المؤمنون ٨٨
کپی متن آیه |
---|
قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِ شَيْءٍ وَ هُوَ يُجِيرُ وَ لاَ يُجَارُ عَلَيْهِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ |
ترجمه
المؤمنون ٨٧ | آیه ٨٨ | المؤمنون ٨٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَلَکُوت»: ملک سترگ. فرماندهی بزرگ (نگا: انعام / ، اعراف / یس / ). «یُجِیرُ»: پناه میدهد. در پناه خود میگیرد، و به فریاد میرسد. «لا یُجَارُ عَلَیْهِ»: کسی در برابر او پناه داده نمیشود، و فریادرسی نمیگردد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ اتَّقُوا يَوْماً لاَ تَجْزِي نَفْسٌ... (۱) لاَ يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ... (۰) لاَ يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ... (۰) فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ... (۴)
إِنِّي تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ... (۰) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ... (۰) فَوَ رَبِّکَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ... (۰)
تفسیر
- آيات ۷۸ - ۹۸ سوره مؤمنون
- يادآورى نعمت شنوايى و بينايى و خردمندى انسان
- بعید دانستن و انكار بعث و معاد، از جانب كافران
- اثبات امكان بعث و قيامت، با بيان مالكيت حقيقی خداوند
- بيان اين كه مالكيت، اعمّ از ربوبيت است
- معناى آيه: «قُل مَن رَبُّ السَّماوَات السَّبع...»
- معناى «ملكوت» و اين كه ملكوت هر چيزى به دست خدا است
- دلایل ردّ اعتقاد مشرکان، مبنی بر فرزند داشتن خداوند
- تفسیرهای ديگر، در معنای تعدد آلهه مشرکان
- اشاره به تفاسير ديگر در معناى آيه شريفه
- معناى «هَمَزات شياطين»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ يُجِيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ «88»
بگو: اگر مىدانيد (بگوييد) فرمانروايى همهى موجودات به دست كيست؟
او كه (به همه) پناه مىدهد، ولى هيچ كس در برابر او پناه ندارد.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ يُجِيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (88)
احتجاج سوم آنكه:
قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ: بگو اى پيغمبر كيست كه بدست اوست سلطنت و مملكت و قوام هر چيزى. وَ هُوَ يُجِيرُ: و اوست كه منع نمايد از بدى هر كه را كه خواهد، و به فرياد رسد و ايمن گرداند از عذاب خود هر كه را
جلد 9 - صفحه 169
خواهد. وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ: و حمايت كرده نشود بر او، يعنى هيچكس نتواند ايمن گرداند و پناه دهد كسى را از عذاب او. إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ: اگر باشيد كه بدانيد جواب دهيد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيها إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (84) سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ (85) قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (86) سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ (87) قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ يُجِيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (88)
سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ (89) بَلْ أَتَيْناهُمْ بِالْحَقِّ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ (90) مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَ ما كانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ إِذاً لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ (91) عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَتَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ (92)
ترجمه
- بگو مر كه را است زمين و هر كه در او است اگر ميدانيد
خواهند گفت خدا را است بگو آيا پس پند نميگيريد
بگو كيست پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ
خواهند گفت خدا را است بگو آيا پس نميپرهيزيد
بگو كيست كه بدست او است پادشاهى همه چيز و او پناه ميدهد و پناه داده نميشود از او اگر هستيد كه ميدانيد
خواهند گفت خدا را است بگو پس از كجا فريب داده ميشويد
بلكه داديم بآنها حق را و همانا آنانند هر آينه دروغگويان
نگرفت خدا فرزندى و نباشد با او خدائى در اين هنگام هر آينه برده بود هر خدائى آنچه را آفريد و هر آينه برترى جسته بودند بر خيشان بر برخى پاك است خدا از آنچه وصف ميكنند
او است داناى نهان و آشكار پس برتر آمد از آنچه شريك ميگيرند براى او.
تفسير
- خداوند متعال براى رفع استبعاد كفار از معاد كه در ذيل آيات سابقه اشاره بآن شد پيغمبر اكرم را مأمور بپرسشهائى از آنها فرموده باين ترتيب كه بگو آيا اين زمين و هر كس در آن جاى دارد و بايد در قيامت محشور گردد مملوك و مخلوق كيست اگر ميدانيد جواب بگوئيد آنها چون اقرار دارند كه خدا خالق آنها است خواهند گفت مملوك و مخلوق خدايند و بعدا بگو كه پس
جلد 3 صفحه 652
چرا متذكّر و متنبّه نميشويد كه كسيكه آنها را ابتداء خلق نموده قدرت بر اعاده آنها دارد چون خلق بدوى آسانتر از خلق ثانوى نيست و بگو كيست پروردگار آسمانهاى هفتگانه كه احاطه بر زمين و اهلش دارند و برتر و بزرگتر و بالاتر از آنند و پروردگار عرش عظيم كه از همه برتر و بزرگتر و بالاتر است خواهند گفت همه از آن حقّند چون ميدانند مقصود از رب خداوند خلاق است و بعضى بجاى للّه در اينجا و بعد اللّه قرائت نمودهاند بمناسبت مطابقه جواب با لفظ سؤال و بعدا بگو پس چرا از چنين خداوندى نميترسيد و برايش شريك قرار ميدهيد و منكر قدرتش بر اعاده مخلوقاتش ميشويد و بگو كيست كه در دست او است پادشاهى و سلطنت تامّه عامّه بر هر موجودى چون ملكوت صيغه مبالغه در ملك است مانند جبروت كه مبالغه در جبر است و او است كه دادرسى ميكند و پناه ميدهد هر مظلوم بىپناهى را و كسى نميتواند كسى را از دست انتقام او بگيرد و در پناه خود جاى دهد (تعديه يجار بعلى براى آنستكه متضمّن معناى نصرت است) اگر ميدانيد جواب بگوئيد خواهند گفت از آن خدا است يا خدا است بتقريبى كه بيان شد و بگو پس چرا فريب نفس امّاره و شيطان را ميخوريد و چگونه بر گردانده ميشويد از حق بباطل و از صحيح بفاسد با وضوح حقّ و ظهور ادلّه آن و با آنكه ما بيان نموديم براى آنها توحيد و معاد و راه صواب و سداد را آنها دروغ ميگويند كه منكر شدند و ميگويند حشر و نشرى نيست و خدا شريك و اولاد دارد خداوند هيچ گاه براى خود فرزندى اختيار ننموده چون او مماثل با بندگان خود نيست و اولاد بايد از جنس و نوع پدر و مادر باشد اگر كسى بخواهد فرزند ديگرى را هم برسم فرزندى قبول كند و براى خود بردارد بايد از جنس و نوع بشر باشد نه فردى از افراد حيوان يا نبات و هيچ گاه خداى ديگرى با خدا در خدائى شريك نبوده و اگر چنين بود هميشه توافق و تسالم در رأى و كار براى آن دو حاصل نميشد و با يكديگر اختلاف و نزاع پيدا ميكردند و مخلوقات خودشان را از يكديگر جدا مينمودند و هر خدائى با مخلوقش بجانبى ميرفت و با يكديگر جنگ ميكردند و يكى غالب و ديگرى مغلوب ميشد و در نتيجه نظام عالم بهم ميخورد و رشته تدبير امور از دست هر دو بيرون ميرفت چنانچه در ميان پادشاهان دنيا معمول است با
جلد 3 صفحه 653
آنكه ما مىبينيم و ميدانيم كه هميشه اين نظام احسن و اين تدبير امتن و اين اتّصال و ارتباط و التيام در اجزاء عالم بوده و هست و خواهد بود و معلوم است كه يك كارخانه است و يك مدير خبير بصير دارد منزّه است خداوند از آنچه نسبت باو ميدهند از اولاد و انباز و ذات مقدّس او عالم است و ميداند هر پنهان و آشكارى را و آنچه مخفى و هويدا است و اگر همه بيد قدرت و در تحت سلطنت او نبودند علم بآنها نداشت و چون دارد بالاتر است شأن او از آنكه اشياء بىحس و شعورى شريك در خدائى يا پرستش او باشند كه اينها قائل بآن شدهاند و باين تقريب آيه اخيره خود دليل ديگرى است بر توحيد كه از راه علم حقّ بتمام موجودات كه آنها معترف بودند اثبات وحدت و نفى شركت شده است در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه غيب چيزى است كه نبوده و شهادت چيزى است كه بوده و بعضى عالم را بكسر خواندهاند و بنابراين صفت اللّه است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيءٍ وَ هُوَ يُجِيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيهِ إِن كُنتُم تَعلَمُونَ (88)
به فرما به آنها كيست که به يد قدرت او است ملكوت هر چيزي و او پناه دهنده است و از كسي پناه نخواهد و احتياج به پناه دهنده ندارد اگر هستيد که ميدانيد.
(قُل مَن بِيَدِهِ) مراد يد جارحه نيست زيرا جسم نيست که اجزاء و جوارح داشته باشد بلكه مراد توانايي و قدرت است و در تعبيرات هم بسا ميگويند:
فلان كس يد طولاني دارد در استخراج مسائل و احكام يعني قدرت بر استنباط
جلد 13 - صفحه 452
احكام دارد يا در كسب و كار و ثروت و امثال اينها.
(مَلَكُوتُ كُلِّ شَيءٍ) ملكوت، واو و تاء زائده دال بر مبالغه مثل جبروت و لاهوت و مراد استيلاء و سلطنت و سلطه بر هر چيزي دارد، و عالم ملكوت فوق عالم ناسوت است، و عالم جبروت فوق ملكوت، و عالم لاهوت فوق جبروت است و مراد از شيء ما يشيء وجوده است، يعني هر چه قابل وجود باشد و در خبر است ميفرمايد خداوند
(شيء لا كالاشياء)
چون صرف وجود و عين وجود است و ساير اشياء ماهياتي هستند که وجود عارض آنها شده و ملبس به لباس وجود شده- اند و تمام آنها در تحت قدرت و استيلاء حق هستند و از همين باب است که سلطان را ملك ميگويند: ملك حجاز، روم، ايران و آنچه در تحت قدرت او است مملكت مينامند مملكت حجاز، روم، ايران و امثال آنها و سلطان مي نامند به واسطه سلطه بر اهل مملكت و تسلط بر آنها.
(و هو يجير)
پناه دهنده است هر که باو پناه برد
( يا جار المستجيرين)
(فَفِرُّوا إِلَي اللّهِ) ذاريات آيه 5 هر كس در هر بلائي و مصيبتي افتاد اگر رو باو رفت پناهش ميدهد و همين معناي استعاذه است که از شر شياطين جني و انسي و بليات بايد استعاذه كرد.
(فَاستَعِذ بِاللّهِ) اعراف آيه 119 نحل آيه 100 مؤمن آيه 58 فصلت آيه 36.
از افلاطون است که گفت: (الحوادث سهام و الافلاك قسي و الانسان هدف و الرامي هو اللّه فاين المفر) خدمت امير المؤمنين عليه السلام كلام او را نقل كردند فرمود: (فَفِرُّوا إِلَي اللّهِ).
(وَ لا يُجارُ عَلَيهِ) احتياج در ساحت قدس او نيست. محل حوادث واقع نميشود، هر چه اراده كرد كسي قدرت بر دفعش ندارد مثل بليات دنيوي و عقوبات اخروي.
جلد 13 - صفحه 453
(إِن كُنتُم تَعلَمُونَ) اگر شما كفار و منكرين معاد ميدانيد که ملكوت هر چيزي بدست كيست و پناه دهنده كيست! خبر دهيد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 88)- بار دیگر از آنها در باره حاکمیت بر آسمانها و زمین سؤال کن و «بگو: چه کسی حکومت همه موجودات را در دست دارد»؟! (قُلْ مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ).
«و چه کسی به بیپناهان پناه میدهد و نیاز به پناه دادن ندارد»؟! (وَ هُوَ یُجِیرُ وَ لا یُجارُ عَلَیْهِ).
«اگر راستی از این واقعیتها آگاهید» (إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
نکات آیه
۱ - سراسر هستى، در سیطره حاکمیت و فرمان روایى یگانه خداوند (قل من بیده ملکوت کلّ شىء) «ملکوت» مبالغه «مِلک» ( فرمان روایى) است; مانند «رَحَمُوت» مبالغه «رحمة» و «رَهَبوت» مبالغه «رهبة».
۲ - خدا، تنها پناهگاه بى پناهان (و هو یجیر) «إجارة» (مصدر «یجیر») به معناى پناه دادن است و «هو» فاعل معنوى و تقدیم آن مفید حصر مى باشد. جمله «هو یجیر» عطف بر «بیده ملکوت کل شىء» و به تقدیر «و من هو یجیر...» است; یعنى، «و کیست آن که تنها او پناه مى دهد».
۳ - عدم وجود کمترین پناهگاه، در برابر خداوند (و لایجار علیه) «مجار علیه» به کسى گفته مى شود که در برابر او و على رغم میل و خواسته او، به کسى پناه داده مى شود. بنابراین عبارت «لایجار علیه»; یعنى، در برابر خدا کسى نیست، که على رغم خواست او، به کسى پناه دهد.
۴ - درک حاکمیت و سیطره همه جانبه خدا بر سراسر هستى، در صلاحیت اشخاص دانشور و خردمند (قل من بیده ملکوت کلّ شىء ... إن کنتم تعلمون)
۵ - شرک ورزى، برخاسته از جهل انسان و عدم شناخت او نسبت به ماهیت سراسر نیاز جهان هستى به خداوند (قل من بیده ... إن کنتم تعلمون)
موضوعات مرتبط
- آفرینش: حاکم آفرینش ۱; نیازمندى آفرینش ۵
- انسان: پناهگاه انسان ۲، ۳
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۱، ۲
- جهل: آثار جهل ۵
- خدا: اختصاصات خدا ۲، ۳; حاکمیت خدا ۱; درک حاکمیت خدا ۴
- شرک: منشأ شرک ۵
- عاقلان: ویژگیهاى عاقلان ۴
- علما: ویژگیهاى علما ۴
- نیازها: نیاز به خدا ۵
منابع