المجادلة ١٢

از الکتاب
کپی متن آیه
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ‌ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ‌ الرَّسُولَ‌ فَقَدِّمُوا بَيْنَ‌ يَدَيْ‌ نَجْوَاکُمْ‌ صَدَقَةً ذٰلِکَ‌ خَيْرٌ لَکُمْ‌ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ‌ لَمْ‌ تَجِدُوا فَإِنَ‌ اللَّهَ‌ غَفُورٌ رَحِيمٌ‌

ترجمه

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که می‌خواهید با رسول خدا نجوا کنید (و سخنان درگوشی بگویید)، قبل از آن صدقه‌ای (در راه خدا) بدهید؛ این برای شما بهتر و پاکیزه‌تر است و اگر توانایی نداشته باشید، خداوند غفور و رحیم است!

|اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! چون [خواستيد] با پيامبر نجوا كنيد، پيش از نجوايتان صدقه‌اى تقديم داريد. اين [كار] براى شما بهتر و پاكيزه‌تر است پس اگر چيزى نيافتيد، بى‌گمان خدا آمرزنده‌ى مهربان است
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، هرگاه با پيامبر [خدا] گفتگوى محرمانه مى‌كنيد، پيش از گفتگوى محرمانه خود صدقه‌اى تقديم بداريد. اين [كار] براى شما بهتر و پاكيزه‌تر است؛ و اگر چيزى نيافتيد بدانيد كه خدا آمرزنده مهربان است.
ای اهل ایمان، هر گاه بخواهید که با رسول سخن سرّی گویید (یا سؤالی کنید) پیش از این کار باید مبلغی صدقه دهید که این صدقه برای شما بهتر و پاکیزه‌تر است (که شما را از سؤالات بی‌جا بر کنار و از بخل و لئامت پاک می‌گرداند) و اگر (از فقر) چیزی (برای صدقه) نیابید در این صورت خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
ای مؤمنان! زمانی که می خواهید با پیامبر گفتگوی محرمانه کنید، پیش از گفتگوی محرمانه خود صدقه دهید، این برای شما بهتر و پاکیزه تر است، و اگر چیزی برای صدقه نیافتید [اجازه دارید محرمانه گفتگو کنید] زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، چون خواهيد كه با پيامبر نجوا كنيد، پيش از نجواكردنتان صدقه بدهيد. اين براى شما بهتر و پاكيزه‌تر است. و اگر براى صدقه چيزى نيافتيد، خدا آمرزنده و مهربان است.
ای مؤمنان چون خواهید که با پیامبر راز گویید، پیش از نجوایتان صدقه‌ای تقدیم دارید این برای شما بهتر و پاکیزه‌تر است، اما اگر چیزی نیافتید، بی‌گمان خداوند آمرزگار مهربان است‌
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، چون [خواهيد كه‌] با پيامبر راز گوييد، پيش از رازگفتن خود صدقه‌اى بدهيد. اين براى شما بهتر و پاكتر است. پس اگر [صدقه‌اى‌] نيافتيد، همانا خدا آمرزگار و مهربان است- مى‌توانيد بى‌صدقه راز گوييد-.
ای مؤمنان! هرگاه خواستید با پیغمبر نجوا و رازگوئی کنید، پیش از نجوای خود، صدقه‌ای بدهید. این کار برای شما بهتر و پاکیزه‌تر (برای زدودن حبّ مال از دلها) است. اگر هم چیزی را نیافتید (که با آن صدقه را انجام دهید) خداوند آمرزگار و مهربان است.
هان ای کسانی که ایمان آوردید! هنگامی که با پیامبر گفتگویی محرمانه می‌کنید، پیش از گفتگوی محرمانه‌ی خود صدقه‌ای پیشکش کنید. این برای شما بهتر و پاکیزه‌تر است. پس اگر چیزی نیافتید خدا بسی پوشنده‌ی رحمتگر بر ویژگان است.
ای آنان که ایمان آوردید هر گاه راز گوئید با پیمبر پس پیش فرستید پیش روی رازگفتن خویش صدقه این بهتر است شما را و پاکتر پس اگر نداشتید همانا خدا است آمرزنده مهربان‌

O you who believe! When you converse privately with the Messenger, offer something in charity before your conversation. That is better for you, and purer. But if you do not find the means—Allah is Forgiving and Merciful.
ترتیل:
ترجمه:
المجادلة ١١ آیه ١٢ المجادلة ١٣
سوره : سوره المجادلة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«بَیْنَ یَدَیْ ...»: قبل از. پیشاپیش. «صَدَقَةً»: احسانی. بخششی. علت دادن صدقه پیش از گفتگوی نهانی با پیغمبر این بود که بسیاری از اعراب برای کسب افتخار همدمی، و تظاهر به تقرب بدان حضرت، بدون نیاز تقاضای نجوا و رازگوئی می‌کردند. به وسیله چنین صدقه‌ای، این کار تقلیل پذیرفت و پروردگار مهربان، آن را از میان برداشت (نگا: المصحف المیسر، روح المعانی). پرداخت چنین صدقه‌ای چه بسا آزمون موقتی برای گروه ویژه‌ای در آن مقطع تاریخی بوده است.


نزول

شأن نزول آیات ۱۲ و ۱۳:

«شیخ طوسى» گویند: زجاج گوید: سبب نزول آیه چنین بوده که توانگران و ثروتمندان اوقات پیامبر را به مشورت درباره چیزهائى که می‌خواستند، مى گرفتند و فرصتى براى فقراء درباره صحبت کردن با پیامبر باقى نمى ماند.

در این آیه خداوند به آن‌ها دستور فرمود که به جاى گرفتن وقت، رسول خدا صلی الله علیه و آله به صدقه دادن بپردازند زیرا آنان کسانى بودند که از دادن صدقه امتناع مى ورزیدند و در این آیه دستور داده شد تا مادامى که صدقه اى نداده باشند، چه کم یا زیاد با پیامبر به نجوى و گفتگو نپردازند و چنانچه روایت شده از آن به بعد کسى به کار نجوى نپرداخت تا این که على علیه‌السلام دینارى به قرض گرفت و آن را به تصدق داد و با پیامبر به نجوى پرداخت و خداوند این حکم را به آیه ۱۳ نسخ فرمود.[۱][۲]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً ذلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «12»

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! هرگاه خواستيد با رسول خدا، گفتگوى خصوصى داشته باشيد، پس قبل از نجواى خود صدقه‌اى بدهيد. اين براى شما بهتر و پاكيزه‌تر است و اگر (براى صدقه دادن مالى) نيافتيد پس همانا خداوند آمرزنده و مهربان است (و مى‌توانيد بدون پرداخت صدقه گفتگوى خصوصى داشته باشيد).

نکته ها

گروهى از مردم به خصوص ثروتمندان مرتبا مزاحم پيامبر مى‌شدند و خصوصى با پيامبر سخن مى‌گفتند و كارى كه مايه اندوه ديگران و يا كسب امتياز و تقرب بى‌دليل براى آنان بود. آيه نازل شد تا آزمونى براى علاقه واقعى آنان باشد. البته اين حكم جنبه موقتى و آزمايشى داشت و پس از مدتى حكم برداشته شد. «2»

حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: آيه‌اى كه نه قبل از من و نه بعد از من كسى به آن عمل نكرد،


«1». تفسير تبيان.

«2». تفسيرنمونه.

جلد 9 - صفحه 517

آيه صدقه است. دينارى داشتم، آن را به ده درهم تبديل كردم، هر باركه مى‌خواستم با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نجوا و گفتگو كنم، درهمى صدقه مى‌دادم. «1»

طهارت و پاكى دو نوع است: 1. جسمى و ظاهرى، «وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا» «2» 2.

روحى و باطنى. «ذلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ»

پیام ها

1- ايمان، مسئوليّت آور است. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ...

2- صدقه را بايد پيش از انجام كار پرداخت كرد. فَقَدِّمُوا ... صَدَقَةً

3- معلّم مى‌تواند براى آموزش، هزينه‌اى را مشخص كند. چه خود دريافت كند و چه به ديگران حواله دهد. «فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً»

4- ميزان صدقه تعيين نشد تا هركس تصميم بگيرد. «صَدَقَةً»

5- از هر راهى بايد براى فقرزدايى استفاده كرد. شرط ملاقات خصوصى با پيامبر، پرداخت صدقه به فقرا بود. «فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً»

6- در انتخاب ميان پول و پيامبر، ميزان ايمان و علاقه مردم شناخته مى‌شود.

«فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً»

7- صدقه، قوانين و محدوديت‌هاى اجتماعى، خيرات بسيارى را براى فرد و جامعه به دنبال دارد. «ذلِكَ خَيْرٌ»

8- وابستگى به دنيا، پليدى و دل كندن از آن پاكى است. «ذلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ»

9- صدقه، نوعى تطهير است. «أَطْهَرُ» چنانكه در جاى ديگر مى‌خوانيم: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ» «3»

10- در احكام اسلام بن بست نداريم. فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا ...

11- قانون گذار بايد مراعات همه مردم را در وضع قانون بكند. فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا ...


«1». تفاسير كنز الدقائق، نمونه و درّ المنثور.

«2». مائده، 6.

«3». توبه، 103.

جلد 9 - صفحه 518

12- فقرا به خاطر ناتوانى بر صدقه، احساس حقارت نكنند، زيرا مشمول رحمت الهى هستند. «فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»

13- هيچ گاه اسلام كسى را به خاطر فقر طرد نكرده و محروم نساخته است. «فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً ذلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «12»

شأن نزول: ابن عباس نقل نموده مردمان بسيار خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مى‌آمدند و سؤالات زياد مى‌نمودند و از اطراف و جوانب سخنانى كه موجب ملال حضرت مى‌بود مى‌گفتند، و اغنيا صحبت طويل، و جاى فقرا در مجلس نمى‌شد؛ حضرت از اين كراهت داشت، آيه شريفه نازل شد:

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد به خدا و رسول، إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ‌: چون خواهيد نجوى كنيد با رسول خدا، فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ‌: پس مقدم داريد پيش از نجواى خود، صَدَقَةً: صدقه دادن به مستحقان.

بيان: در اين امر صدقه، تعظيم حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بهره فقرا و نهى از افراط نمودن سؤال حضرت، و تميز ميان مخلص و غير مخلص، و محب دنيا و محب آخرت است. و بر همه كس ظاهر شود كه مقربان درگاه الهى، آنانند كه اقدام به امور آخرت مى‌نمايند و التفاتى به اموال و لذات و زخارف دنيا ندارند. و تعيين اين صدقه، مفوض بود براى ايشان.

ذلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ: اين صدقه دادن قبل از نجوى، بهتر است مر شما را در دين از حب مال، و پاكيزه‌تر براى آنكه اول اداى واجب و حصول ثواب، و دوم‌

جلد 13 - صفحه 73

موجب پاكى از گناه مى‌شود.

تبصره: على بن علقمه از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه:

چون اين آيه نازل شد، همه مردم پراكنده شدند؛ و آن ازدحام، به خلوت مبدل شد. رسول مرا طلبيد فرمود: چه مصلحت مى‌بينى كه: تعيين نمائيم هر يك يك دينار صدقه دهند؟ گفتم: طاقت اين ندارند. فرمود: پس چه بدهند؟

گفتم: حبه‌اى يا شعيره‌اى از دينار. فرمود: حظّ تو از دنيا اندك است. پس اين حال بر ايشان دشوار آمد. فقير به جهت عسر، غنى به جهت بخل، ترك ملازمت پيغمبر نمودند. من از مال دنيا يك دينار داشتم، آن را ده درهم نمودم، و هر روز درهمى صدقه مى‌دادم و با رسول راز مى‌گفتم و در منهج در است خلوت با وحدت حضور به اسرار واقف مى‌شدم. «1» در جمع بين صحاح سته، بخارى در تاريخ خود، ابن مغازلى از على بن علقمة ثعلبى از مجاهد و موفق بن احمد، حموينى، ابو نعيم الحافظ تمام اين جماعت در كتب خود از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام نقل كرده‌اند كه: انّ فى كتاب اللّه لآية لا عمل بها احد قبلى و لا يعمل بها احد بعدى: در كتاب خدا آيتى نازل شد كه هيچكس به آن عمل نكرد قبل از من، و عمل نمى‌كند بعد از من. بعد از آن فرمود: بى‌خفّف اللّه عن هذه الامّة و لم تنزل فى احد قبلى و لم تنزل فى احد بعدى: «2» به سبب من خداى تعالى تخفيف نمود از اين امت. و اين آيه نه پيش از من در حق كسى نازل شده، و نه در حق كسى بعد از من نازل شود.

كلبى از ابى صالح از ابن عباس نقل نموده كه: بود براى على عليه السّلام يك دينار، پس فروخت آن را به ده درهم، هر زمانى كه نجوى نمود، مقدم داشت يك درهم را تا ده مرتبه نجوى نمود. پس نسخ؟؟؟ شد آيه، و عمل ننمود به آن غير آن حضرت. «3»


«1» منهج الصادقين، جلد 9، صفحه 213.

«2» منهج الصادقين، جلد 9، صفحه 213.

«3» مدرك ياد شده، صفحه 214.

جلد 13 - صفحه 74

تتمه: زمخشرى در كشاف از عبد اللّه بن عمر از پدر خود روايت نموده كه گفت: على عليه السّلام سه چيز دارد كه اگر يكى از آن را داشتمى، مرا دوست‌تر بودى از شتران سرخ موى زاغ چشم: 1- تزويج فاطمه زهرا سلام اللّه عليها. 2- اعطاى رايت در روز خيبر، كه حضرت در روز خيبر تقاعد و ناتوانى اصحاب را مشاهده كرد، فرمود: لاعطينّ الرّاية غدا رجلا يحبّ اللّه و رسوله و يحبّه اللّه و رسوله كرّارا غير فرّار. اصحاب حضرت چون اين سخن شنيدند، طمع نمودند، و آن روز حضرت، علم را به هيچكس نداد مگر به على بن ابى طالب عليه السّلام. 3- آيه نجوى، كه چون فرود آمد، هيچكس به آن عمل ننمود مگر على عليه السّلام. «1» بنابراين عاقل بصير را انصاف لازم است در حكومت و قضاوت.

فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا: پس اگر نيابيد چيزى را كه صدقه دهيد، فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ‌: پس بدرستى كه خداى تعالى آمرزنده است، يعنى درگذرد از كسى كه بى‌صدقه نجوى كند، مهربان است، و بنده را تكليف ما لا يطاق نفرمايد. و در معنى؟؟؟ اين حكم، امتحانى بود براى اصحاب و تحقق امتياز حضرت امير المؤمنين عليه السّلام بر آنان، و بعد منسوخ شد و بدون صدقه نجوى نمودند.

(آية 13)


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَ إِذا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ «11» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً ذلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «12» أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ «13» أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لا مِنْهُمْ وَ يَحْلِفُونَ عَلَى الْكَذِبِ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ «14» أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذاباً شَدِيداً إِنَّهُمْ ساءَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «15»

ترجمه‌

اى كسانى كه ايمان آورديد هر گاه گفته شود بشما كه وسعت دهيد در مجالس پس وسعت دهيد تا وسعت دهد خدا براى شما و چون گفته شود برخيزيد پس برخيزيد كه بلند ميگرداند خدا آنان را كه ايمان آوردند از شما و آنان را كه داده شدند علم را مرتبه‌ها و خدا بآنچه ميكنيد آگاه است‌

اى كسانى كه ايمان آورديد وقتى سخن سرّى گوئيد با پيغمبر پس مقدّم داريد پيش از سخن سرّيتان صدقه‌اى را اين بهتر است براى شما و پاكيزه‌تر پس اگر واجد نباشيد پس همانا خدا آمرزنده مهربانست‌

آيا ترسيديد كه مقدّم داريد پيش از سخن سرّيتان صدقه‌هائى را پس چون بجا نياورديد و درگذشت خدا از شما پس بپا داريد نماز را و بدهيد زكوة را و فرمان بريد خدا و پيغمبر او را و خدا آگاه است بآنچه ميكنيد

آيا نظر نكردى بآنان كه دوست گرفتند گروهى را كه غضب كرد خدا بر آنها نيستند آنان از شما و نه از آنها و سوگند ميخورند بدروغ با آن كه آنها ميدانند

مهيّا فرمود خدا براى آنها عذابى سخت را همانا آنان بد بود آنچه بودند كه مى‌كردند.

تفسير

يكى از آداب و اخلاق پسنديده و بسيار بجا و مناسب آنستكه جمعى كه در مجلسى نشسته‌اند وقتى اشخاص تازه واردى را ببينند آمده‌اند در صورتى كه در مجلس جا تنگ باشد خودشان را جمع نمايند و وسعت دهند در مكان يا برخيزند و جا بدهند خصوصا اگر وارد يا واردين از اهل علم و تقوى و برجستگان دينى باشند كه بعيد نيست واجب باشد چون ترك آن توهين و بى‌احترامى است و ظاهرا و بر حسب نقل بعضى از مفسرين در صدر اسلام اين ادب در مجلس پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم‌


جلد 5 صفحه 164

مراعات نميشده خصوصا از اشخاصى كه در جوار و نزديك به آنحضرت نشسته بودند چنانچه فعلا هم بين عوام معمول است و بنابراين شايد مراد آن باشد كه وقتى بزبان حال يا مقال باهل ايمان گفته شود وسعت دهيد در مجالس خودتان خوب است وسعت دهند تا خدا هم وسعت دهد بآنها در مكان و روزى و دانش و غيرها از آنچه وسعت آن مطلوب باشد و وقتى گفته شود برخيزيد براى توسعه برخيزند و بروند يا بمانند و نگويند چه مزيّتى دارند واردين بر ما خداوند بلند ميكند مقام اهل ايمان را بقدر ايمانشان و مقام علما و دانشمندان را بدرجاتى بر آنها و خدا از اعمال بندگان آگاه است و بوظيفه‌شناسان اجر ميدهد و بى‌ادبان را تأديب خواهد فرمود اين معنى بنظر حقير رسيده ولى قمّى ره نقل نموده كه چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وارد مسجد ميشد مردم براى احترام آن حضرت برميخاستند پس خدا آنها را نهى فرمود از آنكه برخيزيد براى او پس فرمود توسعه دهيد در مجلس براى او و وقتى او فرمود برخيزيد پس برخيزيد و بنابراين شايد مقصود جلوه بى‌هوائى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در انظار دانشمندان و جا دادن اهل ايمان باشد بكسانيكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اشاره بجا دادن آنها ميفرموده از اهل تقوى و علم و مزيّتهاى ديگر دينى از قبيل اصحاب بدر بودن كه نقل شده پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از آنها بيشتر احترام ميفرموده و روزى در مجلس با آنها اين معامله را فرمود كه بساير اصحاب دستور داد كه برخيزيد و آنها را جا دهيد و اخبار در فضيلت اهل علم بر شهيد و بر عابد و بر ساير خلق غير از انبيا و اوصيا و ترجيح مداد ايشان بر دماء شهداء و غير اين از فضائلى كه اثبات رفعت مقام ايشانرا بدرجات و مراتبى مينمايد بقدرى زياد است كه قابل احصاء و تعداد نيست و ظاهرا و بر حسب نقل بعضى از مفسّرين اشخاص ثروتمند و ارباب حوائج دنيوى زياد خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميرسيدند و با او محرمانه صحبت ميكردند و اين عمل هم براى آن حضرت اسباب زحمت و دردسر ميشد و هم بطبع حاضرين گران ميآمد لذا خداوند دستور فرمود كه هر كس بخواهد با پيغمبر صحبت محرمانه كند بايد قبلا صدقه‌اى بفقرا بدهد و بعد از اين حكم ديگر كسى با آن حضرت صحبت نكرد يا كرد و صدقه نداد جز امير المؤمنين عليه السّلام‌


جلد 5 صفحه 165

كه يك دينار را بده درهم فروخت و ده مرتبه با پيغمبر صحبت محرمانه نمود و در هر نوبت يك درهم بفقير صدقه داده بود و چقدر مناسب است اين بيت در اين مقام كه نميشود از آن گذشت.

«دوست بدنيا و آخرت نتوان داد* صحبت يوسف به از دراهم معدود» و در اين حكم تعظيم پيغمبر و انفاق بر فقراء و جلوگيرى از صحبتهاى بيجا و امتياز بين منفق و منافق و سخىّ و ممسك و محبّ دنيا و آخرت و غيرها ملحوظ شده بود و باين معانى اشاره شده بخيريّت و اطهريّت اين تصدّق و براى كسانيكه متمكّن از تصدّق نيستند مناجات بدون سبق تصدّق تجويز شده و وعده مغفرت و رحمت شاهد اين مدّعى است و قول خداوند بين يدى نجويكم استعاره است از كسيكه دو دست داشته باشد و مقصود پيشتر از نجوى است و در بعضى از روايات اين مقام كه نقل ده مرتبه صدقه دادن و نجوى نمودن امير المؤمنين عليه السّلام با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شده مذكور است كه بعد از آن اين آيه نسخ شد بآيه بعد كه خدا ميفرمايد آيا ترسيديد كه اگر قبل از نجواى خودتان صدقه دهيد فقير شويد و اينكه صدقات فرموده براى آنست كه مخاطبين و نجوى كنندگان زياد بودند و گفته‌اند دليل نسخ آنست كه خدا فرموده پس چون صدقه نداديد و خدا از سر تقصير شما گذشت پس بساير وظايف دينى خودتان از اقامه نماز و دادن زكوة و اطاعت خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در ساير امور عمل نمائيد تا كفّاره اين عملتان باشد و خدا از ظاهر و باطن اعمال و نيّات شما آگاه و مطّلع است و بحسب آن بشما پاداش خواهد داد و بنظر حقير آيه اوّل كه فرموده‌اند نسخ شد ظهورى در وجوب ندارد چون امر در كتاب و سنّت اگر ظاهر در طلب حتمى باشد بقدرى ضعيف است كه بكمتر قرينه‌اى از بين ميرود و اينجا قول خداوند ذالك خير لكم و اطهر قرينه بر استحباب است چون ظاهر از آن نيل بثواب انفاق و تطهير نفس از رذيله بخل است كه مذموم اخلاقى است نه حرام شرعى و آيه دوم باعتبار بيان عفو الهى و امر بتدارك بيش از اين دلالت ندارد كه خدا از سر تقصير آنها كه نجوى نموده‌اند و قبلا صدقه نداده‌اند گذشته است و اين موجب اباحه آن در آتيه نخواهد بود بلى لفظ توبه كه مناسب با گناه است ممكن است‌


جلد 5 صفحه 166

قرينه براى وجوب حكم سابق باشد و مراد از گذشت خدا رفع آن حكم در آتيه چنانچه مفسّرين فرموده‌اند و از بعضى روايات استفاده ميشود ولى بايد اين معنى مؤيّد شود بنقل خارجى كه اين حكم بر اصحاب گران آمد و خداوند از آنها رفع فرمود و الّا ممكن است قبول توبه را حمل نمود بر عفو از ابراز بخل كه گناه اخلاقى است بعد از توبيخ و ملامت بر ترس از انفاق مختصرى و صحبت با خاتم انبيا كه مستفاد از آيه دوم است در هر حال آنچه از معادن علم صادر شده معتمد و متّبع خواهد بود و نيز بر اهل سنّت كه در روايات اين مقام با اصحاب ما موافقت نمودند فضل مواليانشان از اصحاب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه اغنياء بودند مكشوف خواهد گشت و در آيه اخيره خدا براى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم توصيف فرموده منافقين اين امّت را كه با يهود مغضوب خدا همدست و همداستان و همراز و همرمز بودند بتذبذب كه نه از مسلمانانند و نه از كفّار و عمدا قسم دروغ ميخورند كه ما با يهود پيوندى نداريم و اسرار مسلمانان را نزد آنها فاش نميكنيم با آنكه ميدانند دروغ ميگويند و كارشان اين است و بآنها وعده عذاب شديد فرموده در آخرت و قبح عمل آنها را برخشان كشيده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا إِذا ناجَيتُم‌ُ الرَّسُول‌َ فَقَدِّمُوا بَين‌َ يَدَي‌ نَجواكُم‌ صَدَقَةً ذلِك‌َ خَيرٌ لَكُم‌ وَ أَطهَرُ فَإِن‌ لَم‌ تَجِدُوا فَإِن‌َّ اللّه‌َ غَفُورٌ رَحِيم‌ٌ «12»

جلد 16 - صفحه 457

اي‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آورديد زماني‌ ‌که‌ خواستيد ‌با‌ پيغمبر صحبت‌ سري‌ و نجوي‌ كنيد پيش‌ ‌از‌ ‌آن‌ صدقه‌ دهيد ‌اينکه‌ ‌براي‌ ‌شما‌ بهتر و پاكيزه‌تر ‌است‌ ‌پس‌ ‌اگر‌ نيافتيد و تمكن‌ نداشتيد خداوند متعال‌ ‌هم‌ مي‌آمرزد و ‌هم‌ رحمت‌ مي‌كند ‌در‌ ‌اينکه‌ آيه شريفه‌ فقط امتثال‌ ‌اينکه‌ حكم‌ ‌را‌، امير المؤمنين‌ نمود، زيرا قبل‌ ‌از‌ نزول‌ ‌آيه‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ حكم‌ نمود و ‌پس‌ ‌از‌ نزول‌ امير المؤمنين‌ صدقه‌ داد و اسراري‌ ‌با‌ پيغمبر (ص‌) داشت‌ و ‌بعد‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ حكم‌ نسخ‌ شد بآيه ‌بعد‌ و اخبار ‌در‌ ‌اينکه‌ باب‌ بسيار ‌است‌ و ‌در‌ زيارت‌ امير المؤمنين‌ ‌هم‌ بسيار داريم‌ ‌که‌ قدم‌ ‌بين‌ يدي‌ يجز ‌به‌ الصدقات‌ يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا خطاب‌ بتمام‌ مؤمنين‌ ‌که‌ ‌در‌ زمان‌ پيغمبر بودند و درك‌ حضور مي‌كردند إِذا ناجَيتُم‌ُ الرَّسُول‌َ خواستيد خلوت‌ كنيد ‌با‌ پيغمبر و سرّا عرائضي‌ داشتيد.

فَقَدِّمُوا بَين‌َ يَدَي‌ نَجواكُم‌ صَدَقَةً ‌که‌ ‌اينکه‌ صدقه‌ شرط جواز نجوي‌ ‌است‌ مثل‌ وضوء ‌که‌ شرط صحت‌ صلاة ‌است‌.

ذلِك‌َ خَيرٌ لَكُم‌ نه‌ بمعني‌ اينكه‌ بدون‌ صدقه‌ ‌هم‌ خوب‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ بهتر ‌است‌ بلكه‌ مثل‌ الجنة خير ‌من‌ النار و الطاعة خير ‌من‌ المعصية ‌است‌ بدون‌ صدقه‌ حرام‌ ‌است‌ نجوي‌. وَ أَطهَرُ ‌در‌ تذكيه نفس‌ و قبولي‌ حسنات‌ و محو سيّئات‌.

فَإِن‌ لَم‌ تَجِدُوا ‌ يا ‌ نداشتن‌ مال‌ ‌ يا ‌ نبودن‌ فقير ‌ يا ‌ دست‌رسي‌ بآن‌ نداشتن‌.

فَإِن‌َّ اللّه‌َ غَفُورٌ رَحِيم‌ٌ خداوند مؤاخذه‌ نمي‌كند و مي‌گذرد و عفو مي‌كند و مورد عنايت‌ ‌خود‌ قرار مي‌دهد، حديث‌ مبسوطي‌ ‌در‌ برهان‌ ‌از‌ ‌إبن‌ بابويه‌ ‌در‌ بيان‌ احتجاجات‌ امير المؤمنين‌ ‌بر‌ ابي‌ بكر و تصديق‌ ‌او‌ بجميع‌ ‌آنها‌ ببيان‌ فضائل‌ خاصّه امير المؤمنين‌ (ع‌) قريب‌ هفتاد فضيلة ‌که‌ ‌من‌ جمله ‌آنها‌ همين‌ تقديم‌ صدقه‌ قبل‌ ‌از‌ نجوي‌ ‌باشد‌ و چون‌ حديث‌ بسيار مفصل‌ ‌است‌ صرف‌ نظر مي‌كنيم‌ ‌از‌ نقل‌ ‌آن‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

اشاره

(آیه 12)

شأن نزول:

نقل کرده‌اند: جمعی از اغنیاء خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله می‌آمدند و با او نجوا می‌کردند (این کار علاوه بر این که وقت گرانبهای پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله را می‌گرفت مایه نگرانی مستضعفین و موجب امتیازی برای اغنیاء بود) در اینجا این آیه نازل شد و به آنها دستور داد که قبل از نجوا کردن با پیامبر صلّی اللّه علیه و آله صدقه‌ای به مستمندان بپردازند، اغنیاء وقتی چنین دیدند از نجوا خودداری کردند. آیه بعد نازل

ج5، ص127

شد (و آنها را ملامت کرد و حکم آیه اول را نسخ نمود) و اجازه نجوا به همگان داد- ولی نجوا در مورد کار خیر و اطاعت پروردگار.

تفسیر:

یک آزمون جالب! در بخشی از آیات گذشته سخن از مسأله نجوا بود، باز همین بحث را ادامه داده، نخست می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که می‌خواهید با رسول خدا نجوا کنید پیش از نجوایتان صدقه‌ای در راه خدا بدهید» (یا ایها الذین آمنوا اذا ناجیتم الرسول فقدموا بین یدی نجواکم صدقة).

سپس می‌افزاید: «این برای شما بهتر و پاکیزه‌تر است» (ذلک خیر لکم و اطهر).

این صدقه هم برای متمکنان «خیر» بود، زیرا موجب ثوابی می‌شد، و هم برای نیازمندان، چرا که وسیله کمکی به آنها محسوب می‌گشت.

و اما «اطهر» بودنش از این نظر بود که قلوب اغنیا را از حب مال می‌شست، و قلوب نیازمندان را از کینه و ناراحتی.

ولی از آنجا که اگر وجوب صدقه قبل از نجوا عمومیت می‌داشت فقرا از طرح مسائل مهم یا نیازهای خود در برابر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به صورت نجوا محروم می‌شدند، در ذیل آیه حکم صدقه را از این گروه برداشته، می‌فرماید: «و اگر توانائی نداشته باشید خداوند آمرزنده و مهربان است» (فان لم تجدوا فان الله غفور رحیم).

و به این ترتیب آنها که تمکن مالی داشتند دادن صدقه قبل از نجوا برای آنان واجب بود، و آنها که نداشتند بدون آن می‌توانستند با پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نجوا کنند.

نکات آیه

۱ - صدقه دادن، امرى بس پسندیده در بینش الهى (یأیّها الذین ءامنوا ... فقدّموا بین یدى نجویکم صدقة) واجب شدن صدقه - و نه هر عمل پسندیده دیگر - بر کسانى که مى خواستند با پیامبر(ص) نجوا کنند و با آن حضرت گفت وگوى محرمانه داشته باشند; بیانگر مطلب بالا است.

۲ - حضرت محمد(ص)، رسول خدا و پیام آور از جانب او بود. (یأیّها الذین ءامنوا إذا نجیتم الرسول)

۳ - ملاقات با پیامبراکرم(ص) و گفتوگوى خصوصى با آن حضرت، براى عموم مسلمانان آزاد بود. (یأیّها الذین ءامنوا إذا نجیتم الرسول)

۴ - خداوند، بر هر مسلمانى که خواستار نجوا و گفتوگوى محرمانه با پیامبراکرم(ص) بود، واجب کرد که پیش از آن صدقه اى بپردازد. (یأیّها الذین ءامنوا إذا نجیتم الرسول فقدّموا بین یدى نجویکم صدقة)

۵ - صدقه دادن، بهترین عمل است و نفع آن به خود صدقه دهنده بازمى گردد. (ذلک خیر لکم) کلمه «ذلک» اشاره به اعطاى صدقه دارد. واژه «خیر» مى تواند به معناى خوب (در مقابل) بد و یا اسم تفضیل و به معناى بهتر باشد. برداشت یاد شده بر پایه احتمال دوم است.

۶ - صدقه دادن به نیازمندان، عملى سراسر خیر و نیکى در بینش الهى (ذلک خیر) در صورتى که «خیر» در مقابل «شرّ» باشد; معناى «ذلک خیر» این خواهد بود که صدقه صرفاً خیر است و هیچ بدى در آن راه ندارد.

۷ - صدقه، مؤثرترین کار براى تطهیر نفس و پالایش روح از آلودگى است. (ذلک خیر لکم و أطهر) مقصود از طهارت در «و أطهر»، طهارت معنوى است و به کارگیرى اسم تفضیل، بیانگر تأثیرگذارى برتر صدقه در تطهیر نفس مى باشد.

۸ - عاید شدن نفع و خیر به مکلفان، از حکمت ها و ملاک هاى لحاظ شده در تشریع احکام الهى (ذلک خیر لکم و أطهر)

۹ - اقدام به انجام بهترین عمل و مؤثرترین کار براى طهارت نفس، حکمت واجب شدن صدقه، پیش از نجوا و گفتوگوى محرمانه با پیامبراکرم(ص) (فقدّموا بین یدى نجویکم صدقة ذلک خیر لکم و أطهر)

۱۰ - صدقه نجوا، تنها بر کسانى واجب بود که توانایى مالى داشتند. (فإن لم تجدوا فإنّ اللّه غفور رحیم)

۱۱ - مؤمنانى که از توانایى مالى برخوردار نبودند، مى توانستند بدون دادن «صدقه نجوا»، با پیامبراکرم(ص) گفتوگوى محرمانه کنند. (فإن لم تجدوا فإنّ اللّه غفور رحیم)

۱۲ - اجازه گفتوگوى محرمانه با پیامبراکرم(ص)، بدون دادن «صدقه نجوا» براى افراد ناتوان، برخاسته از غفران و رحمت خداوند (فإن لم تجدوا فإنّ اللّه غفور رحیم)

۱۳ - توجه و اهتمام اسلام به مقدورات و توانایى هاى مکلفان، در وضع و تشریع احکام و تکالیف (فإن لم تجدوا فإنّ اللّه غفور رحیم)

۱۴ - خداوند، «غفور» (آمرزنده) و «رحیم» (مهربان) است. (فإنّ اللّه غفور رحیم)

روایات و احادیث

۱۵ - «قال على(ع) إنّ فى کتاب اللّه لآیة ما عمل بها أحد قبلى و لایعمل بها أحد بعدى و هى آیة النجوى، کان عندى دینار فبعته بعشرة دراهم فجعلت اُقدّم بین یدى کلّ نجوى اُناجیها النبىّ درهماً، قال: فنسخها قوله «ءأشفقتم أن تقدّموا بین یدى نجواکم صدقات»;[۳] حضرت على(ع) فرمود: در قرآن آیه اى است که قبل از من هیچ کس به آن عمل نکرد و بعد از من نیز احدى احد به آن عمل نخواهد کرد و آن آیه «نجوا» است. نزد من دینارى بود که آن را به ده درهم فروختم و هر دفعه که با رسول خدا(ص) نجوا داشتم، یک درهم آن را صدقه مى دادم. حضرت فرمود: این حکم را آیه «ءأشفقتم أن تقدّموا بین یدى نجواکم صدقات» نسخ کرد [و دیگر در پى نجوا با رسول خدا(ص) صدقه واجب نبود]».

موضوعات مرتبط

  • احکام :۴، ۱۰ فلسفه احکام ۴، ۸ ۱۰، ۹
  • اسلام: ویژگیهاى اسلام ۱۳
  • اسماء و صفات: رحیم ۱۴; غفور ۱۴
  • امام على(ع): فضایل امام على(ع) ۱۵
  • تزکیه: عوامل تزکیه ۷، ۹
  • تکلیف: قدرت در تکلیف ۱۰، ۱۳
  • خدا: آثار آمرزشهاى خدا ۱۲; آثار رحمت خدا ۱۲
  • خود: بازگشت آثار عمل به خود ۵
  • رسولان خدا :۲
  • صدقه: آثار صدقه ۵، ۷; احکام صدقه نجوا ۱۰; پاداش صدقه ۵; خیریت صدقه ۶; صدقه نجوا ۴، ۱۲، ۱۵; فضیلت صدقه ۱; فلسفه صدقه نجوا ۹
  • عمل: آثار عمل خیر ۸; عمل پسندیده ۱، ۵; عمل خیر ۶
  • مؤمنان: مؤمنان فقیر و محمد(ص) ۱۱
  • محمد(ص): احکام نجوا با محمد(ص) ۴; گفتگو با محمد(ص) ۳، ۱۱; مقامات محمد(ص) ۲; ملاقات با محمد(ص) ۳، ۱۱; نبوت محمد(ص) ۲; نجوا با محمد(ص) ۹، ۱۲

منابع

  1. صاحب مجمع البیان گوید: این آیه درباره اغنیاء نازل شده که نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله مى آمدند و با وى به گفتگوى زیاد مى پرداختند و خداوند آن‌ها را به جاى گفت و شنود با پیامبر به صدقه دادن امر فرمود. پس از نزول این آیه توانگران با پیامبر گفت و شنود نمى کردند سپس آیه بعدى که رخصت و اجازه در این امر بود، نازل شد چنان که مقاتل بن حیان نقل نماید: امام على مرتضى علیه‌السلام فرماید: در قرآن آیه اى است که کسى قبل از من به آن عمل ننموده و نیز کسى بعد از من به آن عمل نخواهد نمود و آن آیه ۱۲ این سوره است زیرا من دینارى داشتم که آن را بده درهم فروختم وقتى که خواستم در این باره به رسول خدا صلی الله علیه و آله بگفت و شنود بپردازم درهم خود را صدقه دادم بعد به گفتگو پرداختم سپس آیه ۱۳ آن را نسخ نمود و از آن به بعد کسى به آن عمل ننمود و خداوند به خاطر من به این امت تخفیف داد و از براى کسى قبل از من هم نازل نشد و نیز براى کسى بعد از من هم نازل نگردید (چنان که صاحب کشف الاسرار که از مفسرین عامه است آن را از على علیه‌السلام نقل و روایت نموده است) و نیز صاحبان کشف الاسرار و مجمع البیان از عبدالله بن عمر نقل نمایند که گفت: سه چیز به على بن ابى‌طالب اختصاص یافت که بسیار مایل بودم. اى کاش یکى از آن‌ها براى من مى بود، اول تزویج با دختر پیامبر اسلام حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام، دوم دادن پرچم در جنگ خیبر بدست وى از طرف پیامبر اسلام، سوم آیه نجوى که به خاطر او نزول یافته است، مجاهد و قتاده گویند وقتى که مردم به گفتگو و نجوى تا قبل از صدقه دادن منع گردیدند. از آن به بعد کسى با پیامبر به گفتگو و نجوى نمى پرداخت جز على علیه‌السلام که تصدق می‌داد سپس به گفتگو و نجوى با پیامبر مى پرداخت و آیه رخصت و اجازه نیز بعد از آن نازل گردید. صاحب تفسیر برهان از محمد بن العباس و او بعد از پنج واسطه از کلبى او از ابوصالح و او از ابن عباس روایت کرده و گوید که آیه ۱۲ درباره على بن ابى‌طالب علیه‌السلام نازل گردیده که یک دینار داشت و آن را بده درهم فروخت و هر وقتى که با پیامبر به نجوى مى پرداخت. یک درهم صدقه می‌داد تا این که ده بار با رسول خدا صلى الله علیه و آله به نجوى پرداخت و تمام ده درهم را به صدقه داد سپس نسخ گردید و کسى به آن عمل ننمود جز على علیه‌السلام و نیز هیچ کس پیش از او و بعد از او نیز بدان عمل ننمود و اختصاص به وى پیدا کرد.
  2. صاحب کشف الاسرار و نیز در صحیح ترمذى از على علیه‌السلام نقل نمایند وقتى که آیه ۱۲ نازل گردید. پیامبر به على گفت: یا على مردم چه اندازه تصدق بدهند، خوب است؟ على گوید: گفتم خدا و رسول او داناترند. پیامبر فرمود: آیا یک دینار کافى است؟ على گفت: زیاد است زیرا مردم طاقت پرداخت آن را ندارند. فرمود: نصف دینار چطور؟ گفت: باز هم زیاد است سپس پیامبر فرمود: پس چقدر کافى است؟ گفت: یک حبه گندم یا جو. پیامبر فرمود: یا على خوب گفتى زیرا مرد کم‌بضاعتى در مال هستى سپس آیه ۱۳ نازل شد. ابن ابى حاتم در تفسیر خود از طریق ابوطلحة از ابن عباس نقل کند که مسلمین مسائل زیادى از پیامبر مى پرسیدند تا جائى که این موضوع بر پیامبر گران آمد و خدا خواست که بر پیامبرش آسان بگیرد لذا آیه ۱۲ را نازل فرمود و بعد از نزول آیه مردم چیزى از پیامبر سؤال نمى کردند سپس آیه ۱۳ نازل گردید.
  3. تفسیر قمى، ج ۲، ص ۳۵۷; نورالثقلین، ج ۵، ص ۲۶۵، ح ۴۸.