الطور ٤٨
کپی متن آیه |
---|
وَ اصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْيُنِنَا وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ حِينَ تَقُومُ |
ترجمه
الطور ٤٧ | آیه ٤٨ | الطور ٤٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لِحُکْمِ رَبِّکَ»: برابر فرمان پروردگارت. در راه ابلاغ فرمان پروردگارت. بر قوانین و مقررات پروردگارت پایدار باش. «بِأَعْیُنِنَا»: زیر نظر ما. تحت مراقبت و محافظت ما. «حِینَ تَقُومُ»: وقتی که سحرگاهان برمیخیزی. وقتی که از جا، و از مکانی، و از مجلسی برمیخیزی. چرا که پیغمبر به هنگام برخاستن از هر جائی، میفرمود: سُبْحانَکَ اللّهُمَّ وَ بِحَمْدِکَ، أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیْکَ (نگا: المراغی، نمونه).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنا وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ «48»
براى (انجام) فرمان پروردگارت پايدارى كن، كه تو در ديد ما (و تحت حمايت ما) هستى و هنگامى كه (از خواب) بر مىخيزى، با ستايش پروردگارت او را به پاكى ياد كن.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ اصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنا وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ (48)
وَ اصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ: و شكيبائى كن اى پيغمبر مر حكم پروردگار خود را در باره ايشان كه آن امهال آنها و ابقاى تو در مشقت كشيدن ايشان، فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنا: پس بدرستى كه تو به عين عنايت و نگهدارى مائى، يعنى به حيثيتى هستى كه ما تو را مىبينيم و هيچ چيز از احوال تو بر ما پوشيده و پنهان نيست، پس به نظر لطف و عنايت محافظت تو مىنمائيم از مكر و ضرر اهل شرك نسبت به تو. وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ: و تسبيح كن و به پاكى ياد خداى خود را در حالتى كه مقترن باشد به حمد پروردگار تو. مراد از تسبيح و تحميد نماز است «از باب تسميه شيء باسم جزء» يعنى نمازگزار، حِينَ تَقُومُ: هنگامى كه بر مىخيزى از خواب، و آن نماز صبح است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ (41) أَمْ يُرِيدُونَ كَيْداً فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ (42) أَمْ لَهُمْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ (43) وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ (44) فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ (45)
يَوْمَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (46) وَ إِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذاباً دُونَ ذلِكَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (47) وَ اصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنا وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ (48) وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبارَ النُّجُومِ (49)
ترجمه
يا نزد آنان علم غيب است پس آنها مىنويسند
يا اراده دارند حيله و مكرى كنند پس آنانكه كافر شدند آنها كيد كرده شدگانند
يا براى آنها معبودى است غير از خدا منزّه است خداوند از آنچه شريك قرار ميدهند
و اگر بهبينند پارهاى از آسمان كه فرود آينده است مىگويند ابرى است متراكم
واگذارشان تا ملاقات كنند روزشان را كه در آن هلاك كرده ميشوند
روز كه بىنياز نميشوند و دفع نميكند از آنها مكرشان چيزى را و نه آنها يارى ميشوند
و همانا براى آنانكه ستم كردند عذابى است غير از اين ولى بيشترشان نميدانند
و صبر كن مر حكم پروردگارت را همانا تو در برابر ديدگان مائى و تسبيح گوى با حمد پروردگارت وقتى كه برميخيزى
و پارهاى از شب پس تسبيح گوى او را و هنگام بازگشتن ستارگان.
جلد 5 صفحه 80
تفسير
خداوند متعال در آيات سابقه احتمالاتى بعد از كلمه ام براى الزام كفّار مكّه بقبول دين اسلام ذكر فرموده بود و اينك تكميل فرموده آنرا بآنكه يا نزد آنها علم غيب است بمصالح و مفاسد امور دنيا و آخرتشان كه خودشان را محتاج به پيغمبر و امام نميدانند پس براى انتظام امورشان قانون مينويسند و معمول ميدارند چنانچه بنظر حقير رسيده يا مراد آنستكه آيا نزد آنها لوح محفوظ سماوى كه در آن مغيبات ثبت شده ميباشد پس آنان از روى آن نسخه بردارى ميكنند و بمردم خبر ميدهند كه گفته شده است يا ميخواهند كيد و مكرى نمايند نسبت بخاندان رسالت كه گفتهاند مراد اجتماعشان در دار النّدوه است بر ضرر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و خداوند مكر آنها را بخودشان مسترد فرمود و در بدر كشته يا اسير شدند و محتمل است اعمّ از آن و سقيفه بنى ساعده باشد كه براى بردن حق اهل بيت در آن مجتمع شدند و خداوند از آنها انتقام كشيده و خواهد كشيد يا آنها العياذ باللّه خداى ديگرى غير از خداى يگانه دارند كه آنها را از عذاب الهى حفظ نمايد كه اينطور تجرّى بمعصيت مينمايند منزّه است خدا از آنكه شريك داشته باشد و از آنكه بتها شريك او باشند و اعراض آنها از حقّ و غفلتشان از ياد خدا و عناد و لجاجشان بقدرى است كه اگر بهبينند پاره ابر تيره عذاب را كه از آسمان بر سرشان نازل است ميگويند ابر متراكم باران دار است چنانچه بنظر حقير رسيده يا اگر بهبينند قطعهاى از آسمان را كه ميخواهد بر سر آنها افتد ميگويند ابرى بهم پيوسته است چنانچه گفته شده اين جواب تقاضاى خودشان است كه گفتند اگر راست ميگوئى قطعهاى از آسمان را بر سر ما فرود آورد در هر حال كار عناد و لجاج كه به اين جا كشيد خداوند به پيغمبر خود دستور داد كه از ارشاد و هدايت آنها صرف نظر فرمايد و بگذارد به اين باشند تا بهبينند روزى را كه نفخه اوّل اسرافيل در آنروز براى مردن خلق مقرّر شده و بميرند و دست از عناد بردارند و هر كس بجزاى عملش برسد آنروز ديگر مكر و حيله بدرد نميخورد و بحال كسى فائده ندارد و كسى نميتواند با آنها يارى نموده عذاب خدا را از آنان دفع نمايد چون قابل شفاعت نيستند و بكسى اذن در شفاعت از آنها داده نميشود و از براى خصوص
جلد 5 صفحه 81
ستمكاران بمحمد و آل اطهار او صلوات اللّه عليهم اجمعين عذابى است غير از عذاب آخرت كه قمّى ره نقل فرموده آن در رجعت است بشمشير و سايرين بجنگ بدر و عذاب قبر و قحط سنين و غيرها تفسير نمودهاند در هر حال بيشتر آنها از آتيه خود خبر ندارند كه بعذاب الهى در دنيا گرفتار خواهند شد و اخيرا امر فرموده پيغمبر خود را بصبر و سكون و مدارا با قوم در برابر فرمان الهى و اذيّت و آزار آنها و مطمئن فرموده است آنحضرت را به اين كه تو در برابر چشم ما و محفوظ به حفظ ما ميباشى ما خود ناظر و نگهبان و نگهدار توايم و جمع اعين بمناسبت اضافه بضمير جمع و مبالغه در وجود اسباب حفظ است و نيز امر فرموده او را به تسبيح و اشتغال بحمد الهى وقتى كه برميخيزد براى نماز شب بقرائت پنج آيه از سوره آل عمران كه آخر آنها انّك لا تخلف الميعاد است و در بعضى از شب باشتغال بنماز شب و بعد از غايب شدن ستارگان و طلوع فجر كاذب باشتغال بنافله صبح چنانچه مستفاد از نقل قمّى ره و روايات متعدّده از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار است و با وجود اين باقوال مفسّرين اعتنا نخواهد شد و كلمه ادبار بصيغه جمع نيز قرائت شده و در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره طور را قرائت نمايد خدا خير دنيا و آخرت را براى او جمع خواهد فرمود و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 82
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ اصبِر لِحُكمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعيُنِنا وَ سَبِّح بِحَمدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ (48) وَ مِنَ اللَّيلِ فَسَبِّحهُ وَ إِدبارَ النُّجُومِ (49)
و صبر كن براي حكم پروردگار خود، پس بدرستي که تو در مقابل چشمهاي ما هستي و تسبيح كن بضميمه حمد پروردگارت در حيني که قيام ميكني و از قسمتي از شب را، پس تسبيح كن و در حال بر گشتن ستارهها.
وَ اصبِر لِحُكمِ رَبِّكَ از براي صبر سه درجه گفتند: درجه اول صبر بر بلاء و مصائب و گرفتاريها، زيرا انسان در معرض بلاء و مصائب بسيار واقع
جلد 16 - صفحه 317
ميشود بالاخص هر چه مقامش عاليتر باشد بلاهايش بيشتر و مصائبش زيادتر است
البلاء موكل بالانبياء ثم الاولياء ثم الامثل فالامثل
و صبر در موقعي صادق است که جزع و فزع نكند و نزد غير خدا شكايت كند و بداند که عين صلاح او است و خداوند در قرآن ميفرمايد: إِنَّما يُوَفَّي الصّابِرُونَ أَجرَهُم بِغَيرِ حِسابٍ زمر آيه 13 و يكي از صفات امير المؤمنين (ع) اصبر الصابرين است که از آن حضرت است که ميفرمايد:
(صبرت و في العين قذي و في الحلق شجي)
و در حق ابي عبد اللّه الحسين است
(لقد عجبت من صبرك ملائكة السماوات)
و هكذا نسبت بساير ائمه هدي در مقابل خلفاء جور و گفتند: حكمت نزول بليات و مصائب چند چيز است، يك امتحان است که در امتحان ثابت ميماند يا از دست ميرود و خداوند تمام بندگانش را امتحان ميكند نه براي اينكه بر خدا العياذ چيزي مستور باشد، بلكه بر خود بنده و بر ديگران مكشوف گردد، چنانچه ميفرمايد:
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ الم أَ حَسِبَ النّاسُ أَن يُترَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنّا وَ هُم لا يُفتَنُونَ وَ لَقَد فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبلِهِم فَلَيَعلَمَنَّ اللّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعلَمَنَّ الكاذِبِينَ عنكبوت آيه 1 و 2 و من جمله از حكم كفاره گناهان است حتي گفتند: تب يك شب كفاره گناه يك سال است، و من جمله ارتفاع درجه است، و من جمله عين نعمت و تفضل است و بنده خيال ميكند بلاء و مصيبت است، و غير اينها از حكم و مصالح. درجه دوم: صبر مشقت و زحمت عبادت و اداء فرائض و نوافل مثل صلاة بالاخص صلاة ليل وقت آخر شب و صبر بر صوم و اداء حقوق واجبه از اخماس و زكوات و بذل و احسان في سبيل اللّه و بر تحصيل علم باحكام و ايصال برتبه اجتهاد و اعظم آنها در امر جهاد با كفار که نامش شجاعت است مثل صبر امير المؤمنين در غزوات، نه مثل كساني که فرار كردند يا تقاعد ورزيدند. درجه سوم: صبر بر ترك معاصي و جلوگيري از هواهاي نفساني و از خطورات و وساوس شيطاني و از ظلم و تعدي بديگران و از كشف و ساز و آواز و تجاهر بفسق و فجور و رفتن مجالس لهو و لعب و تماس با كفار و ارباب ضلال و امثال اينها.
فَإِنَّكَ بِأَعيُنِنا ما از تو غافل نيستيم و در كنف ما مصون و محفوظ هستي و
جلد 16 - صفحه 318
ما نگهبان تو هستيم از خطرات كفار و مشركين توكل بما داشته باش و اعتماد بما نما و وحشتي از اينکه دشمنان نداشته باش، و اطلاق اعين بر خداي متعال كنايه از احاطه قيوميت است، مثل اطلاق بصير و سميع، بلكه اطلاق عليم و قدير، زيرا مكرر بيان شده که خداي متعال صرف وجود است صفت زائد بر ذات ندارد و عين وجود و محض وجود و بحت وجود است غير متناهي ازلا و ابدا و سرمدا وَ نَحنُ أَقرَبُ إِلَيهِ مِن حَبلِ الوَرِيدِ ق آيه 15 ما يَكُونُ مِن نَجوي ثَلاثَةٍ إِلّا هُوَ رابِعُهُم وَ لا خَمسَةٍ إِلّا هُوَ سادِسُهُم وَ لا أَدني مِن ذلِكَ وَ لا أَكثَرَ إِلّا هُوَ مَعَهُم أَينَ ما كانُوا مجادلة آيه 8.
وَ سَبِّح بِحَمدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ در اينکه جمله اقوال زيادي گفتند: بالغ بر هفت قول.
«1» قيام ليل براي تهجد.
«2» قيام از نوم غيلولة براي صلاة ظهر.
«3» قيام بر صلوات مفروضه.
«4» قيام از مجالس که گفتند: كفاره هر مجلسي ذكر است.
«5» قيام بر صلوة فجر.
«6» قيام بر كليه صلوات.
«7» قيام بر نافله فجر.
اقول: تمام اينکه اقوال بدون مدرك است و تفسير برأي است. و كلمه حين تقوم مطلق است شامل هر قيامي ميشود، و آيه شريفه اشاره است به اينكه بر هر امري قيام كردي ابتداء ذكر الهي را بگو باعث سهولت آن امر و انجام او ميشود.
چنانچه در باب بسمله فرمودند
(کل امر ذي بال لم يبدء ببسم اللّه فهو ابتر)
و در حديث است
(ذكر اللّه حسن في کل حال)
و مراد از وَ سَبِّح بِحَمدِ رَبِّكَ خصوص سبحان اللّه و الحمد للّه نيست ظاهرا، بلكه مراد مطلق ذكر تسبيح است.
جلد 16 - صفحه 319
وَ مِنَ اللَّيلِ فَسَبِّحهُ و من براي تبعيض است يعني يك قسمت از شبرا، پس تسبيح كن، بعضي گفتند: مراد نماز مغرب و عشاء است، و بعضي گفتند:
نماز شب است که بر پيغمبر واجب بوده. اقول: بعيد نيست مراد مطلق عبادات باشد از نماز و ذكر و تلاوة و شاهد بر اينکه دعوي حديث شريفي است که از حضرت باقر و حضرت صادق (ع) زرارة و حمران و محمّد بن مسلم روايت كردهاند خلاصه مفادش اينكه حضرت رسالت سه مرتبه در شب از نصف شب تا صبح از بستر بر ميخواستند و پنج آيه از آخر سوره عمران تلاوت ميكرد که اول آن إِنَّ فِي خَلقِ السَّماواتِ وَ الأَرضِ و آخر آن إِنَّكَ لا تُخلِفُ المِيعادَ است، در مرتبه اول چهار ركعت از نماز شب ميخواندند بدو سلام، و در مرتبه ثانيه: چهار ركعت بهمين نحو و در مرتبه ثالثه: سه ركعت شفع و وتر، و از اينکه حديث بخصوص مفاد آيه مذكوره استفاده عموم ميشود که شامل نماز و ذكر و تلاوت ميگردد.
وَ إِدبارَ النُّجُومِ بعضي گفتند: دو ركعت نافله صبح است، بعضي گفتند: فريضه صبح است، و معني ادبار النجوم، غيبوبت ستارهها است بواسطه سفيدي صبح. اقول: از مجموع اينکه آيه شريفه استفاده ميشود که بنده بايد غافل از خدا نباشد صباحا و مساء ليلا و نهارا در هر حالي هست از نماز و ذكر و تلاوت قرآن غفلت و كوتاهي نكند و در هر حالي که هست خداوند حاضر و ناظر باقوال و افعال و اعمال او است و خداوند حافظ و نگهبان او است خدا از او غافل نيست او هم نبايد از خدا غافل باشد، و يكي از فوائد اينکه عمل از وساوس شيطان محفوظ ميماند. (ديو بگريزد از آن قوم که قرآن خوانند) و يكي از خطرات و تصادمات و بليات ارضي و سماوي مصون ميشود، و يكي قلب روشن ميشود توفيق ميآورد جلوگيري از معاصي ميشود ايمان قوت پيدا ميكند نامه عمل عبادي پر ميشود و نوراني ميگردد و اگر ما بوديم و فقط اينکه آيه شريفه ما را كافي بود که ميفرمايد:
فَاذكُرُونِي أَذكُركُم وَ اشكُرُوا لِي وَ لا تَكفُرُونِ بقره آيه 147. هذا آخر
جلد 16 - صفحه 320
ما اردنا ايراده في تفسير سورة الطور و يتلوها بتوفيق اللّه تفسير سورة النجم و بقية السور و الحمد للّه علي ما هدانا و له الشكر علي ما ابلينا و الصلاة و السلام علي نبينا و آله و اللعن علي اعدائنا و مبغضينا و معاندينا ابد الآبدين و دهر الداهرين و انا العبد المذنب المقصر السيد عبد الحسين المدعو بالطيب.
جلد 16 - صفحه 321
سورة النجم
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 48)- در این آیه پیامبر را در مقابل این همه کارشکنیها و تهمتها و ناسزاها دعوت به صبر و استقامت میکند، میفرماید: «در راه ابلاغ حکم پروردگارت صبر و استقامت کن» (وَ اصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ).
اگر تو را کاهن و مجنون و شاعر میخوانند صبر کن، و اگر آیات قرآن را افتراهائی میپندارند که به خدا بسته شده است شکیبائی نما، و اگر در برابر این همه براهین منطقی باز به لجاج و عناد ادامه میدهند استقامت به خرج ده، مبادا دلسرد و یا ضعیف و ناتوان شوی.
«زیرا تو در حفاظت کامل ما قرار داری» (فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنا).
ما همه چیز را میبینیم و از همه چیز با خبریم و تو را تنها نخواهیم گذارد.
و از آنجا که راز و نیاز با خدا، و نیایش و عبادت او، و تسبیح و تقدیس ذات
ج4، ص574
پاک او، به انسان آرامش و نیرو میبخشد به دنبال دستور صبر میفرماید:
«و هنگامی که بر میخیزی پروردگارت را تسبیح و حمد گوی» (وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ حِینَ تَقُومُ).
چه در سحرگاه برای نماز شب، و چه بعد از خواب برای ادای فریضه، و چه بعد از قیام از هر مجلس باشد.
آری! روح و جانت را به تسبیح و حمد خدا نور و صفا ببخش، زبانت را به ذکر او خوشبو کن، از یاد او مدد بگیر، و برای مبارزه با کارشکنیهای دشمن آماده شو! در حدیثی آمده است پیامبر صلّی اللّه علیه و آله هنگامی که از مجلس برمیخاست میفرمود: «سبحانک اللّهمّ و بحمدک اشهد ان لا اله الّا انت، استغفرک و اتوب الیک».
بعضی عرض کردند: ای رسول خدا! این چه کلماتی است که میگوئی فرمود: «اینها کلماتی است که جبرئیل به من آموخته و کفاره چیزی است که در مجالس واقع میشود».
نکات آیه
۱ - فرمان پایدارى و شکیبایى از سوى خداوند به پیامبر(ص)، در راستاى تبلیغ دین (و اصبر لحکم ربّک) مراد از «لحکم ربّک» مى تواند حکم رسالت و تبلیغ دین باشد. در این صورت پیامبر(ص) مأمور شده است تا در برابر اذیت و آزار تکذیب کنندگان، صبر پیشه کند و تحمل خویش را از دست ندهد.
۲ - تبلیغ دین و انجام رسالت الهى، نیازمند شکیبایى (و اصبر لحکم ربّک)
۳ - پیامبر(ص)، در پرتو ربوبیت ویژه الهى و در منظر عنایت و حمایت او (و اصبر لحکم ربّک فإنّک بأعیننا)
۴ - فرمان هاى الهى، جلوه اى از ربوبیت او در راه رشد و تعالى پیامبر(ص) و پیروان آن حضرت (و اصبر لحکم ربّک) اضافه «حکم» به «ربّ»، مى تواند بیانگر مطلب بالا باشد.
۵ - پیامبر(ص)، نیازمند رهنمود و دلجویى از جانب خداوند براى پایدارى در طریق تبلیغ (و اصبر لحکم ربّک فإنّک بأعیننا) چنانکه گفته شد: تعبیر «بأعیننا» پیامدار حمایت مى باشد، از این تعبیر و از فرمان «و اصبر» مطلب بالا استفاده مى شود.
۶ - توجه مبلغان دینى به حضور حمایت و لطف الهى، مایه شکیبایى آنان بر مشکلات راه (و اصبر ... فإنّک بأعیننا) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که پیامبر(ص) به عنوان مبلغ وحى مورد هجوم کافران، قرار گرفته و خداوند براى پایدارى بخشیدن به او نظارت و حمایت خویش را به آن حضرت یادآور شده است.
۷ - موضع گیرى تکذیب گران در برابر پیامبر(ص) و مهلت دهى خداوند به آنان و تأخیر در مجازات آنان، قضاى الهى و مقتضاى ربوبیت او است. (و اصبر لحکم ربّک) «حکم» به معناى قضا است. مفسران با توجه به ارتباط آیه با آیات پیشین، بر آنند که مراد از «لحکم ربّک» قضاى الهى درباره تکذیب کنندگان و افعال آنان است.
۸ - وانهادن کافران و تحمل عداوت آنان، تکلیفى الهى براى پیامبر(ص) (فذرهم ... و اصبر لحکم ربّک) بنابراین که «و اصبر» عطف بر «فذرهم» باشد، برداشت بالا به دست مى آید.
۹ - پیامبر(ص)، مأمور تسبیح و حمد پروردگار، هم زمان با آغاز هر تلاش (و سبّح بحمد ربّک حین تقوم) درباره «حین تقوم» چندین احتمال از سوى مفسران مطرح شده است. به نظر مى رسد ارتباط «و سبح» با «و اصبر لحکم ربّک» مى تواند قرینه باشد بر این که مراد، هنگام برخاستن پیامبر(ص) براى انجام تبلیغ و رسالت است.
۱۰ - التجا به پروردگار، هنگام حرکت در مسیر دین و مسؤولیت، ضامن شکیبایى و موفقیت (و اصبر ... و سبّح بحمد ربّک حین تقوم) از ارتباط «و سبّح» با «و اصبر»، مى توان به مطلب بالا ره برد.
۱۱ - لزوم تنزیه خداوند از کاستى ها، همراه با ستایش او بر جلوه هاى عالى پروردگارى اش (و سبّح بحمد ربّک) «باء» در «بحمد» براى مصاحبت است. از ارتباط «سبّح بحمد» با «ربّ» مطلب بالا استفاده مى شود.
۱۲ - دستور اقامه نماز ظهر به پیامبر(ص) * (و سبّح بحمد ربّک حین تقوم) برداشت بالا بدان احتمال است که «سبّح بحمد...»، نماد نماز و «حین تقوم» نظر به برخاستن از خواب نیمروز باشد که بر زوال شمس و هنگام نماز ظهر، منطبق مى گردد.
موضوعات مرتبط
- التجا: التجا به خدا ۱۰
- تبلیغ: صبر در تبلیغ ۵
- تسبیح: تسبیح خدا ۹
- حمایت خدا: مشمولان حمایت خدا ۳
- حمد: حمد خدا ۹، ۱۱
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۳، ۷; اوامر خدا ۱، ۱۲; اهمیت تنزیه خدا۱۱; قضاى خدا ۷; مهلتهاى خدا ۷; نشانه هاى ربوبیت خدا ۴، ۱۱; نقش اوامر خدا ۴
- دین: تبلیغ دین ۱۰; زمینه صبر در تبلیغ دین ۶; صبر در تبلیغ دین ۱، ۲
- ذکر: آثار ذکر حمایت خدا ۶; آثار ذکر لطف خدا ۶
- صبر: زمینه صبر ۱۰
- عمل: آداب عمل ۹
- کافران: اعراض از کافران ۸; صبر بر دشمنى کافران ۸
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۳
- مبلغان: زمینه صبر مبلغان ۶
- محمد(ص): تکلیف محمد(ص) ۱، ۹، ۱۲; حامى محمد(ص) ۳; رسالت محمد(ص) ۸; زمینه تکامل محمد(ص) ۴; صبر محمد(ص) ۱; فضایل محمد(ص) ۳; مدبر محمد(ص) ۳; مربى محمد(ص) ۳; منشأ مهلت به مکذبان محمد(ص) ۷; موضعگیرى علیه محمد(ص) ۷; موضعگیرى مکذبان محمد(ص) ۷; نیازهاى معنوى محمد(ص)۵
- مسلمانان: زمینه تکامل مسلمانان ۴
- موفقیت: زمینه موفقیت ۱۰
- نماز: تشریع نماز ظهر ۱۲
- نیازها: نیاز به دلداریهاى خدا ۵
منابع