القصص ٧٥
کپی متن آیه |
---|
وَ نَزَعْنَا مِنْ کُلِ أُمَّةٍ شَهِيداً فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ فَعَلِمُوا أَنَ الْحَقَ لِلَّهِ وَ ضَلَ عَنْهُمْ مَا کَانُوا يَفْتَرُونَ |
ترجمه
القصص ٧٤ | آیه ٧٥ | القصص ٧٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نَزَعْنَا»: نزع به معنی بیرون کشیدن است. ولی در اینجا مراد برگزیدن و احضار کردن است. «شَهِیداً»: گواه. مراد پیغمبر هر قومی است (نگا: بقره / نساء / و ). «أَنَّ الْحَقَّ لِلّهِ»: حق با خدا است. آنچه خدا فرموده است، حق و حقیقت است. الوهیّت حق خدا است و بس.
تفسیر
- آيات ۵۷ - ۷۵، سوره قصص
- غرض كلى آيات : بيان بهانه ديگرى از مشركين بر عدم ايمانشان به قرآن
- پاسخ به اين عذر و بهانه مشركين كه اگر ايمان بياوريم از سرزمينمان رانده مىشويم
- جواب ديگرى به آن بهانه : تنعم و بهره مندى مادى درحال كفر و بى ايمانى ، در معرض هلاكت و فنا است
- ترجيح پيروى هدى بر ترك آن با مقايسه حال پيروان هدايت باحال پيروان هوى
- سخن پيشوايان شرك در روز قيامت كه در مقام بيزارى جستن از پيروان خود (مشركين )
- معناى و مراد از جمله ((اءغوينا هم كما غوينا))
- معناى اينكه كورى به اخبار نسبت داده شده ((فعميت عليهم الانباء)) نه به خود مشركين
- پاسخ ديگر به عذر و بهانه مشركين
- بيان اينكه خداوند داراى اختيار تكوينى (يخلق ما يشاء) و تشريعى (ويختار) است
- معناى مختار بودن انسان و بيان اينكه او در برابر اراده تكوينى و تشريعى خدا اختيارىندارد
- مقصود از اينكه فرمود: ((ما كان لهم الخيرة ))
- سه وجه براى اينكه فقط خدا مستحق پرستش است : ((له الحمد فى الاولى و الاخرة و لهالحكم و اليه ترجعون ))
- اثبات توحيد ربوبى خداى تعالى با بيان عجز آلهه مشركين از آوردن نور يا يا آوردنشب
- در قيامت كه روز كشف حقائق است بطلان پندار مشركان آشكار مى گردد (فعلمواان الحق لله...)
- بحث روايتى (چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ نَزَعْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً فَقُلْنا هاتُوا بُرْهانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ «75»
و (در آن روز) از هر امّتى، گواهى بيرون مىآوريم، پس (به مشركان) مىگوييم:
دليل خود را (بر شرك) بياوريد! پس مىفهمند كه حقّ، مخصوص خداست و هر چه به دروغ مىبافتند، از (دست) آنان رفته و محو شده است.
نکته ها
مواقف قيامت، متعدّد است، در يك موقف بر لبهاى انسان مُهر خورده و اعضا و جوارح ديگر به شهادت مىپردازند؛ «شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ» «1» در موقفى ديگر،
«1». فصّلت، 20.
جلد 7 - صفحه 91
انسان مىتواند سخن بگويد؛ «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ» «1» در يك جا سخنى با انسان گفته نمىشود؛ «لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ» «2»* ولى در جاى ديگر، خداوند مىفرمايد: «هاتُوا بُرْهانَكُمْ»
گرچه بعضى احتمال دادهاند كه مراد آيه اين باشد كه خداوند از هر گروه مشرك، يكى از افراد برجسته را به عنوان شاهد و سخنگو بيرون مىكشد و از او مىپرسد: برهان شرك شما چيست؟ ولى با توجّه به روايتى كه در ذيل آيه از امام باقر عليه السلام آمده است «3» مراد اين است كه در هر عصر و زمانى، انسان معصومى (پيامبر يا وصىّ پيامبر) كه به اعمال مردم آگاه باشد، وجود دارد تا در قيامت به عنوان گواه رفتار مردم، شاهد قرار گيرد.
پیام ها
1- در قيامت، گواهان از خود امّتها برمىخيزند. «مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً»
2- محاكمات روز قيامت، علنى و حضورى است. «شَهِيداً فَقُلْنا»
3- عقايد و افكار خود را بر اساس برهان و دليلِ محكم تنظيم كنيم. زيرا شرك برهانى ندارد و در آخرت بهانه، خريدارى ندارد. «هاتُوا بُرْهانَكُمْ»
4- مشركان، منطق و برهان ندارند. «هاتُوا بُرْهانَكُمْ»
5- هر نوع كتمانِ حقايق، فقط در دنياست، در آخرت با كنار رفتن پردهها، حقّ و حقيقت، ظاهر و متجلّى مىشود. «فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ»
6- اگر چه مجرمين در قيامت به فكر انكار هستند، ولى حضور گواه، آنان را به بنبست مىكشاند. شَهِيداً ... فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ
7- باطل، رفتنى است. «ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ»
«1». صافات، 24.
«2». بقره، 174.
«3». تفسير الميزان، ج 16، ص 20.
تفسير نور(10جلدى)، ج7، ص: 92
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ نَزَعْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً فَقُلْنا هاتُوا بُرْهانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ (75)
وَ نَزَعْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً: و بيرون آوريم از هر امّتى گواهى بر گفتار و كردار ايشان، يعنى پيغمبران ايشان را حاضر كنيم تا در محكمه قيامت گواهى شرك و ضلالت و غوايت ايشان دهند. و نزد بعضى مراد به «شهيد» عدول آخرتند و هيچ زمانهاى از ايشان خالى نيست؛ و چون ايشان بر كفار گواهى دهند، فَقُلْنا هاتُوا بُرْهانَكُمْ: پس گوئيم مر ايشان را بياريد حجتى كه داشتيد بر صحت شرك و تكذيب؛ و چون عاجزند از اقامه برهان بر صحت ادعاى خود، فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ: پس بدانند آن هنگام آنكه راستى گفتار و حق و حقانيت مر خداى راست بعد از الزام و احتجاج بر ايشان، يا بدانند به عين اليقين كه توحيد و ستايش و پرستش مر ذات يكتاى خدا را سزاوار است. وَ ضَلَّ عَنْهُمْ: و
«1» توحيد المفضل عربى ص 129- 128.
جلد 10 - صفحه 177
گم گردد از ايشان و نابود و ضايع شود، ما كانُوا يَفْتَرُونَ: آنچه بودند كه مىبافتند از كذب و ساير سخنان باطل. يا معنى آنكه نابود گردد اميد شفاعت كه به بتان خود مىداشتند.
على بن ابراهيم قمى (رحمه اللّه) روايت نموده از حضرت باقر عليه السّلام در اين آيه شريفه فرمود: يعنى از هر فرقهاى از اين امت امام آن گواه است بر ايشان «1».
تبصره: از فرمايش حضرت چنين مستفاد مىشود هر فرقهاى از اين امت خواه حق و خواه باطل، امام و پيشوايان آنها روز قيامت گواهان آنها هستند در محضر الهى، و بنا به فرمايش حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله كه فرمود امت من هفتاد و سه فرقه شوند يك فرقه ناجى و بقيه هالك باشند؛ البته آن فرقه محقه تابع امامان به حق هستند «2».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَداً إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِضِياءٍ أَ فَلا تَسْمَعُونَ (71) قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهارَ سَرْمَداً إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ أَ فَلا تُبْصِرُونَ (72) وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (73) وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ (74) وَ نَزَعْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً فَقُلْنا هاتُوا بُرْهانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ (75)
ترجمه
بگو خبر دهيد كه اگر قرار دهد خدا بر شما شب را پاينده تا روز
جلد 4 صفحه 204
قيامت كيست خدائى جز خداوند كه بياورد براى شما روشنائى آيا پس نمىشنويد
بگو خبر دهيد كه اگر قرار دهد خدا بر شما روز را پاينده تا روز قيامت كيست خدائى جز خدا كه بياورد براى شما شبى كه آرام گيريد در آن آيا پس نمىبينيد
و از رحمت خود قرار داد براى شما شب و روز را تا بياراميد در آن و تا طلب كنيد از فضلش و باشد كه شما شكر كنيد
و روز كه ندا كند آنها را پس گويد كجايند شريكان من كه بوديد گمان ميبرديد
و بيرون آوريم از هر جماعتى گواهى را پس گوئيم بياوريد دليلتان را پس دانند كه حق مر خدا را است و ضايع گردد از آنها آنچه بودند كه نسبت بدروغ ميدادند.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب آيات سابقه كه دلالت بر انحصار اراده و اختيار و حكم بخداوند قادر مختار دارد فرموده بگو اى پيغمبر باين مشركين كه بگوئيد بدانم اگر خداوند شب را بر شما ممتدّ نمايد تا روز قيامت آيا غير از خدا كيست كه بتواند براى اداره معاش شما ايجاد نور و روشنائى نمايد و آنها چون ميدانند غير از خدا كسى قدرت بر اين امر ندارد اقرار خواهند نمود و حجّت بر آنها تمام خواهد شد و بعدا بگو پس چرا گوش شنوا نداريد و دست از پرستش بتها بر نميداريد و نيز بآنها بگو كه بگوئيد بدانم اگر خدا روز را بر شما ممتدّ نمايد كيست كه بتواند شب را براى استراحت شما ايجاد كند تا بگويند غير از خدا كسى نميتواند و مأخوذ با قرارشان شوند و بعد بگو چرا پس بصيرت بخداى خود پيدا نميكنيد و براى او شريك قرار ميدهيد و بنظر حقير چون راه بصيرت و بينائى توجه و شنوائى است افلا تسمعون بر افلا تبصرون مقدّم شده و بعضى وجه آنرا مناسبت شنوائى با شب و بينائى با روز دانستهاند و فايده نور و روشنائى را هم چون روشن و آشكار بود ذكر نفرموده است و اين از رحمت و مهربانى و بنده نوازى خدا است كه شب را براى آسايش و روز را براى اداره معاش و اكتساب بندگان قرار داده تا باميد خدا كسب كنند و بر نعم الهى شكرگزار باشند و غير او را پرستش و ستايش ننمايند و ياد كن اى پيغمبر براى آنها روزى را كه خداوند بطور ملامت و سرزنش خطاب نمايد و بآنها بفرمايد كجايند آنهائيكه شما شركاء من مىپنداشتيد و بيرون آورد از هر فرقه و جماعتى پيشوا و مقتداى
جلد 4 صفحه 205
آنها را براى گواهى دادن بر عقائد و اعمالشان از قبيل انبياء و اولياء و علماء عدول و بآنها بفرمايد اگر دليلى بر حق بودن عقائد و اعمالتان داريد اقامه نمائيد و آنها نتوانند دليلى بياورند كه مصحّح عقائد و اعمالشان باشد و بدانند كه حق با خدا و اولياء او بوده كه تكليف آنها را در دنيا بيان فرمودهاند و آنها پيروى ننمودند و بهواى نفس خودشان عمل كردند و آنچه را دست آويز خود قرار داده بودند از دست آنها برود و معبودها و دروغهاشان نيست و نابود گردد و حيران و سرگردان بمانند مانند كسيكه همه چيز خود را گم كرده باشد و چارهاى نداشته باشد و در وجه تكرار مفاد آيه ما قبل آخر گفتهاند قبلا براى اظهار بطلان عقايد آنها بوده و اخيرا براى اثبات دليل نداشتن آنها بر ادّعاشان در حضور گواهان و ظاهرا براى تأكيد و مبالغه در نكوهش و ملامت بر شرك كه اعظم معاصى است ميباشد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ نَزَعنا مِن كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً فَقُلنا هاتُوا بُرهانَكُم فَعَلِمُوا أَنَّ الحَقَّ لِلّهِ وَ ضَلَّ عَنهُم ما كانُوا يَفتَرُونَ (75)
و جدا ميكنيم و بيرون ميآوريم از هر امتي شهيدي را که شهادت
جلد 14 - صفحه 274
دهد بآنچه آن امت رفتار نمودند پس ميگوييم بياوريد برهان و حجت خود را بر اعمال و رفتار خود پس عالم ميشوند اينكه حق للّه است و از بين ميرود آنچه که بودند افتراء ميزدند.
وَ نَزَعنا مِن كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً مفسرين گفتند مراد انبياء هستند که شهادت ميدهند درباره امت خود ولي در خبر ابي جارود از حضرت باقر است فرمود
«من کل فرقة من هذه الامة امامها».
اقول: در بسياري از زيارات ائمه اطهار دارد
«و شهداء يوم القيمة»
در قرآن ميفرمايد يَومَ يَجمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبتُم قالُوا لا عِلمَ لَنا إِنَّكَ أَنتَ عَلّامُ الغُيُوبِ (مائده آيه 109).
توضيح كلام: اينكه در باب شهادت بايد حسي باشد شهادت علمي كافي نيست مثل در باب رؤيت هلال اگر كسي شهادت دهد که من يقين دارم بوجود هلال لكن رؤيت نكردم اثبات نميكند و هكذا در باب قضاوت و اقامه بينه حتي در خبر است اشاره بشمس فرمود و فرمود
«علي مثل هذا تشهد»
انبياء شهداء روز قيامت هستند لكن در حق امت خود در زمان خود و اينکه موضوع از زمان آدم الي خاتم جريان داشته چون هيچ زماني خالي از انبياء نبوده و بر فرض اوصياء آنها بودند اما زمان حضرت رسالت پس از رحلتش تا قيام قيامت در هر عصر و زماني بايد شاهدي باشد و آن ائمه اطهار هستند و نكته ديگر آنكه اينکه جمله دليل است بر اينكه ائمه طاهرين همه جا حاضر و ناظرند که امروز حضرت بقية اللّه تمام اعمال و افعال و اقوال ما را مشاهده ميكند تا بتواند فرداي محشر شهادت دهد.
فَقُلنا هاتُوا بُرهانَكُم چنانچه ميفرمايد (همين سوره در چند آيه قبل آيه 75) وَ يَومَ يُنادِيهِم فَيَقُولُ ما ذا أَجَبتُمُ المُرسَلِينَ فَعَمِيَت عَلَيهِمُ الأَنباءُ» گذشت تفسير آن جوابي و حجتي و برهاني و دليلي ندارند.
فَعَلِمُوا أَنَّ الحَقَّ لِلّهِ چنانچه ميفرمايد وَ لَو تَري إِذ وُقِفُوا عَلَي النّارِ فَقالُوا يا لَيتَنا
جلد 14 - صفحه 275
نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ المُؤمِنِينَ و ميفرمايد وَ لَو تَري إِذ وُقِفُوا عَلي رَبِّهِم قالَ أَ لَيسَ هذا بِالحَقِّ قالُوا بَلي وَ رَبِّنا (انعام آيه 27 و آيه 30).
وَ ضَلَّ عَنهُم ما كانُوا يَفتَرُونَ از شرك و كفر و ضلالت.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 75)- در این آیه میفرماید: در آن روز «از هر امتی گواهی بر میگزینیم» (وَ نَزَعْنا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً).
سپس به مشرکان بیخبر و گمراه «میگوییم: دلیل خود را (بر شرکتان)
ج3، ص477
بیاورید»؟! (فَقُلْنا هاتُوا بُرْهانَکُمْ).
اینجاست که همه مسائل آفتابی میشود «و آنها میدانند که حق برای خداست» (فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ).
«و تمام آنچه را افترا میبستند از (نظر) آنها گم خواهد شد»! (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ).
این گواهان به قرینه آیات دیگر قرآن، همان پیامبرانند که هر پیامبری گواه امت خویش است، و پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله که خاتم انبیاست گواه بر همه انبیا و امتها.
نکات آیه
۱ - گردآورى جوامع شرک پیشه در قیامت براى محاکمه (و نزعنا من کلّ أُمّة شهیدًا فقلنا هاتوا برهنکم)
۲ - بیرون آوردن فرد مطلع و آگاه هر جامعه شرک پیشه در قیامت، براى پاسخ گویى به پرسش خداوند (و نزعنا من کلّ أُمّة شهیدًا) «شهید» به معناى گواه است و گاهى به معناى شخص مطلع و خبره نیز به کار مى رود; مانند: «و إن کنتم فى ریب ممّا نزّلنا على عبدنا فأتوا بسورة من مثله و ادعوا شهدائکم...». در آیه بالا نیز همین معنا اراده شده است.
۳ - خداى بزرگ، خود عهده دار محاکمه و بازجویى جوامع شرک پیشه در قیامت (فیقول أین شرکاءى ... و نزعنا من کلّ أُمّة شهیدًا فقلنا هاتوا برهنکم)
۴ - اقدام خداوند به بستن راه هرگونه عذر و بهانه بر روى اهل شرک، با برگزیدن افراد خبره آن جوامع جهت پاسخ گویى به سؤالات خود در قیامت (و نزعنا من کلّ أُمّة شهیدًا) برداشت یاد شده از آن جا است که خداوند به جاى این که مستقیماً از مردم مطالبه دلیل کند، افراد خبره اى را از میان آنان بیرون مى آورد و در حضور آن جوامع، از آن افراد مى خواهد که برهان خود را براى شرک بیان کنند.
۵ - شرک، اندیشه اى فاقد دلیل و برهان (فقلنا هاتوا برهنکم) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که امر «هاتوا» براى تعجیز است; یعنى، ممکن نیست کسى بتواند برهانى بیاورد.
۶ - فراخوانى خبرگان جوامع شرک پیشه از سوى خدا در قیامت، براى اقامه برهان و ارائه دلیل روشن بر شرکورزى خویش (فقلنا هاتوا برهنکم)
۷ - پذیرش هر عقیده و تفکّرى در باب دین، باید بر پایه دلیل و برهان استوار باشد. (فقلنا هاتوا برهنکم)
۸ - آگاهان جوامع شرک پیشه از اقامه برهان، براى اثبات حقانیت شرک در قیامت ناتوان خواهند بود. (فقلنا هاتوا برهنکم فعلموا أنّ الحقّ للّه و ضلّ عنهم ما کانوا یفترون) تعبیر «ضلّ عنهم ما کانوا یفترون» کنایه از این نکته است که آنان هیچ چیزى که بتواند موضوع شرک را توجیه کند، به خاطر نخواهد آورد.
۹ - برملا شدن حقانیت توحید براى جوامع شرک پیشه در قیامت (فعلموا أنّ الحقّ للّه)
۱۰ - شرک، پندارى دروغین و ساخته ذهن شرکورزان است. (و ضلّ عنهم ما کانوا یفترون)
روایات و احادیث
۱۱ - «عن أبى جعفر(ع) فى قوله «و نزعنا من کلّ أُمّة شهیداً» یقول من کلّ فرقة من هذه الأُمّة إمامها...;[۱] از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند «و نزعنا من کلّ أُمّة شهیداً» روایت شده که خدا مى فرماید: از هر فرقه اى از این امت، امام آنها را برمى گزینیم».
موضوعات مرتبط
- امتها: پرسش از خبرگان امتها ۲، ۴; دعوت از خبرگان امتها ۶; عجز خبرگان امتها ۸
- خدا: پرسشهاى خدا ۲، ۴; قضاوت اخروى خدا ۳
- رهبران: رهبران در قیامت ۱۱
- شرک: بى منطقى شرک ۵، ۸، ۱۰; منشأ شرک ۱۰
- عقیده: برهان در عقیده ۷
- قیامت: تجلى توحید در قیامت ۹; ظهور حقایق در قیامت ۹; قطع عذر در قیامت ۴; گواهان در قیامت ۱۱
- مشرکان: پرسش از مشرکان ۲; تجمع مشرکان در قیامت ۱; درخواست برهان از مشرکان ۶; رد عذر مشرکان ۴; محاکمه اخروى مشرکان ۱، ۳; مشرکان در قیامت ۹
منابع
- ↑ تفسیر قمى، ج ۲، ص ۱۴۳; نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۳۸، ح ۱۰۱.