصى معرّا و مبراست. و يا آنكه عتاب به آن حضرت باشد بر قصد مجادله براى خصم بر فعل آن، از دو قصدى كه بعد از ظن غالب شود، به جهت امارات ظاهر. چون شهادت شهود و غيرها، مستلزم اثم نيست.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ خَوَّاناً أَثِيماً (107)
ترجمه
و مدافعه مكن از طرف آنانكه خيانت ميكنند با خودهاشان همانا خدا دوست ندارد خيانتكار گناهكار را.
تفسير
اشاره بهمان قضيّه سابق الذكر است در دو آيه قبل و از معصيت تعبير بخيانت شده چنانچه غالبا تعبير از آن بظلم شده است چون واقعا معصيت ظلم بنفس و خيانت بامانت الهى است كه جوهر عقلانى باشد چون روح را كدر و تيره مينمايد و مانع از ترقى و نيل آن بمدارج عاليه است و خداوند دوست ندارد كسى را كه بسيار خيانت كار است و اصرار بمعصيت دارد و منهمك در گناه است و خيانت بنفس مانند ظلم بآن از اشدّ انواع خيانت و ظلم است و قبح آن اظهر از خيانت و ظلم بغير است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لا تُجادِل عَنِ الَّذِينَ يَختانُونَ أَنفُسَهُم إِنَّ اللّهَ لا يُحِبُّ مَن كانَ خَوّاناً أَثِيماً (107)
و مجادله نكن از كساني که بجانهاي خود خيانت ميكنند محققا خداوند دوست نميدارد كسي را که كارش خيانت است و معصيت و گناه.
وَ لا تُجادِل در اينکه مقام بمعني طرفداري است عَنِ الَّذِينَ يَختانُونَ أَنفُسَهُم از آدم خيانت كار طرفداري از حق بسيار ممدوح است چه مطالب حقه از عقائد و احكام شرعيه و قضاياي حقه باشد و چه از صاحب حق باشد و قوله تعالي وَ جادِلهُم بِالَّتِي هِيَ أَحسَنُ اشاره بهمين است که در سوره نحل آيه 626 ميفرمايد ادعُ إِلي سَبِيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ وَ المَوعِظَةِ الحَسَنَةِ وَ جادِلهُم بِالَّتِي هِيَ أَحسَنُ اما طرفداري از باطل يا از اشخاص خيانتكار و دعاة باطله بسيار مذموم است که بخواهد ابطال حقي يا اثبات باطلي را كند و آيه اشاره بهمين است و خطاب اگر چه برسول اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است لكن حكم مطلق است و مراد امت است و الا مقام رسالت اجل از اينست که طرفدار خائن باشد يا طرفدار باطل.
سؤال- خائن خيانت بديگران ميكند يا عرض يا نفس يا مال و در آيه تعبير فرمود بخيانت بنفس خود.
جواب- اولا هر فاسق و فاجري آنچه ميكند و بال و نكبتش در دنيا و آخرت بخودش متوجه ميشود خائن هم و بال خيانتش عقوبة عملش بخود بر ميگردد إِن أَحسَنتُم أَحسَنتُم لِأَنفُسِكُم وَ إِن أَسَأتُم فَلَها بني اسرائيل آيه 7. و ثانيا ممكن است كلمه أَنفُسَهُم بمعني يكديگر باشد مثل فَاقتُلُوا أَنفُسَكُم که خيانت بيكديگر ميكنند.
(مسئلة)
خيانة در امر دين خيانت با انبياء و اولياء و مؤمنين است چه در جان آنها يا عرض
جلد 5 - صفحه 196
آنها يا مال آنها و چه در اقوال و افعال آنها که غيبت كند يا بازگو كند و اينکه مشتمل بر معاصي بسياري است: ظلم، اذيت، نفاق، غيبت، اهانت، تمامي و غير اينها از صفات خبيثه و اعمال سيئه و لذا ميفرمايد إِنَّ اللّهَ لا يُحِبُّ مَن كانَ خَوّاناً أَثِيماً اينکه كلمه لا يحب از هزار وعده عقوبت سختتر است زيرا که هيچگونه رحمتي شامل آن نخواهد شد و احدي شفاعت او را نخواهد كرد و نجاتي از براي او نخواهد بود چنانچه عكس آن که بفرمايد إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوّابِينَ وَ يُحِبُّ المُتَطَهِّرِينَ بقره آيه 222 که هيچگونه عذابي باو متوجه نخواهد شد و در ذيل همين آيه گذشت، و مراد از خوان صيغه مبالغه يعني بسيار خيانتكار است كانه شغل او خيانت است، و اثيم صفة مشبهة است که اثم بر او ثابت و محقق است.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- هشدار خداوند به پیامبر(ص) در مورد دفاع از خائنان (لاتجدل عن الذین یختانون انفسهم) «جدال» هنگامى که به حرف «عن» متعدى شود، به معناى دفاع و طرفدارى است.
۲- حرمت دفاع از خائن (و لاتجدل عن الذین یختانون انفسهم)
۳- خیانت و نیرنگ به دیگران، در حقیقت خدعه و خیانت به خویشتن است. (و لاتجدل عن الذین یختانون انفسهم) در آیه شریفه خیانت به دیگران، خیانت به نفس شمرده شده است.
۴- مجموعه افراد جامعه به منزله پیکرى واحدند. (الذین یختانون انفسهم) چون قرآن خیانت به دیگران را خیانت به خویش مى داند، معلوم مى شود تمامى افراد جامعه در دیدگاه قرآن به منزله یک پیکر هستند.
۵- خطر بهره بردارى خیانتکاران نیرنگ باز از دستگاه قضایى در جهت خواسته هاى خویش (لتحکم بین الناس ... و لاتجدل عن الذین یختانون انفسهم)
۶- ضرورت هوشیارى قاضى در برابر نیرنگها و صحنه سازیها (لتحکم بین الناس ... و لاتجدل عن الذین یختانون انفسهم)
۷- خداوند، خیانتکاران گناهکار را دوست ندارد. (إنّ اللّه لایحب من کان خواناً اثیماً)
۸- خیانت و نیرنگ، گناه است. (إنّ اللّه لایحب من کان خواناً اثیماً) در برداشت فوق، «اثیماً»، صفت توضیحى براى «خواناً» گرفته شده است.
۹- حب و بغض خداوند، تعیین کننده حرکتها و عملکردهاى پیامبر(ص) (و لاتجدل ... إنّ اللّه لایحب من کان خواناً اثیماً)
۱۰- حب و بغض خداوند، باید تعیین کننده خط مشى مؤمنان باشد. (و لاتجدل ... إنّ اللّه لایحب من کان خواناً اثیماً) چون جمله «ان اللّه ...»، بیان علتى براى «لاتجادل» است و دلالت بر این دارد که دوستى و دشمنى خدا باید میزان حرکتها و توقفها قرار گیرد.
۱۱- حب و بغض خداوند، معیار سنجش و ارزیابى عملکردها (و لاتجدل عن الذین یختانون انفسهم إنّ اللّه لایحب من کان خواناً اثیماً)
۱۲- حرمت دفاع از کسانى که عملکردشان مبغوض خداوند است. (و لاتجدل ... إنّ اللّه لایحب من کان خواناً اثیماً)
۱۳- دفاع از خائنین، خیانت و گناهى بزرگ است. (و لاتجدل عن الذین یختانون انفسهم إنّ اللّه لایحب من کان خواناً اثیماً) مراد از «خواناً اثیماً» مى تواند قاضیانى باشد که از خیانتکاران دفاع مى کنند.
۱۴- بهره بردارى از انگیزه «محبوب شدن»، از روشهاى قرآن در ارشاد و تربیت (إنّ اللّه لایحب من کان خواناً اثیماً)
موضوعات مرتبط
- احکام:۲، ۱۲
- انسان:
- انگیزش:
- تربیت:
- جامعه:
- خائنان:
- خدا:
- خویش:
- خیانت:
- عمل:
- قاضى:
- گناه:
- گناهکاران:
- مبغوضان خدا:
- محرمات:۲، ۱۲
- محمّد(ص):
- مکر:
- مؤمنان:
منابع