الطارق ٥
کپی متن آیه |
---|
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَ خُلِقَ |
ترجمه
الطارق ٤ | آیه ٥ | الطارق ٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لِیَنظُرْ»: باید بنگرد. نگریستن به معنی اندیشیدن و وارسی کردن است (نگا: اعراف / ق / حشر / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
عکرمة گوید: این آیه درباره ابوالاشد نازل شد که بر روى تل خاک مى ایستاد و مى گفت: هر کس مرا از این زمین دور کند به او فلان قدر پاداش خواهم داد و نیز مى گفت: محمد مى پندارد که نگهبانان جهنم نوزده نفرند. من خود به تنهائى ده نفر آنها را کفایت مى کنم و از بین میبرم و شر آنها را از شما کوتاه نمایم و شما نه نفر دیگر آنها را کفایت کرده و از بین ببرید و شر آنها از من کوتاه نمائید سپس این آیه نازل گردید[۱] چنان که در سوره بلد نیز نظیر آن ذکر شده است.
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۷ سوره طارق
- معناى «طارق» و «ثاقب»
- مراد از اين كه فرمود: «هيچ نفسى نيست جز اين كه بر آن، حافظى است»
- شخصيت انسان به نفس و روح اوست، لذا انسانى كه در قيامت اعاده مى شود، عين همان انسان دنيوى است، نه مثل او
- استدلال بر قدرت خدا بر احياء اموات به خلقت انسان از آبى جهنده
- وجه نامگذاری قيامت به «يَومَ تُبلَى السّرائِر»
- وصف قرآن به اين كه «قَولٌ فَصلٌ» است و «هزل» نيست
- رواياتى در ذيل برخى آيات سوره طارق
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ «1» وَ ما أَدْراكَ مَا الطَّارِقُ «2» النَّجْمُ الثَّاقِبُ «3» إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ «4» فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ «5» خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ «6» يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ «7» إِنَّهُ عَلى رَجْعِهِ لَقادِرٌ «8» يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ «9» فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ «10»
سوگند به آسمان و ستاره طارق. و تو چه دانى كه طارق چيست؟ ستارهاى است درخشنده. (به اينها سوگند كه) هيچ كس نيست مگر آنكه بر او نگهبانى است. پس انسان بنگرد كه از چه آفريده شده است. از آبى جهنده آفريده شده است. كه از بين كمر و سينه بيرون مىآيد. همانا او بر باز گرداندنش تواناست. روزى كه اسرار آشكار شود. پس براى انسان، هيچ قدرتى (از درون) و ياورى (از بيرون) نيست.
نکته ها
«طارق» به معناى كسى است كه در شب وارد شود و در را بكوبد. «طرق» كوبيدن و «مطرقة» وسيله كوبيدن است و «طريق» به راه گفته مىشود، زيرا زير پا كوبيده مىشود.
«ثاقب» به معناى سوراخ كردن است، گويا اين ستاره با نور خود تاريكى شب را سوراخ مىكند. «صلب» به معناى محكم و مراد از آن، ستون فقرات پشت است و «ترائب» به استخوانهاى سينه گفته مىشود.
«تُبْلَى» از «بلوى» به معناى آزمايش است كه عامل آشكار شدن حقيقتهاست.
جلد 10 - صفحه 444
طبق روايتى از امام صادق عليه السلام مراد از طارق، ستاره زُحَل است كه ستاره اميرالمؤمنين و اوصياى اوست. «1»
اشعث بن قيس كه از منافقان بود، شبانه حلوايى براى حضرت على عليه السلام آورد و در خانه را زد تا با هديه حلواى شب، در روز مرتكب خلافى شود. حضرت، نام او را كه شبانه در خانهاش را كوبيد، طارق ناميد. «2»
مشابه آيه 4 اين سوره را در سوره انفطار مىخوانيم: «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ كِراماً كاتِبِينَ يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ» بر شما نگهبانانى گماشته شده كه بزرگوارانه، بدون كينه و سوء ظنّ، كارهاى شما را مىنويسند و آنچه انجام مىدهيد مىدانند.
پیام ها
1- انسان و تمام كارهاى او تحت حفاظت فرشتگان الهى است. (هم ثبت اعمال و هم حفظ از حوادث) «إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ»
2- چگونگى تولّد فرزند، از انعقاد نطفه تا خروج از شكم مادر، بايد مورد مطالعه و دقّت قرار گيرد كه هم زمينه خداشناسى است و هم معادشناسى. فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ ...
3- انسان به خاطر دارا بودن عقل و علم و استعداد بايد در آفرينش خود دقت كند. «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ»
4- توجّه به آفرينش انسان، زمينه ايمان به معاد است. «عَلى رَجْعِهِ لَقادِرٌ»
5- معاد جسمانى است و جسم انسان در قيامت دوباره زنده مىشود. «رَجْعِهِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ «5»
و چون حق تعالى بيان فرمود كه بر هر نفسى حافظى و شاهدى هست، در عقب آن توصيه انسان فرمايد به تأمّل در اوّل امر خود و تدبّر در نشأه اولى تا بداند آن كسى كه موجد و خالق او است، قادر باشد بر اعاده او براى جزا و پاداش اعمال. لذا فرمايد:
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ: پس بايد كه تأمّل كند آدمى. يعنى هر كه منكر بعث و نشور است، بايد نظر كند و تأمل نمايد در اصل ايجاد خود، مِمَّ خُلِقَ: از چه آفريده شده است؟
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ «1» وَ ما أَدْراكَ مَا الطَّارِقُ «2» النَّجْمُ الثَّاقِبُ «3» إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ «4»
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ «5» خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ «6» يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ «7» إِنَّهُ عَلى رَجْعِهِ لَقادِرٌ «8» يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ «9»
فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ «10» وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ «11» وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ «12» إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ «13» وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ «14»
إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً «15» وَ أَكِيدُ كَيْداً «16» فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً «17»
ترجمه
سوگند بآسمان
و آينده در شب و چه ميدانى تو چيست آينده در شب
آن ستاره درخشان است
نيست هيچ كسى مگر آنكه بر او نگهبانى است
پس بايد ببيند انسان از چه آفريده شد
آفريده شده از آب جهندهاى
كه بيرون ميآيد از پشت و استخوانهاى سينه
همانا آن آفريننده بر بر گرداندن او هر آينه توانا است
در روز كه آزموده شود اسرار نهانى
پس نيست مر او را هيچ نيرو و ياورى
سوگند بآسمان كه صاحب باز گشتن است
و بزمين كه صاحب شكافتن است
همانا آن هر آينه گفتارى است جدا كننده حق از باطل
و نيست آن بازيچه و شوخى
همانا آنان مكر مينمايند مكر نمودنى
و جزاى مكر ميدهم من جزا دادنى
پس مهلت ده كافران را و واگذار آنها را واگذاردن كمى.
تفسير
خداوند متعال قسم ياد فرموده بآسمان و آينده در شب و آشكار شونده در آن و ميفرمايد چه ميدانى تو اى پيغمبر مكرّم كه مراد از آينده در شب چيست چون طارق بر هر آينده در شب اطلاق ميشود و بيان فرموده كه مراد از آن ستاره درخشانى است كه نور آن از هفت آسمان گذشته بزمين ميرسد و قمّى ره نقل فرموده كه طارق ستاره درخشان زحل است كه در اعلى منازل آسمان جاى دارد و
جلد 5 صفحه 373
آن ستاره عذاب و قيامت است و در خصال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در جواب مردى از يمن كه قائل بنحوست زحل بود فرمود نه چنين است آن ستاره امير المؤمنين عليه السّلام و ستاره اوصياء است و آن ستاره درخشانى است كه خداوند در قرآن آنرا وصف فرموده و ثاقب خوانده براى آنكه مطلع آن آسمان هفتم است و آن بنور خود آسمانها را شكافته تا در آسمان دنيا نور بخش شده و جواب قسم آنست كه فرموده نيست هيچ نفسى و شخصى مگر آنكه بر او حافظ و نگهبانى است از ملائكه كه حفظ ميكند او را از خطرات و آفات و لما بتخفيف نيز قرائت شده و بنابر اين كلمه ان مخفّفه از مثقّله است و لام فاصله و ما زائده است و بقرائت مشهوره ان نافيه و لمّا بمعناى الّا است چنانچه بيان شد پس بايد انسان فكر كند و ببيند كه از چه خلق شده از آب جهنده پستى كه بيرون ميآيد از ميان پشت مرد و استخوانهاى سينه زن و بداند خداوندى كه او را از آن حال باين حال رسانده و حفاظت و نگهدارى از او ميكند قادر است كه دو مرتبه او را زنده نمايد و بمقامات بالاترى برساند و براى اين او را خلق فرموده و حفظ ميفرمايد نه براى آنكه چند روز زندگانى مشوب بآلام و اسقام نموده و نيست و نابود گردد پس بايد خود را قابل نمايد از براى نيل بآن مقام بدستوريكه خداوند بتوسط انبياء عظام و اوصياء كرام خود باو داده است و آن روز كه بنده در آن بكمال لايق خود ميرسد روزى است كه سرائر و ضمائر و اعمال خوب و بد او آشكار و از يكديگر ممتاز ميگردد باختبار چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه پرسيدند آن سرائرى كه خداوند اختبار ميفرمايد بندگان را بآن در قيامت چيست فرمود سرائر شما اعمالتان است از نماز و روزه و زكوة و وضو و غسل و هر واجبى چون اعمال تمامى اسرار خفيّه است پس اگر بخواهد مرد با آنكه نماز نخوانده باشد ميگويد خواندهام و اگر وضو نگرفته باشد ميگويد گرفتهام و ظاهرا سرائر اعمّ از عقائد و اخلاق و اعمال باشد و در روايت بيان افراد خفيّه شده تا تصوّر نشود كه مخصوص بعقائد و اخلاق است كه در باطن وجود دارد و احيانا بآثار كشف ميشود پس نيست براى انسان در آن روز نيرو و ياورى و قمّى ره نقل نموده كه نيست براى او قوّتى كه تقويت پيدا كند بآن بر
جلد 5 صفحه 374
خالق خود و نه ياورى كه يارى كند او را و مانع شود از اراده خدا اگر بخواهد عذاب كند او را و نيز خداوند قسم ياد فرموده بآسمان كه داراى گردش و رجوع در هر دور است بمبدء حركت خود چنانچه گفتهاند كواكب سبع سيّاره متحرّكند بحركت افلاكشان و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آسمان داراى باران است و گفته شده باران را رجع خواندهاند براى آنكه خداوند رجوع ميدهد آنرا در وقتى بعد از وقتى و نيز قسم ياد فرموده بزمين كه واجد شكافتن و بيرون آوردن روئيدنيها و چشمهها است و جواب قسم آنست كه قرآن كلام فارق بين حق و باطل است به بيان هر يك از آن دو چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و جدّى است بازيچه و شوخى نيست كفار مكّه و قريش مكر و حيله مينمايند با تمام قواء براى خاموش نمودن نور آن و باطل نمودن سعى تو منهم در مقابل آنها كارى ميكنم كه مكر و حيله آنها باطل شود و شبيه باشد بكار آنها چون آنها را مهلت ميدهم و در ناز و نعمت ميپرورانم تا هر چه از دستشان بر آيد بكنند و استحقاقشان كامل گردد پس ناگهان آنها را ميگيرم و بانتقام كامل ميرسانم اى پيغمبر محترم تو هم بآنها مهلت بده و با آنها مدارا كن و در صدد انتقام كشيدن از آنها مباش و تعجيل در امر منما مهلت ده آنانرا مهلت كمى و قمّى ره نقل فرموده كه واگذار آنها را كمى و گفته شده خداوند خواسته كلام مؤكّد باشد و لفظ تكرار نشود لذا مهّلهم را به امهلهم تأكيد فرموده كه آن از باب تفعيل و اين از باب افعال است و اينكه مهلت موصوف بكمى شده براى آنست كه چيزيكه محقّق الوقوع است كه عذاب آخرت باشد نزديك است و فاصلهاش كم است و بنظر حقير براى مزيد تهديد وعده عذاب و انتقام نزديك بآنها داده يا در دم مرگ و بعد از آن بعذابهاى گوناگون برزخى يا در زمان حيات بقتل و ذلّت و اسارت در فتوحات اسلامى و ظاهرا قلّت مستفاد از رويدا باعتبار آنست كه مصغّر ارواد بمعناى امهال است گويند أرودا روادا يعنى أمهل امهالا و وعده عذاب مستفاد از امر بمهلت دادن در زمان كم است يعنى من بزودى انتقام از آنها خواهم كشيد در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائتش در نمازهاى واجب خود سوره و السّماء و الطّارق باشد از براى او است در نزد خداوند روز قيامت جاه و منزلت و باشد از رفقاء انبياء و اصحاب ايشان در بهشت
جلد 5 صفحه 375
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَليَنظُرِ الإِنسانُ مِمَّ خُلِقَ «5»
پس لازم است که انسان فكر كند و تأمل كند و نظر كند که ابتداء امرش چه بوده که از امير المؤمنين (ع) است فرمود:
(من کان اوله نطفة قذرة و آخره جيفة نتنة و بينهما حامل العذرة)
سپس بيان ميفرمايد که از چه چيز خلق شده:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 5)- ای انسان! بنگر از چه چیز آفریده شدهای؟
در این آیه به عنوان یک استدلال بر مسأله معاد در برابر کسانی که آن را غیر
ج5، ص465
ممکن میشمردند، میفرماید: «انسان باید بنگرد از چه چیز آفریده شده است»؟! (فلینظر الانسان مم خلق).
و به این ترتیب قرآن دست همه انسانها را گرفته و به خلقت نخستین باز میگرداند، و با یک جمله استفهامیه از آنها میپرسد: «آفرینش شما از چه بوده است»؟
نکات آیه
۱ - تحقیق درباره منشأ آفرینش انسان و توجّه به عنصر اولیه جسم وى، زمینه ساز باور به امکان احیاى دوباره او است. (فلینظر الإنسن ممّ خلق) جمله «إنّه على رجعه لقادر» - در آیات بعد - بیانگر آن است که آنچه از این آیه به بعد مطرح شده، آماده سازنده ذهن انسان براى باور به امکان معاد است.
۲ - شناخت مراحل آغازین خلقت انسان، زمینه ساز پى بردن به تحت مراقبت بودن وى و مایه شناخت قدرت خداوند بر ثبت کردار او است. (علیها حافظ . فلینظر الإنسن ممّ خلق) ارتباط دو آیه، با توجّه به حرف «فاء» در «فلینظر»، بیانگر برداشت یاد شده است.
۳ - آفرینش انسان، تدریجى است. (فلینظر الإنسن ممّ خلق)
۴ - لزوم تحقیق درباره منشأ آفرینش انسان و کشف عنصر اصلى در پیدایش جسم او (فلینظر الإنسن ممّ خلق)
موضوعات مرتبط
- اطاعت: اطاعت از خدا ۴
- انسان: خلقت تدریجى انسان ۳; شناخت مراحل خلقت انسان ۲; قدرت بر ثبت عمل انسان ها ۲; مراقبت از انسان ۲; مطالعه منشأ خلقت انسان ۱، ۴
- ایمان: زمینه ایمان به معاد ۱
- خدا: زمینه شناخت قدرت خدا ۲
- ذکر: ذکر عنصر خلقت انسان ۱، ۴
- علم: زمینه علم ۲
منابع
- ↑ تفسیر ابن ابى حاتم.