النحل ١١٥
کپی متن آیه |
---|
إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْکُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ مَا أُهِلَ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَإِنَ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ |
ترجمه
النحل ١١٤ | آیه ١١٥ | النحل ١١٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِنَّمَا حَرَّمَ ...»: (نگا: بقره / أنعام / .
تفسیر
- آيات ۱۱۲ - ۱۲۸ سوره نحل
- مَثَلى بیانگر هشدار نسبت به كفران نعمت و پیامدهای آن
- نكاتى كه از آيه: «فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللهُ حَلَالاً طَيِّباً» استفاده مى شود
- نهى از بدعت در دين، و افتراء و دروغ بستن بر خدا
- تحريم طيّبات براى بنى اسرائيل، ناشى از ظلم خودشان بوده است
- درِ رحمت و آمرزش الهى، به سوى همگان باز است
- ذكر اوصاف و ویژگی های ابراهيم «ع»
- مقصود از اختلاف يهود در «سبت»، در آیه شریفه
- وجوهى كه مفسران درباره اختلاف مذكور در آيه گفته اند
- معناى «حكمت»، «موعظه» و «مجادله»، در آیه شریفه
- مراد از موعظۀ حسنه و جدال احسن، در آيه شریفه
- دلیل ترتيب در ذكر «حكمت» و «موعظه» و «جدال»، در آيه شریفه
- فضيلت صبر بر آزار مشركان
- بحث روایتی
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «115»
جز اين نيست كه (خداوند) مردار و خون و گوشت خوك و آنچه نام غير خدا (به هنگام ذبح) بر آن برده شده، بر شما حرام كرده است، پس هر كس (به خوردن اينها) ناچار شود، بدون آنكه (قصد) تجاوز و تعدى (به حكم خداوند) داشته باشد و يا (از نياز ضرورى) تجاوز كند، (مانعى براى خوردنش نيست) زيرا كه خداوند بخشنده مهربان است.
نکته ها
اين آيه با اندكى تفاوت، در سورههاى انعام و نحل كه مكّى هستند و سورههاى بقره و مائده كه مدنى هستند نيز آمده است.
«اهلال» از «هلال» به معناى بلند كردن صدا هنگام ديدن هلال ماه است و چون مشركان هنگام ذبح حيوانات، نام بتها را با صداى بلند مىبردند، از اين كار تعبير به «اهلال» شده است. «1»
گرچه در اين آيه مواردى از خوردنىهاى حرام آمده است، امّا منحصر در آنها نيست، بلكه موارد ديگرى را پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بيان نموده كه به سفارش خود قرآن بايد بپذيريم. «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» «2»
پیام ها
1- حرام كردن چيزى تنها بدست خداست و كسى حقّ ندارد از پيش خود يا براساس خرافات و موهومات چيزى را حرام يا حلال كند. «إِنَّما حَرَّمَ»
2- دليل و فلسفهى تحريم بعضى خوردنىها، تنها مسائل بهداشتى و مادى نيست، بلكه دورى از پليدىهاى معنوى، همچون شرك نيز يك معيار است. حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ ... وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ
«1». تفسير نمونه.
«2». حشر، 7.
جلد 4 - صفحه 594
3- حتّى خوردن بايد در مدار توحيد باشد. حَرَّمَ ... ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ
4- از قانون الهى و تبصرههاى آن سوءاستفاده نكنيد. «فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ»
5- اسلام بنبست ندارد. در شرايط اضطرار، كيفر گناه بخشيده مىشود. فَمَنِ اضْطُرَّ ... فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (115)
بعد از آن بيان محرمات را فرمايد:
إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ: اين است و جز اين نيست كه خدا حرام فرموده بر شما مردار را. وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ: و خون و گوشت خوك را. وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ: و آنچه ندا كرده شود مر غير خدا را به آن در وقت ذبح آن، يعنى آنها را به نام بتان كشته باشند.
تحقيق: اين مطلب مسلم شده كه ذات احديت الهى، حكيم على الاطلاق، و به مقتضاى حكمت در جميع اوامر و نواهى و تحليل و تحريم او حكمتى و علتى قطعا مىباشد، خواه بدانيم يا ندانيم؛ و ندانستن حكمت نهى يا امرى، دليل بر نداشتن حكمت نيست. و همينقدر كافى است كه جميع افعال عالم
جلد 7 - صفحه 298
ازلى به غير از حكمت و مصلحت صحيحه معقوله، اصلا و ابدا متعقل نخواهد بود، چنانچه طبيب حاذق نسبت به مرض امر و نهى دارد، و مريض حق چون و چرا در نسخه طبيب ندارد؛ زيرا او مىداند، و لكن مريض جاهل، و قاصر از ادراك باشد همچنين در نسخه جامعه فرامين الهيه كه براى رفع امراض نظام اجتماعى و موجب حفظ الصحه روحى و جسمى عالم بشرى است، هر آينه چون و چرا لغو و باطل خواهد بود.
مقدمه ديگر آنكه: احكام شرعيه، دائر مدار مصلحت در مأمور بها، و مفسده در منهىّ عنها است، لكن دائر مدار حكم عقل، نفع و ضرر است. بنابراين نتوان به ميزان عقل، كشف حكم شرع را نمود، لذا علل احكام شرعيه، مجهول است مگر شمهاى از آن كه در اخبار ائمه هدى عليهم السّلام عنوان شده؛ از جمله در علل الشرايع صدوق «1» رحمه الله حضرت رضا عليه السّلام در جواب مسائل محمد بن سنان نوشته كه: حرام فرمود خداوند مردار را به جهت آنكه در آنست از فساد ابدان و آفت، و حق تعالى قرار داده تسميه را سبب براى تحليل و فرق بين حلال و حرام. و حرام فرموده خون را مانند تحريم ميته به سبب آنچه در او است از فساد بدنها و موجب شود زرداب و خشكى دهن و بدبوئى و بدى خلق و موجب قسوت قلب و كمى رأفت و رحمت، به حدى كه ايمن نباشد كه بكشد پدرش را و پسرش را و رفيق خود را. در حديثى نيز فرمايد «2»: حرام فرمود خوك را، زيرا قبيح گردانيده شده است و قرار داده خداوند آن را پند و عبرت براى خلق و دليل بر آنچه از مخلوقاتش را مسخ نموده و نيز به سبب آنكه غذاى آن نجسترين نجاسات است با بيماريها و علتهاى بسيار.
فَمَنِ اضْطُرَّ: پس هر كه مضطر و محتاج گردد به خوردن يكى از محرمات.
غَيْرَ باغٍ: در حالتى كه طالب لذت نباشد، يا باغى بر امام زمان خود نباشد؛ چه
«1» علل الشرايع، جلد 2، باب 237، صفحه 485.
«2» همان مدرك، صفحه 484، حديث 4.
جلد 7 - صفحه 299
خوارج با آنكه اقتصار كند بر سدّ رمق در خوردن ميته، بر او حرام، و موجب عقوبت اخروى است. وَ لا عادٍ: و نه تجاوز كننده از حد سد رمق. فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ: پس بدرستى كه خداى تعالى آمرزنده است گناه مضطر را كه مؤاخذه نفرمايد، مهربان است در رخصت دادن خوردن محرمات در حين اضطرار. مضطر به خوردن اين محرمات مذكوره با رعايت دو شرط مزبور كه باغى و تعدى از سد رمق ننمايد، خداى تعالى بر او غفور و رحيم است، نه در دنيا بر او حرجى باشد و نه در آخرت تبعهاى داشته باشد؛ و تفصيل آن در سوره بقره مذكور شده.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يَوْمَ تَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها وَ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (111) وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ (112) وَ لَقَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ وَ هُمْ ظالِمُونَ (113) فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّباً وَ اشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ (114) إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (115)
ترجمه
روز كه ميآيد هر كسى با آنكه مجادله ميكند براى خودش و وفا كرده ميشود بهر كس آنچه بجا آورد و آنها ستم كرده نميشوند
و زد خدا مثلى كه بلدى بود امن و آرام ميآمد آنرا روزيش فراوان از هر جا پس كفران نمودند بنعمتهاى خدا پس چشانيدشان خدا اثر لباس گرسنگى و ترس را براى آنچه بودند كه ميكردند
و بتحقيق آمد آنها را پيغمبرى از خودشان پس تكذيب نمودند او را پس گرفت آنها را عذاب در حاليكه بودند ستمكاران
پس بخوريد از آنچه روزى داد شما را خدا حلال پاكيزه و شكر كنيد نعمت خدا را اگر باشيد كه او را ميپرستيد
جز اين نيست كه حرام كرد بر شما مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه بانگ زده شود براى غير خدا به آن پس كسيكه مضطرّ شود در حاليكه نه ستمكار باشد و نه متعدى پس همانا خداوند آمرزنده مهربان است..
جلد 3 صفحه 322
تفسير
ظرف در صدر آيه يا متعلّق است بغفور رحيم در آيه سابقه يا به اذكر مقدّر و مراد روز قيامت كبرى است كه مردم در پيشگاه الهى حاضر ميشوند و هر كس حجّت باطلى اقامه مينمايد براى رفع تقصير از خود و عذر غير موجّهى ميآورد براى ترك اطاعت خويش و كسى بفكر كسى نيست روز وا نفسا است و جزاى اعمال بد و خوب آنها بدون كم و زياد بآنها داده ميشود و در اين باب بر آنها ستم نميشود كه از عمل خيرشان چيزى كاسته يا بر عمل شرّشان چيزى افزوده شود و ممكن است عين اعمال بآنها مسترد شود بصورت زشت و زيبا و خداوند مثلى زده است براى اهل مكّه كه در بلدى بودند امن و مورد اطمينان از هجوم دشمن باحترام كعبه با وسعت رزق چون از طائف و غيره انواع فواكه و اطعمه بآن جا حمل ميشد و مرفّه البال زندگانى مينمودند پس كفران نعمت كردند و بت پرست شدند و خداوند چشانيد بآنها و مقدّر كرد براى اهالى آن گرسنگى و ترس را كه مانند لباس بر بدنشان احاطه داشت براى اعمال بدشان و آمد از طرف خداوند نزد آنها پيغمبرى از اهل بلد خودشان پس تكذيب نمودند او را و معذب بعذاب مذكور شدند با آنكه ستمكار بودند بر خودشان و بعضى گفتهاند عذابشان در جنگ بدر بود و آنكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نفرين فرمود آنها را و از خداوند خواست كه هفت سال بقحطى مبتلا شوند مانند اهل مصر در زمان حضرت يوسف عليه السّلام بعلاوه منع فرمود از آنكه آذوقه بآن جا حمل شود و از ترس مسلمانان جرئت مسافرت براى تجارت نداشتند و از گرسنگى مردار و خون ميخوردند و قمّى ره فرموده اينها قومى بودند كه نهر آبى داشتند و با وفور نعمت و رفاهيّت زندگانى ميكردند پس كفران نعمت نمودند و استنجاء كردند بخمير براى آنكه نرم باشد پس نهرشان خشك شد و گرفتار قحطى شدند بطوريكه همان خميرهائى كه خودشان را با آنها پاك كرده بودند بين خودشان قسمت ميكردند و ميخوردند و اين بنظر حقير منافى با بيان سابق نيست چون مثل با ممثّل بايد مطابق باشد حال آنها هم با اهل مكّه مطابق است در كفران نعمت و تبديل آن بعقوبت و پس از انقضاء ايّام شدّت و محنت و قبول اسلام خداوند از نظر رحمت و رأفت نعمت خود را براى آنها عودت داد و اباحه فرمود بصيغه امر كه بخوريد از آنچه روزى داد شما را خدا از غنائم وافر و سائر نعم كه حلال و پاكيزه
جلد 3 صفحه 323
است براى شما و شكر نعمت خدا را بجا آوريد اگر عبادت مينمائيد خداوند يگانه را و دست از بت پرستيدن برداشتهايد و طالب رضاى خدا و خوشنودى پيغمبر او هستيد فقط حرام شد بر شما مردار و خون و گوشت خوك و حيواناتى كه در وقت كشتن آنها نام بتها برده شود و باسم غير خدا آنرا ذبح كنند آنهم در صورت اختيار نه اضطرار بتفصيلى كه در سوره بقره ذيل همين آيه گذشت و اينجا بمناسبت مقام تكرار شده است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّما حَرَّمَ عَلَيكُمُ المَيتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحمَ الخِنزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضطُرَّ غَيرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (115)
جز اينکه نيست که خداوند حرام فرموده بر تمام شما ميته و خون و گوشت خوك و آنچه براي بتها و بنام آنها ميكشيد پس كسي که از روي اضطرار و حفظ نفس اكل نمود بشرط آنكه تجاوز و تعدي نكرده باشد پس محققا خداوند آمرزنده و رحم كننده است.
إِنَّما حَرَّمَ عَلَيكُمُ خطاب بجميع مكلفين است که تمام افراد بشر را شامل ميشود زيرا پيغمبر مبعوث بر كافه جن و انس است.
(الميتة) ميته مقابل مذكّي است که داراي جميع شرائط تذكيه باشد اولا قابل تذكيه باشد حيوانات حرام گوشت مثل سگ گربه موش شير ببر پلنگ روباه شغال و امثال اينها قابليت تذكيه ندارند فقط حيوان حلال گوشت قابل تذكيه است و ثانيا شرايط تذكيه را بايد مراعات كرد.
«1» تذكيه كننده مسلم باشد.
«2» رو بقبله باشد.
«3» حين تذكيه بسم اللّه گويد.
«4» فري اوداج اربعه بشود که ذبح گويند در مثل گاو و گوسفند يا نحر كنند در شتر.
جلد 12 - صفحه 202
«5» با آهن باشد مثل كارد و چاقو و خنجر و شمشير و در شتر نيزه هم كافيست و اينکه لفظ ميته شامل جميع مذكورات در سوره مائده آيه 5 ميشود وَ المُنخَنِقَةُ وَ المَوقُوذَةُ وَ المُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلّا ما ذَكَّيتُم وَ ما ذُبِحَ عَلَي النُّصُبِ وَ أَن تَستَقسِمُوا بِالأَزلامِ بلكه هر چه فاقد شرائط باشد مثل ذبيحه كفار تمام ميته است.
وَ الدَّمَ مطلق خون چه از حلال گوشت باشد و چه از حرام گوشت حتي متخلف در ذبيحه که محكوم بطهارت است اكلش حرام است حتي خون غير صاحب نفس سائله که حكم بطهارت شده وَ لَحمَ الخِنزِيرِ ذكر خصوص خنزير با اينكه حيوانات محرمة الاكل بسيار است براي اينكه معمول نصاري است و امروز هم در جامعه مسلمين بسيار رواج دارد وَ ما أُهِلَّ لِغَيرِ اللّهِ اينهم لفظ ميته شامل بود لكن چون معمول مشركين بود بالخصوص ذكر شده فَمَنِ اضطُرَّ اضطرار مجوّز تمام مذكورات ميشود الضرورات تبيح المحظورات و جزو نه چيزيست که از اينکه امت برداشته شده
و ما اضطروا اليه
لكن بشرطي که غَيرَ باغٍ وَ لا عادٍ باشد باغ بمعني طلب كننده است چنانچه ميفرمايد:
ابتِغاءَ وَجهِ اللّهِ بقره آيه 274منبه وَ مَن يَبتَغِ غَيرَ الإِسلامِ دِيناً فَلَن يُقبَلَ مِنهُ آل عمران آيه 79 و بسياري از آيات و عاد از عدو است بمعني دويدن اشاره به اينكه سگها را روانه كنند و آن حيوان حرام گوشت را صيد كند يا ميته شود که ميفرمايد:
وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلّا ما ذَكَّيتُم مائده آيه 4 فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ ميامرزد و عفو ميكند و گذشت ميفرمايد رحيم مورد عنايات و مشمول رحمتهاي خود ميگرداند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 115)- دروغگویان هرگز رستگار نخواهند شد: از آنجا که در آیات گذشته سخن از نعمتهای پاکیزه الهی و شکر این نعمتها به میان آمده بود این آیه در تعقیب آنها، از محرمات واقعی و محرمات غیر واقعی که از طریق بدعت در آیین خدا تحریم شده بودند، سخن میگوید تا این حلقه تکمیل گردد.
نخست میگوید: خداوند «تنها مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریدهاند بر شما حرام کرده است» (إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ).
اما آلودگی سه مورد اول، امروز بر کسی پوشیده نیست، مردار منبع انواع میکربهاست، و خون نیز از تمام اجزاء بدن از نظر فعالیت میکربها آلودهتر است، و گوشت خوک نیز عاملی برای چند نوع بیماری خطرناک است.
اما حیواناتی که با نام غیر «اللّه» ذبح میشوند فلسفه تحریم آن جنبه بهداشتی نیست، بلکه جنبه اخلاقی و معنوی دارد. چرا که از یک سو مبارزهای است با آیین
ج2، ص607
شرک و بت پرستی و از سوی دیگر توجهی است به آفریننده این نعمتها.
ضمنا از مجموع محتوای این آیه و آیات بعد، این نکته استفاده میشود که اسلام، اعتدال را در استفاده از گوشت توصیه میکند، نه مانند گیاهخواران این منبع غذایی را بکلی تحریم کرده، و نه مانند مردم عصر جاهلیت و گروهی از به اصطلاح متمدنان زمان ما اجازه استفاده از هر نوع گوشتی (حتی سوسمار و خرچنگ و انواع کرمها) را میدهد.
و در پایان آیه همان گونه که روش قرآن در بسیاری از موارد است، موارد استثناء را بیان کرده، میگوید: «اما کسانی که ناچار شوند (از خوردن گوشتهای حرام فی المثل در بیابانی بدون غذا بمانند و جانشان در خطر باشد) در حالی که تجاوز و تعدّی از حدّ ننمایند (خدا آنها را میبخشد چرا که) خدا بخشنده و مهربان است» (فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).
نکات آیه
۱- خوردن مردار، خون و گوشت خوک، حرام است. (حرّم علیکم المیتة و الدم و لحم الخنزیر)
۲- خوردن گوشت حیوانى که به هنگام ذبح، نام غیر خدا بر آن برده شود، حرام است. (حرّم علیکم ... ما أهلّ لغیر الله به) برداشت فوق، بنابراین مبناست که مراد از «ما أهلّ ...» بر زبان آوردن نام غیر خدا - مانند بت -، به هنگام ذبح حیوانات باشد.
۳- حرمت خوردن گوشت حیوان قربانى شده براى غیر خدا (حرّم علیکم ... ما أهلّ لغیر الله به) برداشت فوق، بنابراین نکته است که مراد از «ما أهلّ ...» قربانیهایى باشد که مشرکان براى بتها انجام مى دادند.
۴- مبارزه گسترده اسلام با شرک و حرکتهاى شرک آلود (حرّم علیکم ... ما أهلّ لغیر الله به) برداشت فوق، به خاطر این است که خداوند حتى خوردن گوشتى را که نام غیر خدا بر آن برده شود، تحریم کرده است.
۵- اصل و قاعده اولیه در تمام خوراکیها، حلال بودن آنهاست. (فکلوا ... حللاً طیبًا ... إنما حرّم علیکم المیتة ... و ما أهلّ لغیر الله به) اطلاق «کلوا» و حصر مستفاد از «إنما حرم» مفید مطلب فوق است.
۶- خوراکیهاى حرام، محدود و نیازمند دلیل خاص است. (إنما حرّم علیکم المیتة و الدم و لحم الخنزیر و ما أهلّ لغیر الله به) برداشت فوق، به این دلیل است که خداوند در ذکر حلالها به بیانى کلى اکتفا کرده است; ولى محرمات را یک به یک برشمرده و مشخص ساخته است.
۷- اضطرار و ناگزیرى، موجب رفع ممنوعیت از خوردنیهاى حرام است. (إنما حرّم علیکم المیتة ... فمن اضطرّ ... فإن الله غفور رحیم)
۸- کسى که در راستاى سرکشى و ستم، مضطر و ناگزیر به خوردن حرام شده باشد، مشمول احکام مضطر نمى شود. (إنما حرّم علیکم المیتة ... فمن اضطرّ غیر باغ و لاعاد فإن الله غفور رحیم)
۹- رفع حرمت از مضطر، مشروط به عدم اقدام وى در به اضطرار کشاندن خویش است. (فمن اضطرّ غیر باغ و لاعاد) «بغى» در اصل به معناى طلب است و «غیر باغ» - به قرینه جملات پیشین -; یعنى، «غیر طالب لأضطرار» (در حالى که درصدد به اضطرار کشاندن خود نباشد).
۱۰- بازگشت حکم حرمت، به مجرد از میان رفتن حالت اضطرار (إنما حرّم علیکم المیتة ... فمن اضطرّ غیر باغ و لاعاد)
۱۱- لزوم اکتفا به مقدار ضرورت، در بهره ورى از حرام به هنگام اضطرار (إنما حرّم علیکم المیتة ... فمن اضطرّ غیر باغ و لاعاد) مقید شدن «مضطر» به «لا عاد» (زیاده خواه نباشد) گویاى این نکته است که: مضطر آن گاه به خوردن حرام مجاز است که در خوردن آن افراط و زیاده روى نکند و این; یعنى، اکتفا کردن به حداقل و ضرورت.
۱۲- در نظر گرفته شدن نیاز و توان بشر، در احکام و تکالیف الهى (إنما حرّم علیکم ... فمن اضطرّ غیر باغ و لاعاد فإن الله غفور رحیم)
۱۳- اسلام دین سهل، معتدل و انعطاف پذیر در برابر ضرورتها و نیازهاى آدمى (إنما حرّم علیکم المیتة ... فمن اضطرّ غیر باغ و لاعاد فإن الله غفور رحیم)
۱۴- رفع حرمت از مضطر، جلوه بخشش و رحمت گسترده الهى است. (إنما حرّم ... فمن اضطرّ ... فإن الله غفور رحیم)
۱۵- حفظ سلامتى و رفع نیازهاى ضرورى بدن، داراى اهمیت و مورد توجه ویژه در تعالیم دین (إنما حرّم علیکم المیتة ... فمن اضطرّ غیر باغ و لاعاد فإن الله غفور رحیم) از آن جایى که خداوند خوردنیهاى حرام را در صورت اضطرار (نیاز ضرورى بدن و سلامتى جسم به تناول خوردنیهاى حرام) حلال شمرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.
۱۶- اضطرار، از میان برنده ممنوعیت شرعى محرمات و نه قبح و خباثت واقعى آنها * (إنما حرّم علیکم المیتة ... فمن اضطرّ ... فإن الله غفور رحیم) تذکر به غفران و رحمت الهى، مى تواند نشان دهنده بقاى نوعى از قبح و خباثت در فعل حرام اضطرارى باشد.
۱۷- جواز خوردن خوراکیهاى حرام در حال اضطرار، حکمى است امتنانى از جانب خداوند بر مکلفان. (إنما حرّم علیکم المیتة ... فمن اضطرّ ... فإن الله غفور رحیم) برداشت فوق، از تعلیل «فإن الله غفور رحیم» به دست مى آید; چون غفران و گذشت در جایى قابل تصور است که حقى باشد و حق خدا، ترک محرمات است. پس جواز ترک محرمات، نشان دهنده امتنان و لطف خاص خداوند به بندگان است.
۱۸- خداوند، داراى غفران و رحمت گسترده است. (فإن الله غفور رحیم)
موضوعات مرتبط
- احکام ۱، ۲، ۳، ۷، ۸: احکام ۱، ۲، ۳، ۷، ۸ ثانوى ۷، ۹، ۱۱، ۱۷; رفع احکام ۱، ۲، ۳، ۷، ۸ ثانوى ۱۰; شرایط احکام ۱، ۲، ۳، ۷، ۸ ثانوى ۱۰; ویژگیهاى احکام ۱، ۲، ۳، ۷، ۸ ۱۲
- اسلام: انعطاف پذیرى اسلام ۱۳; سهولت اسلام ۱۳; شرک ستیزى اسلام ۴; ویژگیهاى اسلام ۱۳
- اصل اباحه ۵، ۶:
- اضطرار: آثار اضطرار ۷، ۱۶، ۱۷; آثار رفع اضطرار ۱۰; احکام اضطرار ۱۱; باغى در اضطرار ۸، ۹; شرایط اضطرار ۸، ۹; عادى در اضطرار ۸
- انسان: نیازهاى انسان ۱۲
- تکلیف: شرایط رفع تکلیف ۹، ۱۰; عوامل رفع تکلیف ۱۶; قدرت در تکلیف ۱۲
- خدا: آمرزشهاى خدا ۱۸; امتنان خدا ۱۷; رحمت خدا ۱۸; نشانه هاى رحمت خدا ۱۴
- خوردنیها: احکام خوردنیها ۱، ۲، ۳; خوردنیهاى حرام ۱، ۲، ۳; خوردنیهاى حلال ۵
- خوک: حرمت خوک ۱
- خون: حرمت خون ۱
- دین: دین و عینیت ۱۲، ۱۵
- ذبیحه: حرمت ذبیحه بی بسمله ۲
- سلامتى: اهمیت سلامتى ۱۵
- قربانى: قربانى براى غیرخدا ۳
- قواعد فقهى ۵:
- محرمات ۶: خباثت محرمات ۶ ۱۶; عوامل تحلیل محرمات ۶ ۱۶; محدوده استفاده از محرمات ۶ ۱۱; محدودیت محرمات ۶ ۱، ۲، ۳
- مردار: حرمت مردار ۱
- مضطر: احکام مضطر ۷، ۸; رفع تکلیف از مضطر ۱۴، ۱۷; شرایط مضطر ۹
- نیازها: اهمیت تأمین نیازها ۱۵
منابع