القمر ٤٤
کپی متن آیه |
---|
أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ |
ترجمه
القمر ٤٣ | آیه ٤٤ | القمر ٤٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«جَمِیعٌ»: جمعیت متحد (نگا: شعراء / ). «مُنتَصِرٌ»: نیرومند شکستناپذیر. یاری دهنده همدیگر. انتقام گیرنده (نگا: کهف / ، قصص / ، ذاریات / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
شأن نزول آیات ۴۴ و ۴۵:
قریش به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند: یا محمد ما در حال جمع مظفر و منصوریم و تصمیم به کشتن تو گرفته ایم و تو را خواهیم کشت سپس این آیات نازل شد.[۱]
ابن عباس گوید: در روز جنگ بدر کفار مى گفتند: ما همه با هم متحد و مجتمع بوده و پیروز مى گردیم چنانچه خداوند از قول آنها در آیه ۴۴ فرماید و پس از قول و گفتار آنها آیه ۴۵ نازل گردید.[۲]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ كُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِنْ أُولئِكُمْ أَمْ لَكُمْ بَراءَةٌ فِي الزُّبُرِ «43» أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ «44»
آيا كافرانِ شما از آنان بهترند (تا ما آنان را به قهر نگيريم) يا براى شما امان نامهاى در كتابهاى آسمانى است؟ يا مىگويند: ما همگى پشتيبان يكديگريم (و قدرتى ما را نخواهد شكست)؟
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 364
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ (44)
جلد 12 - صفحه 389
أَمْ يَقُولُونَ: يا مىگويند كفار عرب كه، نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ: ما جمعيم و مجتمع در قوت و شوكت و حشمت و كثرت عدد يارى كرده شده و انتقام كشنده از اعداء، يا ممتنع از آنكه كسى قصد ما كند و طمع غالبيت داشته باشد. يا نصرت كننده يكديگر در بلاها از يكديگر.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ كُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِنْ أُولئِكُمْ أَمْ لَكُمْ بَراءَةٌ فِي الزُّبُرِ (43) أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ (44) سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ (45) بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهى وَ أَمَرُّ (46) إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ (47)
يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ (48) إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ (49) وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ (50) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا أَشْياعَكُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (51) وَ كُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ (52)
وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ (53) إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ (54) فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ (55)
جلد 5 صفحه 107
ترجمه
آيا كافران شما بهترند از آن اقوام نامبرده يا براى شما امان نامهايست در كتابها
يا مىگويند ما جماعت انتقام كشندهايم
زود باشد كه فرارى شوند آن جماعت و برگردانند پشتهاى خودشان را
بلكه قيامت وعدهگاه آنها است و قيامت ابتلائش شديدتر و تلختر است
همانا گناهكاران در گمراهى و زبانههاى آتش سوزانند
روز كه كشيده ميشوند در آتش بر رويهاشان بچشيد برخورد دوزخ را
همانا ما همه چيز را آفريديم باندازه
و نيست فرمان ما مگر يكبار مانند يكبار توجّه نمودن بچيزى با شتاب بچشم
و بتحقيق هلاك كرديم امثال شما را پس آيا پند گيرندهاى هست
و هر چه بجا آوردهاند آنرا در كتابها است
و هر كوچك و بزرگى نوشته شده است
همانا پرهيزكاران در بهشتها و كنار نهرهايند
در جايگاه راستى و درستى و صفا نزد پادشاه با اقتدار.
تفسير
خداوند متعال بعد از نقل قضاياى سابقه خطاب باهالى مكّه فرموده ميفرمايد آيا كفّار شما برتر و بالاتر و قوى و نيرومندترند از اقوام سابقه كه احوالشان و نتيجه اعمالشان مكرّر ذكر شد يا شما سند امان خود را از عذاب الهى در كتب سماوى گرفتهايد و در آنها خدا يادداشت فرموده كه اهالى مكّه را عذاب نفرمايد يا ميگويند ما جماعتى هستيم كه متّفق و متّحد با يكديگريم و ميتوانيم انتقام خودمان را از دشمنانمان بكشيم و كسى نميتواند بر ما غالب شود و افراد منتصر بملاحظه لفظ جميع است و قمّى ره فرموده قريش گفتند ما اجتماع نموديم كه انتقام خودمان را بقتل تو اى محمّد بكشيم پس اين آيه نازل شد و يكى از اخبار غيبيّه قرآن كه مثبت اعجاز آن و رسول خاتم است اين است كه خداوند خبر داده كه در آتيه نزديكى كه جنگ بدر باشد اجتماع آنها مبدّل بهزيمت و فرار و اقبالشان منجرّ به ادبار خواهد شد و واقع شد و آن اوّلين فتح بزرگ اسلام بود بعد از هجرت ولى خدا ميفرمايد موعد اصلى و عذاب كامل آنها در قيامت است و داهيه آنروز أدهى و أشدّ و طعم عذابش تلختر و استمرارش بيشتر است و اين هزيمت و فرار و قتل و اسارت و ادبار طليعهاى است از آن خفّت و انكسار و مشتى است نمونه از خروار گناهكاران در دنيا بضلالت و در گمراهى از حق و حقيقت بسر ميبرند و در
جلد 5 صفحه 108
آخرت بشعلههاى آتش سوزان جهنم معذّبند و قمّى ره فرموده سعير وادى بزرگى است در جهنّم و روز كه بعنف و جبر كشيده ميشوند بسوى آتش و برو در آن افكنده ميشوند بآنها گفته شود بچشيد طعم اصابت و مساس با آتش جهنّم را و سقر نام جهنم است و براى تعريف و تأنيث ممنوع از صرف شده و در بعضى از روايات بوادى مخصوصى در جهنّم براى اهل تكبّر كه آتش آن سوزانتر است معرّفى شده و خداوند هر چه را خلق فرموده بر طبق حكمت و مصلحت و بمقدار موافق با آن دو كه مكتوب در لوح محفوظ است خلق فرموده از جهت ذات و مقدار، عبث و جزاف نيست مقدّرى كه بگل نكهت و بگل جان داد بهر كه هر چه سزا ديد حكمتش آن داد عذاب كفّار هم از اين قبيل است كه بمقدار استحقاق آنها خواهد بود و قمى ره نقل فرموده كه از براى آن وقت و اجل و مدّت است و از بعضى از روايات استفاده ميشود كه اين آيات از انّ المجرمين تا اينجا در شأن طايفه قدريّه كه مجوس اين امّتند و خواستند خدا را بعدل توصيف نمايند از سلطنت اخراج نمودهاند نازل شده و ظاهرا آنها كسانى هستند كه ميگويند امور خلق بتدبير آنها است نه تقدير خدا و نيست فرمان حق مگر يك امر كن يعنى يك اراده وجود كه فورا موجود ميشود و براى تصوير سهولت و فوريّت آن در ذهن فرموده مانند يك نظر افكندن بچيزى با سرعت و الّا امر از آن بالاتر است چون بصرف اراده وجود پيدا ميكند و چيز ديگرى لازم ندارد و لذا در جاى ديگر فرموده و ما امر الساعة الا كلمح البصر او هو اقرب يعنى نيست كار قيامت مگر مانند يك چشم بهم زدن بلكه آن كمتر است اگر بخواهد خداوند برپا نمايد آنرا و بعضى از مفسّرين اينجا هم گفتهاند مراد امر قيامت است و باز خداوند بكفّار مكّه فرموده كه ما بتحقيق هلاك نموديم پيروان و امثال شما را در كفر و شرك پس هنوز شما متذكّر نشديد كه پيرامون اين اعمال نگرديد و بدانيد كه آنچه را سابقين شما بجا آوردند از كفر و شرك و الحاد و لجاج و عناد در نامههاى اعمال آنها مكتوب و محفوظ است و هر كار خوب و بدى كوچك باشد يا بزرگ از هر كس صادر شده باشد از اولين و آخرين مضبوط و محصى و مسطور شده براى مجازات در دار جزا و اهل
جلد 5 صفحه 109
تقوى و پرهيزكارى در بهشتها كنار نهرهاى جارى در جايگاهيكه جز راستى و درستى و صدق و صفا در آن نباشد در جوار رحمت پادشاه صاحب اقتدارى كه عقول از معرفت آن عاجزند شادكام و مقضى المرام ميباشند و افراد نهر بملاحظه دلالت آن بر جنس و عدم احتياج آن بجمع و مراعات فواصل است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره اقتربت الساعه را بخواند خداوند او را از قبرش بيرون ميآورد و بر ناقهاى از ناقههاى بهشتى سوار ميفرمايد و لابد ببهشت ميرود و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 110
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَم يَقُولُونَ نَحنُ جَمِيعٌ مُنتَصِرٌ (44)
يا ميگويند ما بالاجتماع دفع هر ضرري که از دشمن بما توجّه كند ميكنيم و از دشمنان خود انتقام ميكشيم، اينکه كفّار مكّه و مشركين نظر به اينكه ديدند جمعيت مسلمين بسيار قليل بودند و نوعا فقير بودند و آلات حرب هم در ميان آنها كم بود، و خود را ديدند جمعيّت زياد با قواي بسيار و مكنت و ثروتدار گفتند:
أَم يَقُولُونَ نَحنُ جَمِيعٌ مُنتَصِرٌ لذا بتمام قوي حركت كردند و جنگ بدر كبري واقع شد با اينكه عدّه مسلمين 313 نفر بيش نبود و سيوف آنها و مراكب آنها بده نميرسيد گفتند: با يك حمله تمام آنها را ميكشيم و انتقام ميكشيم غافل از اينكه
جلد 16 - صفحه 365
كَم مِن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَت فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذنِ اللّهِ بقره آيه 250 چنانچه اصحاب لوط هم 313 بودند و اصحاب حضرت بقية اللّه هم در ابتداء 313 هستند خداوند قادر متعال چنان غلبه بمسلمين داد و ملائكه بنصرت آنها آمدند و مشركين مقتول و فرار كردند و مغلوب شدند که ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 44)- «یا میگویند: ما جماعتی متحد و نیرومند و پیروز هستیم» و از مخالفانمان انتقام میگیریم (أَمْ یَقُولُونَ نَحْنُ جَمِیعٌ مُنْتَصِرٌ).
ج5، ص41
نکات آیه
۱ - جبهه کفر، متکى به جمعیت و اتحاد نیروهاى خود براى مقابله با حق (أم یقولون نحن جمیع منتصر) «جمیع» خبر «نحن» است; یعنى، ما جماعتى هستیم که با حیثیت جمعى خویش پیروزمندیم.
۲ - احساس اطمینان مشرکان صدراسلام نسبت به پیروزى جمع متحد خویش بر پیامبر(ص) و مؤمنان (أم یقولون نحن جمیع منتصر)
۳ - داورى مشرکان صدراسلام، سطحى و براساس ملاک هاى مادى و غفلت آنان از معادلات فرا مادى بود. (أم یقولون نحن جمیع منتصر) اتکاى مشرکان بر جمیعت خویش، نشانه سطحى نگرى آنان در محاسبات است.
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲
- جمعیت: نقش کثرت جمعیت ۱
- کافران: حق ستیزى کافران ۱; کثرت جمعیت کافران ۱
- مؤمنان: اطمینان به شکست مؤمنان ۲
- محمد(ص): اطمینان به شکست محمد(ص) ۲
- مشرکان: اتحاد مشرکان صدر اسلام ۲; اطمینان مشرکان صدر اسلام ۲; پیروزى مشرکان صدر اسلام ۲; روش قضاوت مشرکان صدر اسلام ۳; سطحى نگرى مشرکان صدر اسلام ۳; مادیگرى مشرکان صدر اسلام ۳; ملاک قضاوت مشرکان در صدر اسلام ۳
منابع