النحل ٨١
کپی متن آیه |
---|
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلاَلاً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الْجِبَالِ أَکْنَاناً وَ جَعَلَ لَکُمْ سَرَابِيلَ تَقِيکُمُ الْحَرَّ وَ سَرَابِيلَ تَقِيکُمْ بَأْسَکُمْ کَذٰلِکَ يُتِمُ نِعْمَتَهُ عَلَيْکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْلِمُونَ |
ترجمه
النحل ٨٠ | آیه ٨١ | النحل ٨٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ظِلال»: جمع ظِلّ، سایهها. «أَکْنَاناً»: جمع کِنّ، پناهگاهها، مراد غارها و شکافهای کوهها است. «سَرَابِیلَ»: جمع سِرْبال، هر نوع لباس و هرگونه جامهای. در اینجا مراد زره و خفتان و کلاهخود و دیگر جامههای جنگی است. «بَأْس»: جنگ. اذیّت و آزار و شدائد ناگوار جنگ. «تُسْلِمُونَ»: تسلیم فرمان خدا و مخلص در عبادت او میگردید.
تفسیر
- آيات ۷۸ - ۸۹ سوره نحل
- خدای تعالی، سبب حقيقى پرواز مرغان در هواست
- ذكر نعمت خانه، پوست و پشم و كُرك و موى حيوان و...
- وجه اين كه درباره سرابيل فرمود: «شما را از گرما نگه مى دارد»، و حفظ از سرما را ذكر نكرد
- معناى آيه: «يَعرِفُونَ نِعمَةَ اللّهِ ثُمَّ يُنكِرُونَهَا وَ أكثَرُهُمُ الكَافِرُون»
- وجوهى كه مفسّران، درباره آيه «وَ أكثَرُهُمُ الكَافِرُون» گفته اند
- مراد از اين كه در قيامت، از هر امّتى، شهيدى مبعوث مى گردد
- قيامت، روز پاداش و كيفر است، نه روز عمل و جبران
- در عذاب ظالمان در آخرت، تخفيف و تأخيرى نيست
- مشركان در روز قيامت، تسليم خدا مى شوند
- تسليم اضطرارى مشركان در قيامت، در برابر خدا، سودى به حالشان ندارد
- كافران مفسد، عذابى بيش از ديگر كفار خواهند داشت
- تفصيلى در مورد شهید و شهادت گواهان، در قیامت
- معناى اين كه قرآن، بيان كننده هر چيزى است
- بحث روايتى
- چند روايت در ذيل جمله: «تِبيَاناً لِكُلّ شَئ»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالًا وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبالِ أَكْناناً وَ جَعَلَ لَكُمْ سَرابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَ سَرابِيلَ تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ كَذلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ «81»
وخداوند از آنچه آفريده، براى شما سايهها قرار داد و از كوه برايتان، غارها قرار داد وبراى شما لباسهايى قرار داد كه شما را از گرما (و سرما) حفظ مىكند ولباسهايى كه شما را از آسيبهاى يكديگر حفظ مىنمايد. اينگونه (خداوند) نعمت خود را بر شما تمام مىكند، باشد كه خود را تسليم او كنيد.
نکته ها
«اكنان» جمع «كن» به چيزى گفته مىشود كه وسيلهى استتار باشد و مراد از آن در اين
جلد 4 - صفحه 560
آيه، غارها و تونلهاى زير كوههاست.
خداوند در آيه قبل، نعمت مسكن را براى شهرنشينان؛ «جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَناً»، ونعمتِ چادر را براى كوچنشينان؛ «جَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ بُيُوتاً»، مطرح كرد ودر اين آيه، نعمت غار را براى غارنشينان؛ «جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبالِ أَكْناناً» مطرح ساخته است.
در ميان انواع لباسها، نام «سَرابِيلَ» به معناى پيراهن، برده شده كه لباس دائمى براى زن و مرد، كودك و بزرگ، در همه حال و همه جاست و تمام بدن را مىپوشاند.
به گفتهى تفسير الميزان، رسم عرب بر آن است كه ميان دو امر متضاد، نام يكى را مىبرد، ولى هر دو را در نظر دارد. لذا در اين آيه نيز مراد از جملهى «تَقِيكُمُ الْحَرَّ» لباسى است كه انسان را از سرما وگرما حفظ مىكند، گرچه فقط نام گرما برده شده است.
پیام ها
1- توجّه و ياد نعمتها، علاقه انسان را به ولى نعمت زياد و روح تسليم و پرستش را در او زنده مىكند. (كلّ آيه)
2- نقش سايه، كمتر از روشنايى و نور نيست. جَعَلَ لَكُمْ ... ظِلالًا
3- كاميابى از نعمتها، ما را از ياد آفريدگار آنها غافل نكند. (در اين آيه سه بار «جَعَلَ» و يكبار «خَلَقَ» بكار رفته است)
4- زره ولباس دفاع كه با نرم شدن آهن و خلاقيّت ساخته شده، از الطاف الهى است. «جَعَلَ لَكُمْ سَرابِيلَ تَقِيكُمُ بَأْسَكُمْ»
5- توجّه دادن مردم به نعمتها وخالق آنها، بهترين راه دعوت به خدا و جلوگيرى از سركشى و تكبر است. «يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ»
6- در گفتگوها، مخاطب و محيط سخن را در نظر بگيريد. (گرچه لباس وسيلهى حفظ از سرما و وسيلهى زيبايى نيز هست، ليكن چون مشكل منطقه حجاز گرما و جنگ بود، خداوند به دو فايده حفاظت از گرما و جنگ اشاره كرده است. سَرابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ ... تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 561
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبالِ أَكْناناً وَ جَعَلَ لَكُمْ سَرابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَ سَرابِيلَ تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ كَذلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ (81)
جلد 7 - صفحه 256
بعد از آن نوع ديگر از نعم را بيان فرمايد:
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ: و خداى تعالى مقرر ساخت براى راحتى و آسايش شما.
مِمَّا خَلَقَ ظِلالًا: از آنچه آفريد از درخت و كوه و بنا سايهها، تا بدان از تابش آفتاب پناه بريد و فراغت يابيد. وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبالِ أَكْناناً: و پديد آورد براى شما از كوهها پوششها يعنى غارها و خانههاى تراشيده كه در آن ساكن مىشويد. وَ جَعَلَ لَكُمْ سَرابِيلَ: و قرار داد حق تعالى براى شما پيراهنها، يعنى پوشيدنيها مانند جامههاى از پشم و كتان و پنبه و غير آن. تَقِيكُمُ الْحَرَّ: باز دارد شما را از ضرر گرما.
نكته: ذكر سرما نفرمود، يا به جهت اكتفاى به يكى از ضدين، و يا تخصيص بسبب آنكه وقايع از گرما در بلاد عرب اهم است.
وَ سَرابِيلَ تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ: و ديگر مهيا ساخت براى شما پيراهن از آهن مانند زره و جوشن كه نگاه مىدارد شما را از سلاح دشمنان مثل تير و نيزه و تيغ در كارزار شما. نعمتهاى مذكوره بر حسب عادت زندگانى بندگان است در مواضع مختلفه، بعضى صحرانشين و محتاج سايبانهااند از خيمه و غير آن تا از سرما و گرما و بارندگى خود را نگاهدارند، و جماعتى در كوهستانها و مكانهاى سردسير تا از خانههاى گل و چوب و سنگ و درختها منتفع شوند، و برخى هميشه در جنگ مىباشند تا بواسطه پوشيدن زره و جوشن از آلات حرب دشمن ايمن و محفوظ باشند. كَذلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ: چنانچه اين نعمتها را بر شما انعام فرمود، همچنين تمام فرمايد نعمت و احسان خود را بر شما. لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ: براى اينكه شما اسلام آريد، و منقاد فرمان و حكم الهى شويد.
تبصره: شخص عاقل كه ديده بصيرت بگشايد و به نظر دقيق ملاحظه نمايد، هرآينه خود را غرق نعمت الهى بيند، چگونه منعم حقيقى از بدو خلقت انسانى در هر مكان و زمانى به كيفيات مختلفه موجبات و وسائل آسايش را فراهم گردانيده در سرما و گرما، صحرا و دريا، سفر و حضر، كوه و دشت. در اين صورت انصاف نباشد، انسان، اشرف مخلوقات، نمك نشناس و حق ناشناس
جلد 7 - صفحه 257
گردد و از اطاعت چنين منعمى بيرون رود، بلكه عقل او را ملزم گرداند به انقياد و تسليم، لذا غايت اعطاء اين نعم را اسلام و تسليم قرار داد.
در مشكول: وحى فرستاد خداوند عزّ و جلّ به سوى داود عليه السّلام كه بگذارد كرسى را براى لقمان، و بشنود از او حكمت را. پس گذاشت داود عليه السّلام براى او كرسى را، و لقمان بر آن كرسى بالا رفت گفت: اى داود عليه السّلام حفظ كن پنج خصلت كه داخل است در آنها علوم اولين و آخرين:
1- حرص تو در دنيا، به قدر بودن تو باشد در دنيا.
2- كردار تو براى آخرت، به قدر بودن تو باشد در آن.
3- خدمت تو براى آقا و منعم خود، به قدر احتياج تو باشد به او.
4- جرئت تو بر گناهان به قدر صبر تو باشد بر آتش.
5- اگر خواهى نافرمانى آقا و منعم خود كنى، طلب كن جا و مكانى را كه تو را نبيند.
حقيقتا هر كس ملزم عمل بدين كلمات حكمت آميز پنجگانه بنمايد، هر آينه سعادت دنيا و آخرت را دريابد. از كلمات بطليموس حكيم يونانى است كه گفته: سزاوار است براى عاقل كه حيا كند از پروردگار خود چون به طول انجامد فكر او در غير طاعت پروردگار. كلام بزرگى خداوند عزّ و جلّ آنا فآنا به تو انعام و افضال و احسان مىفرمايد: انصاف نباشد كه تو از او اعراض كنى و نافرمانى او را پيشه كنى و كفران نمائى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (78) أَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّراتٍ فِي جَوِّ السَّماءِ ما يُمْسِكُهُنَّ إِلاَّ اللَّهُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (79) وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَناً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ بُيُوتاً تَسْتَخِفُّونَها يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَ يَوْمَ إِقامَتِكُمْ وَ مِنْ أَصْوافِها وَ أَوْبارِها وَ أَشْعارِها أَثاثاً وَ مَتاعاً إِلى حِينٍ (80) وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبالِ أَكْناناً وَ جَعَلَ لَكُمْ سَرابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَ سَرابِيلَ تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ كَذلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ (81)
ترجمه
- و خدا بيرون آورد شما را از شكمهاى مادرانتان كه نميدانستيد چيزى را و قرار داد براى شما گوشها و چشمها و دلها را باشد كه شما شكر گذار شويد
آيا نمينگرند بسوى پرندگان در حاليكه رام شدگانند در فضاى آسمان كه نگاه نميدارد آنها را مگر خدا همانا در آن هر آينه نشانهها است براى گروهى كه ميگروند
و خدا قرار داد براى شما از خانههاتان آرامگاهى و قرار داد براى شما از پوستهاى شتر و گاو و گوسفند خانههائى كه سبك مىيابيد آنها را روز كوچتان و روز بجاى ماندنتان و از پشمهاى آنها و كركهاى آنها و مويهاى آنها فرش و لباس و مايه تجارت تا زمان معيّنى
و خدا قرار داد براى شما از آنچه آفريد سايبانهائى و قرار داد براى شما از كوهها پناهگاههائى و قرار داد براى شما لباسهائى كه حفظ كند شما را از گرما و لباسهائى كه حفظ كند شما را در كارزارتان اين چنين تمام ميكند نعمت خود را بر شما باشد كه شما منقاد شويد.
تفسير
- يكى از آثار قدرت و اسباب نعمت خداوند بر بندگان آنستكه بيرون آورد آنها را از رحمهاى مادرهاشان در حاليكه عالم نبودند بمنافع و
جلد 3 صفحه 305
مضارشان و خداوند حواسى بآنها مرحمت فرمود كه موجب زوال جهل و اكتساب علم باشد و بوسيله آن حواس دفع ضرر و جلب نفع نمايند و از آن جمله حسّ سمع است كه در مفرد و جمع استعمال ميشود و اينجا بقرينه ابصار و افئده مراد جمع است و ابصار جمع بصر و افئده جمع فؤاد است كه بمعناى قلب و محلّ علوم و معارف است و اينها نعمتهاى بزرگ خداوند است كه بايد شكر گذارى شود و يكى از آيات و علائم قدرت الهى كه اهل ايمان متوجّه بآن ميشوند و عبرت ميگيرند وجود پرندگان است در هواى مرتفع از زمين كه آنرا جوّ ميگويند و اضافه بآسمان ميشود باعتبار آنكه جهت فوق است و ديده ميشوند رام و مسخّر بفرمان خدا پرواز كنندگان بوسيله بالها و ساير معدّات و اگر اراده الهيّه بنگهدارى آنها تعلق نگرفته بود مىافتادند بزمين براى سنگينى جسمشان ولى غير اهل ايمان بكلّى غافل از اين آيات و مغمور در شهوات و شبهاتند و يكى از نعم الهى بر بندگان آنستكه وسايل تهيّه خانهها را براى سكونت و آرامش آنها در وقت اقامت در وطنها فراهم نموده و از پوست شتر و گاو و گوسفند و متعلّقات آنها از قبيل پشم و كرك و مو خيمهها و چادرها مهيّا فرموده براى بندگان كه خانههاى سفرى ايشان باشد كه در موقع كوچ و انتقال از مكانى بمكانى سبك بار باشند و بتوانند آنها را نقل دهند با خود و هر جا خواسته باشند اقامت كنند بر پا نمايند و در آنها ساكن شوند و نيز از پشم گوسفند و كرك شتر و موى بز اثاثيه از قبيل فرش و لباس و متاع كه مايه انتفاع و بهره بردارى است تهيّه فرموده تا مدّتى كه ممكن باشد انتفاع از آنها يا مقدّر شده است دوام آنها و بقاء صاحبانشان و نيز خداوند مهيّا فرمود براى آسايش بندگان سايبانهائى از قبيل درخت و كوه و ابنيه و غيرها كه از تابش آفتاب بآنها پناه برند و استراحت نمايند و در كوهها غارها و منازل طبيعى سنگى و غيره قرار داد كه در آنها مخفى شوند و از شرّ درندگان محفوظ مانند و از پنبه و كتان و پشم و آهن و غيرها لباسها تهيّه فرمود براى حفظ آنها از گرما و سرما و چون در عربستان كه مورد خطاب بوده فائده اولى كه حفظ از گرما است اتمّ بوده و در آن اشاره بفائده ثانيه است بذكر حرّ كه گرما است اكتفا شده و فائده ديگر در لباس حفظ بدن است از خطرات روز جنگ و سرابيل
جلد 3 صفحه 306
بر مطلق لباس اعمّ از مخصوص بجنگ از قبيل جوشن و خود و غيره اطلاق ميشود و اين همه نعمتهاى الهى بنحو اتمّ و اكمل براى آنستكه بندگان متذكّر آنها شوند و شكر گذارى نمايند بتسليم و انقياد در برابر احكام الهى كه تمامى آن احكام هم بر نفع آنها است و در صورت كفر و عصيان انتفاع از نعم الهى بر آنها روانيست چون ظاهر آيه آنستكه تمام اين نعم بغرض تسليم و انقياد آنها خلق و مقرّر شده است اگر چه لطفا از متخلّفين هم گرفته نميشود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ اللّهُ جَعَلَ لَكُم مِمّا خَلَقَ ظِلالاً وَ جَعَلَ لَكُم مِنَ الجِبالِ أَكناناً وَ جَعَلَ لَكُم سَرابِيلَ تَقِيكُمُ الحَرَّ وَ سَرابِيلَ تَقِيكُم بَأسَكُم كَذلِكَ يُتِمُّ نِعمَتَهُ عَلَيكُم لَعَلَّكُم تُسلِمُونَ (81)
و خداوند قرار داد از براي شما از آنچه خلق فرموده سايباني و قرار داد از براي شما از كوهها جايگاهي و قرار داد از براي شما لباسهايي که حفظ كند شما را از حرارت شمس و لباسهايي که حفظ كند شما را از آسيب دشمن در ميدان جنگ همين نحو تمام ميفرمايد نعمت خود را بر شما باشد که شما اسلام بياوريد وَ اللّهُ جَعَلَ لَكُم مِمّا خَلَقَ ظِلالًا از اشجار و عمارات و أبنيه که بتوانيد ساختمان كنيد و در سايه آنها سكونت كنيد و در بيشهها و باغها و اطراف نهرها سايبان شما باشد.
وَ جَعَلَ لَكُم مِنَ الجِبالِ أَكناناً که گفتند اينکه كوهها بمنزله ميخ است که زمين را محكم و بمنزله لنگر كشتي است که كشتي متلاتم نشود که اگر اينها نبود زمين متزلزل ميشد و بسا بسياري خسف ميشدند و عمارات خراب ميشد و قابل سكونت نبود که مفاد اكنانا است بمعني سكونت وَ جَعَلَ لَكُم سَرابِيلَ پيراهن وزير جامه و ساير البسه از قطن و كتان و پشم و كرك تَقِيكُمُ الحَرَّ البته هم از حرارت حفظ ميكند و هم از برودت و سر عدم ذكر البرد شايد اينکه باشد که مورد خطاب كفار و مشركين حجاز بودند و در مناطق حاره تعيّش داشتند وَ سَرابِيلَ تَقِيكُم بَأسَكُم مثل زره و كلاه خود که مانع از تير و نيزه و شمشير ميشود كَذلِكَ يُتِمُّ نِعمَتَهُ عَلَيكُم
جلد 12 - صفحه 166
که جميع اسباب و وسايل و احتياجات زندگاني شما را تأمين فرموده که قدردان اينکه نعم باشيد و شكر گذار و دست از شرك و كفر برداريد و اقرار بتوحيد و رسالت رسل كنيد که مفاد لَعَلَّكُم تُسلِمُونَ است با اينكه ميدانيد که اصنام آنها قدرت كوچكترين اينکه نعم را ندارند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 81)- سایهها، مسکنها و پوششها: سپس به سراغ یکی دیگر از نعمتهای الهی رفته، میگوید: «و خداوند از آنچه آفریده است سایههایی برای شما قرار داد» (وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالًا).
«و از کوهها، برای شما پناهگاههای قرار داد» (وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الْجِبالِ أَکْناناً).
ذکر نعمت «سایهها» و «پناهگاههای کوهستانی» پس از ذکر نعمت «خانهها» و «خیمهها» که در آیه قبل گذشت گویا اشاره به این است که انسانها از سه گروه خارج نیستند: گروهی در شهرها و آبادیها زندگی میکنند و از خانهها بهره میگیرند،
ج2، ص589
گروهی دیگر که در سفرند و خیمه با خود دارند از خیمهها استفاده میکنند، اما خداوند گروه سوم یعنی، مسافرانی که حتی خیمه با خود ندارند، محروم نگذاشته، و در مسیر راه پناهگاههایی برای آنها تهیه دیده است.
سپس در تعقیب این سایبانهای طبیعی و مصنوعی به سراغ پوششهای تن انسان میرود و میگوید: «خداوند برای شما پیراهنهایی قرار داد که شما را از گرما حفظ میکند» (وَ جَعَلَ لَکُمْ سَرابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ).
«و (همچنین) پیراهنهایی که به هنگام جنگ، حافظ شماست» (وَ سَرابِیلَ تَقِیکُمْ بَأْسَکُمْ).
البته پوشش و لباس فایدهاش تنها این نیست که انسان را از گرما و سرما حفظ کند، بلکه هم شکوهی است برای انسان و هم در برابر بسیاری از خطراتی که متوجه جسم او میشود لباس یک وسیله دفاعی است.
در پایان آیه به عنوان یک تذکر و هشدار میگوید: «این گونه خداوند نعمتش را بر شما تمام میکند شاید در برابر فرمان او تسلیم شوید» (کَذلِکَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْلِمُونَ).
این طبیعی است که انسان با بررسی نعمتهای مختلفی که وجودش را احاطه کرده بیاختیار به یاد آفریننده نعمتها میافتد.
نکات آیه
۱- آفرینش موجوداتى که خاصیت سایبانى براى انسان داشته باشد، به قدرت خداست. (و الله جعل لکم ممّا خلق ظللاً)
۲- بهره ورى انسان از سایبان و سرپناه به وسیله اشیاى مختلف، از نعمتهاى الهى است. (و الله جعل لکم ممّا خلق ظللاً)
۳- اندیشیدن در اهمیت سایه و عوامل سایه افکن و رهایى از تابش مداوم آفتاب، از راههاى خداشناسى است. (و الله جعل لکم ممّا خلق ظللاً)
۴- آفرینش کوهها به گونه اى که قابل پناه گرفتن براى انسان باشد، به قدرت خداست. (و الله ... جعل لکم من الجبال أکننًا)
۵- امکان مأوى گرفتن انسان در دل صخره ها و سنگر گرفتن در شکاف کوهها، از نعمتهاى الهى (و جعل لکم من الجبال أکننًا)
۶- برخى موجودات و مخلوقات الهى، فاقد سایه اند. * (و الله جعل لکم ممّا خلق ظللاً) برداشت فوق، بدان احتمال است که «من» در «ممّا خلق» براى جدا ساختن مخلوقات بى سایه از موجودات سایه دار باشد.
۷- دستیابى انسان، به لباسى مناسب براى محافظت خویش از حرارت و شداید جنگ، نعمتى الهى است. (و جعل لکم سربیل تقیکم الحرّ و سربیل تقیکم بأسکم)
۸- لزوم اندیشیدن انسان در خواصّ اشیاى مورد استفاده خود، براى خداشناسى (ممّا خلق ظللاً ... من الجبال أکننًا ... سربیل تقیکم الحرّ و سربیل تقیکم بأسکم)
۹- اهمیت مسکن، سایه، پناهگاههاى کوهستانى و پوششهاى مقاوم و متنوع در زندگى انسان (و الله جعل لکم من بیوتکم سکنًا ... ظللاً ... أکننًا ... سربیل تقیکم الحرّ ... تقیکم بأسکم)
۱۰- اتمام نعمت خداوند بر انسان، با تدارک امکانات مختلف زندگى و متناسب با نیازهاى متنوع وى (و الله جعل لکم من بیوتکم سکنًا ... أثثًا و متعًا ... و سربیل تقیکم بأسکم کذلک یتمّ نعمته علیکم)
۱۱- توجه به اهمیت و گستردگى نعمتهاى خداوند، زمینه ساز تسلیم شدن انسان در برابر خواست و فرمان اوست. (کذلک یتمّ نعمته علیکم لعلّکم تسلمون)
۱۲- تسلیم شدن انسان در برابر خدا، هدف اصلى قرار گرفتن نعمتهاى مختلف در اختیار وى است. (کذلک یتمّ نعمته علیکم لعلّکم تسلمون)
۱۳- تسلیم بودن در برابر خدا، نمود سپاسگزارى انسان در برابر او (لعلّکم تشکرون ... کذلک یتمّ نعمته علیکم لعلّکم تسلمون) برداشت فوق با توجه به ارتباط این آیه با آیه ۷۸ (و الله أخرجکم من بطون ... لعلّکم تشکرون) است که در آن شکر و سپاس پروردگار، هدف و فلسفه اعطاى نعمتها به انسان معرفى شده است.
۱۴- مظاهر مادى طبیعت، در خدمت آدمیان و آفریده شده در جهت منافع آنان (و الله جعل لکم من بیوتکم ... لعلّکم تسلمون) لام در «لکم» که براى انتفاع است و در هر دو آیه به صورت تکرار آمده است، مى تواند بیانگر مطلب فوق باشد.
۱۵- انسان، بهره مند از لطف خاص خداوند و برخوردار از کرامت و مقام ویژه در جهان (و الله جعل لکم من بیوتکم ... و جعل لکم من الجبال ... لعلّکم تسلمون)
۱۶- نیاز به لباس، نیازى دائمى براى انسان و تأمین آن از فراورده هاى حیوانى، امرى موقت است. (و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أثثًا و متعًا إلى حین ... و جعل لکم سربیل تقیکم الحرّ) برداشت فوق، بر این احتمال است که قید «إلى حین» مربوط به محدودیت بهره مندى از پشم، کرک و مو باشد و از اینکه اشیاى یاد شده مقید به زمانى محدود شده است، ولى «سرابیل» - که ذکر عام بعد از خاص است - چنین قیدى ندارد، مى توان نکته یاد شده را به دست آورد.
۱۷- امید بستن به هدایت و تربیت انسانها، پس از تأمین نیازهاى ضرورى آنان، امیدى بجا و مناسب است. (و الله جعل لکم ... لعلّکم تسلمون) برداشت فوق، به خاطر این است که خداوند جمله «لعلّکم تسلمون» را پس از به رخ کشیدن نعمتهاى فراوان خویش به انسانها، مطرح کرده است.
۱۸- تسلیم بودن در برابر خداوند، مقامى بس بلند و ارزشمند (و الله جعل لکم ... لعلّکم تسلمون) برداشت فوق، با توجه به این است که هدف و فلسفه آفرینش انسان و اعطاى نعمتهاى گوناگون به او، «تسلیم بودن» دانسته شده است.
۱۹- انسان در معرض سرکشى، در برابر خداوند است. (کذلک یتمّ نعمته علیکم لعلّکم تسلمون) استعمال کلمه «لعل» که براى بیان توقع و صرف امکان و انتظار است، نشانگر آن است که اگر توجهى به نعمتهاى فراوان خدا نباشد، تسلیم شدن انسانها در برابر او دور مى نماید.
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: آیات آفاقى ۳، ۸
- امکانات مادى: استفاده از امکانات مادى ۱۴; فلسفه امکانات مادى ۱۴
- امیدوارى: امیدوارى پسندیده ۱۷
- انسان: پناهگاه انسان ۴، ۵; تأمین نیازهاى انسان ۱۰; خطر عصیان انسان ها ۱۹; کرامت انسان ۱۵; مقامات انسان ۱۵; منافع انسان ۱۴; نیازهاى دائمى انسان ۱۶; نیازهاى مادى انسان ۱۶
- تربیت: زمینه تربیت ۱۷
- تسلیم: ارزش مقام تسلیم ۱۸; اهمیت تسلیم به خدا ۱۲، ۱۸; تسلیم به خدا ۱۳; زمینه تسلیم به خدا ۱۱
- تعقل: اهمیت تعقل ۸; تعقل در سایه ها ۳
- چهارپایان: فواید چهارپایان ۱۶
- خدا: آثار قدرت خدا ۱; دلایل خدا شناسى ۳، ۸; فلسفه تنوع نعمتهاى خدا ۱۲; قدرت خدا ۴; نعمتهاى خدا ۲، ۵، ۷; وفور نعمتهاى خدا ۱۱
- ذکر: آثار ذکر نعمت ۱۱
- شکر: نشانه هاى شکر خدا ۱۳
- عصیان: خطر عصیان از خدا ۱۹
- کوهها: اهمیت پناهگاههاى کوهستانى ۹; اسکان در کوهها ۵; خلقت کوهها ۴
- لباس: اهمیت لباس ۹; منابع تأمین لباس ۱۶
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۱۵
- مسکن: اهمیت مسکن ۹
- موجودات: خلقت موجودات سایه دار ۱; مطالعه فواید موجودات ۸; موجودات بی سایه ۶
- نعمت: اتمام نعمت ۱۰; نعمت سایه ۲; نعمت کوهها ۵; نعمت لباس ۷
- نیازها: اهمیت تأمین نیازهای ضرورى ۱۷; نیاز به لباس ۱۶
- هدایت: زمینه هدایت ۱۷
منابع