الصف ٤

از الکتاب
کپی متن آیه
إِنَ‌ اللَّهَ‌ يُحِبُ‌ الَّذِينَ‌ يُقَاتِلُونَ‌ فِي‌ سَبِيلِهِ‌ صَفّاً کَأَنَّهُمْ‌ بُنْيَانٌ‌ مَرْصُوصٌ‌

ترجمه

خداوند کسانی را دوست می‌دارد که در راه او پیکار می‌کنند گوئی بنایی آهنین‌اند!

همانا خداوند كسانى را كه در راه او صف در صف جهاد مى‌كنند چنانكه گويى بنايى آهنينند دوست مى‌دارد
در حقيقت، خدا دوست دارد كسانى را كه در راه او صف در صف، چنانكه گويى بنايى ريخته شده از سرب‌اند، جهاد مى‌كنند.
خدا آن مؤمنان را که در راه او در صف جهاد با کافران، مانند بنیان و سدّی آهنین همدست و پایدارند بسیار دوست می‌دارد.
خدا کسانی را دوست دارد که صف زده در راه او جهاد می کنند [و از ثابت قدمی] گویی بنایی پولادین و استوارند.
خدا دوست دارد كسانى را كه در راه او در صفى، همانند ديوارى كه اجزايش را با سُرب به هم پيوند داده باشند، مى‌جنگند.
در حقیقت خداوند دوست دارد کسانی را که در راه او صف در صف جهاد می‌کنند، چنانکه گویی ایشان بنیادی ریخته از سرب‌اند
همانا خدا دوست مى‌دارد كسانى را كه در راه او صف‌زده كارزار مى‌كنند كه گويى بنائى به هم پيوسته و استوارند.
خداوند کسانی را دوست می‌دارد که در راه او متّحد و یکپارچه در خطّ و صفّ واحدی می‌رزمند، انگار دیوار سربی بزرگی هستند.
خدا همواره کسانی را دوست دارد که در راه او صف‌کشید‌گان - چنان که گویی بنایی ریخته شده از سُرب هستند - کشتار می‌کنند.
همانا خدا دوست دارد آنان را که پیکار کنند در راه خدا صف‌بستگان گوئیا ایشانند ساختمانی ریخته چون رودی‌

Allah loves those who fight in His cause, in ranks, as though they were a compact structure.
ترتیل:
ترجمه:
الصف ٣ آیه ٤ الصف ٥
سوره : سوره الصف
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«صَفّاً»: صف‌زده. ردیف. مراد متحد و یکپارچه است. مصدر است و به معنی اسم فاعل، یعنی (صَآفِّینَ) و یا اسم‌مفعول، یعنی (مَصْفُوفِینَ) است. حال ضمیر (و) است. «بُنْیَانٌ»: ساختمان. دیوار (نگا: روح‌البیان). «مَرْصُوصٌ»: سربی. در فارسی گفته می‌شود: دیوار آهنین و سدّی فولادین.


نزول

محمد بن العباس بعد از چهار واسطه از ابوصالح و او از ابن عباس نقل نمايد كه اين آيه درباره على عليه‌السلام و حمزة و عبيدة بن الحرث و سهل بن حنيف و حارث بن ابى‌دجانة الانصارى نازل شده است.[۱]

و نيز باز محمد بن العباس از امام باقر عليه‌السلام روايت كند كه فرمود: اين آيه درباره على بن ابى‌طالب عليه‌السلام و حمزة و عبيدة بن الحرث و سهل بن حنيف و حارث بن الصمة و ابودجانة الانصارى نازل گرديده است.[۲]

و همچنين مخالفين ما بنا به روايت حميرى از ابن عباس نقل نمايند كه اين آيه درباره على عليه‌السلام و حمزة و عبيدة بن الحرث و سهل بن حنيف و حرث بن الصمة و ابودجانة نازل شده است.[۳]

و نيز گويند كه صحابه گفته بودند اگر مي‌دانستيم كداميك از اعمال در نزد خداوند نيكوتر و پسنديده‌تر و داراى ثواب بيشترى است در تحصيل آن از بذل مال و جان دريغ نمى‌كرديم خداوند اين آيه را نازل فرمود.[۴]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ «4»

همانا خداوند كسانى را دوست دارد كه صف بسته در راه او پيكار كنند، چنانكه گويى بناى بسيار مستحكم سربى هستند.

نکته ها

«بُنْيانٌ» به معناى ساختمان است. «مَرْصُوصٌ»، از «رصاص» به معناى سُرب است و «بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ» يعنى ساختمانى كه از فرط استحكام، گويى از سرب ساخته شده است.

شايد آيه قبل، انتقاد از كسانى باشد كه شعار جهاد و پيكار دادند، ولى به آن شعارها عمل نكردند، لذا خداوند فرمود: كسانى كه عمل نكردند مورد غضب هستند، «كَبُرَ مَقْتاً» امّا در اين آيه از كسانى كه به شعار و وعده خود عمل كردند، تمجيد كرده و محبوب خدا دانسته‌


«1». كافى، ج 2، ص 363.

جلد 9 - صفحه 603

است. «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ»

در تاريخ آمده است كه در جنگ صفين حضرت امير عليه السلام براى بالا بردن انگيزه ياران خود، اين آيه را تلاوت فرمودند. «1»

پیام ها

1- در تربيت، قهر و مهر هر دو لازم است. (در آيه قبل سخن از قهر الهى بود و در اينجا سخن از مهر الهى است). إِنَّ اللَّهَ يُحِبُ‌ ...

2- براى بازداشتن از كار ناپسند انذار لازم است، لِمَ تَقُولُونَ‌ ... كَبُرَ مَقْتاً ولى واداشتن به كار نيك، تشويق لازم دارد. «يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ»

3- جلب رضايت و محبت خداوند، بالاترين تشويق براى مؤمنان است، حتّى برتر از بهشت و امثال آن. إِنَّ اللَّهَ يُحِبُ‌ ...

4- كارهاى سخت، انگيزه قوى لازم دارد و بالاترين انگيزه‌ها، محبوب خدا شدن است. «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ»

5- مؤمنانِ مجاهد، دوستداران خداوند هستند و در راه او مى‌كنند، «يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ» خداوند هم آنها را دوست دارد. «يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ»

6- در شرايط عادّى، وحدت و اتحاد و دورى از تفرقه لازم است ولى در برابر دشمن، صفوف مؤمنان بايد متّحدتر و نفوذناپذير و مستحكم‌تر باشد. «صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ»


«1». تفسير روح المعانى.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 604

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ «4»

إِنَّ اللَّهَ‌: بدرستى كه خداى تعالى، يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ‌: دوست مى‌دارد آنانكه كارزار مى‌كنند، فِي سَبِيلِهِ صَفًّا: در راه او در حالتى كه صف زده‌اند در معركه جهاد مقابل دشمن، كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ‌: در حالى كه ايشان بناهايند از ارزيز «2» ريخته شده. اين كنايه از استحكام و ثبات قدم آنها در معركه جنگ است و به يك بيان ديگر، چسبيده بر وجهى كه از غايت اتصال در صفوف قتال، هيچ فرجه در ميان ايشان پيدا نمى‌شود. يا در استحكام و استعانت، مانند ديوار كشيده شده مى‌باشند كه آن را از ارزيز ريخته باشند. يا در استوا و ثبات قدم و اجتماع كلمه، مانند بنيان مرصوصند.

ابن عباس نقل نمايد كه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام چون در صف قتال قيام مى‌نمود، گوئيا صف آن صفدر مانند ديوار متين و جدار مستحكم بود، و چون اين حال مرضى خداوند سبحان بود، اين آيه در حق آن حضرت نازل فرمود. «3» و حديث حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه فرمود: هر آينه عطا


«1» مقراض: قيچى.

«2» ارزيز: قلع معادل عربى آن رصاص است كه به معناى سرب مى‌باشد.

«3» منهج الصادقين، جلد 9، صفحه 264.

جلد 13 - صفحه 146

نمايم فردا البته علم را به دست كسى كه دوست دارد خدا و رسول را و خدا و رسول او را دوست دارد، «1» نيز دال است بر آنكه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام سرور و سالار آن جماعت است كه حق تعالى در اين آيه وصف فرموده است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «1» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ «2» كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ «3» إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ «4»

وَ إِذْ قالَ مُوسى‌ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ «5»

ترجمه‌

تسبيح گويند مر خدايرا آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است و او است تواناى درست كردار

اى كسانيكه ايمان آورديد چرا ميگوئيد آنچه را نميكنيد

بزرگ است از جهت مبغوض بودن نزد خدا كه بگوئيد آنچه را نميكنيد

همانا خدا دوست ميدارد آنانرا كه كارزار ميكنند در راهش صف زده گويا ايشانند بنائى پيوسته و محكم‌

و هنگاميكه گفت موسى بقومش اى قوم من چرا مى‌آزاريد مرا با آنكه ميدانيد كه من پيغمبر خدايم بسوى شما پس چون رو گردان شدند برگرداند خدا دلهاشان را و خدا هدايت نميكند گروه متمرّدان را.

تفسير

تسبيح و تنزيه و تقديس تمام موجودات آسمانى و زمينى ذات اقدس احديّت را از تمام عيوب و نقائص بلسان حال و مقال هميشه بوده و هست و خواهد بود لذا به صيغ مختلفه از ماضى و مضارع و مصدر در اوائل سور از آن تعبير ميشود و چون مانند بسمله مناسب با افتتاح امور است تكرار آن مستحسن است و عزت و حكمت خداوند انسب اوصاف است باستحقاق حمد و ثنا و تسبيح و تقديس گفته‌اند مسلمانان صدر اسلام گفتند ما اگر ميدانستيم محبوبترين اعمال نزد خدا چيست‌


جلد 5 صفحه 194

بجا ميآورديم آنرا پس آيه چهارم نازل شد و در جنگ احد فرار نمودند و آيه دوم و سوم نازل شد و قمّى ره فرموده خطاب باصحاب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است كه وعده كرده بودند يارى كنند آنحضرت را و مخالفت ننمايند امر او را و نقض ننمايند عهد او را نسبت بامير المؤمنين عليه السّلام و چون خداوند ميدانست كه آنها بوعده خودشان وفا نميكنند مخاطب فرموده و اينكه آنها را اهل ايمان خوانده براى اقرارشان است بزبان اگر چه تصديق نداشتند و ظاهرا مراد ايشان از اصحاب اهل نفاق آنانند چون معمولا آنها وعده ميدهند و وفا نميكنند و سخنى ميگويند و بر طبق آن عمل نمينمايند و مستحق ملامت هر كس است كه بگويد عملى انجام ميدهم و قصد انجام آنرا نداشته باشد نه كسيكه قصد انجام آنرا داشته باشد و موفق نشود و مقت بغض شديد است و در نهج البلاغه مولى فرموده كه خلف موجب مقت است نزد خدا و خلق خدا فرموده كبر مقتا عند اللّه أن تقولوا ما لا تفعلون و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه وعده مؤمن ببرادر دينى خود نذرى است كه كفّاره ندارد پس كسيكه خلف كند با خدا خلف نموده و در معرض بغض شديد الهى خود را قرار داده و باين دو آيه استشهاد فرموده است و بنظر حقير بعيد نيست شامل شود وعاظى را كه در واجبات و محرّمات هم عمل بگفته خودشان نميكنند چون مشاهده آن موجب تزلزل مردم ميشود در قبول نصايح علماء و صلحاء و قبح آن ظاهر است و رص استحكام و اتّصال اجزاء بنا است بيكديگر كه فرجه‌اى نداشته باشد خداوند دوست دارد مسلمانان در معركه جهاد مانند ديوار محكم بى‌رخنه و فتورى در مقابل كفّار صف بندى نمايند و هيچ گاه از حمله آنها متفرّق و پراكنده نشوند و از امير المؤمنين عليه السّلام در خطبه روز غدير سبيل در اين آيه با وجود مبارك آنحضرت كه منصوب براى متابعت بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميباشد تطبيق شده است چون سبيل اعظم الهى اين خانواده‌اند و ظاهرا براى تسليت خاطر مبارك پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از آزار اهل نفاق باز خداوند اشاره‌اى بقصّه حضرت موسى فرموده كه به بنى اسرائيل گفت چرا اينقدر مرا اذيّت و آزار مينمائيد با آنكه ميدانيد من پيغمبر خدايم بسوى شما و احترام پيغمبر


جلد 5 صفحه 195

واجب و آزار او اقبح قبائح است و آزارهاى آنها در ضمن سور سابقه از قبيل تقاضاهاى بيجا و نسبت‌هاى ناروا و تخلّفات از فرامين و غيرها گذشت و انحراف از حقّ و اعراض از حقيقت بعد از وضوح آن موجب اعراض الهى است و منع الطاف خود از اعراض كنندگان و واگذاردن آنها را بحال خودشان و آن موجب انصراف قلب است از قبول حق و سقوط از قابليّت هدايت يا ابتلاء بشك و شبهه چنانچه قمّى ره فرموده و در هر حال هدايت الهيّه شامل حال متمرّدين از فرامين انبيا و آزار كنندگان ايشان نخواهد شد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ اللّه‌َ يُحِب‌ُّ الَّذِين‌َ يُقاتِلُون‌َ فِي‌ سَبِيلِه‌ِ صَفًّا كَأَنَّهُم‌ بُنيان‌ٌ مَرصُوص‌ٌ «4»

محققا خداي‌ متعال‌ دوست‌ مي‌دارد كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ راه‌ ‌خدا‌ قتال‌ مي‌كنند ‌در‌ راه‌ خداي‌ متعال‌ صف‌ بسته‌ ‌که‌ گويا يك‌ بنيان‌ و بناء محكمي‌ ‌است‌ ‌که‌ اجزاء ‌آن‌ ‌از‌ ‌هم‌ پاشيده‌ نمي‌شود.

إِن‌َّ اللّه‌َ يُحِب‌ُّ الَّذِين‌َ يُقاتِلُون‌َ فِي‌ سَبِيلِه‌ِ صَفًّا محبت‌ الهي‌ فوق‌ درجات‌ ‌است‌

جلد 16 - صفحه 511

چنانچه‌ آدم‌ ‌را‌ صفي‌ اللّه‌ و نوح‌ ‌را‌ نجي‌ اللّه‌ و ابراهيم‌ ‌را‌ خليل‌ اللّه‌ و موسي‌ ‌را‌ كليم‌ اللّه‌ و عيسي‌ ‌را‌ روح‌ اللّه‌ مي‌گويند: و پيغمبر اكرم‌ ‌را‌ حبيب‌ اللّه‌ مي‌نامند زيرا دوست‌ ‌را‌ ‌هر‌ چه‌ خوبي‌ ‌باشد‌ ‌براي‌ ‌او‌ مي‌خواهد و ‌هر‌ چه‌ بد باشه‌ ‌از‌ ‌او‌ ‌بر‌ طرف‌ مي‌كند، شخصي‌ ‌که‌ ‌خدا‌ ‌او‌ ‌را‌ دوست‌ دارد ‌از‌ هيچ‌ تفضلي‌ ‌از‌ ‌او‌ دريغ‌ نمي‌فرمايد و هيچ‌ گونه‌ بلاء و عقوبتي‌ باو نمي‌كند و معناي‌ حب‌ّ الهي‌ اينست‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌او‌ معامله دوست‌ ‌با‌ دوست‌ مي‌كند نه‌ ‌اينکه‌ ‌که‌ صفت‌ حب‌ّ عارض‌ ‌او‌ شود، چنانچه‌ غضب‌ الهي‌ معامله مغضب‌ ‌است‌ نه‌ حالت‌ غضب‌ عارض‌ ذات‌ شود ‌خدا‌ همين‌ معامله‌ ‌را‌ ‌با‌ كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ جهاد ‌با‌ كفّار ايستادگي‌ دارند و محكم‌ و استوار و استقامت‌ مي‌كنند فرار نمي‌كنند ‌که‌ فرار ‌از‌ زحف‌ گناه‌ بسيار بزرگي‌ ‌است‌ عقب‌ نشيني‌ نمي‌كنند شكست‌ نمي‌خورند محكم‌ مقابل‌ دشمن‌ ثبات‌ قدم‌ دارند ‌تا‌ بكشند ‌ يا ‌ كشته‌ شوند و ‌از‌ ‌هم‌ جدا و پراكنده‌ نمي‌شوند مثل‌ ديواري‌ ‌که‌ اجزاء ‌آن‌ بهم‌ چسبيده‌ و محكم‌ ساخته‌ ‌شده‌ ‌که‌ هيچ‌ قوّه‌ و آلتي‌ نمي‌تواند ‌آن‌ ‌را‌ خراب‌ كند و بزبان‌ ‌ما مثل‌ سد اسكندر ذي‌ القرنين‌ ‌که‌ ‌خدا‌ ‌در‌ قرآن‌ مي‌فرمايد: ‌از‌ قول‌ ‌او‌ آتُونِي‌ زُبَرَ الحَدِيدِ حَتّي‌ إِذا ساوي‌ بَين‌َ الصَّدَفَين‌ِ ‌الي‌ ‌قوله‌:

فَمَا اسطاعُوا أَن‌ يَظهَرُوه‌ُ وَ مَا استَطاعُوا لَه‌ُ نَقباً كهف‌ آيه 95 و 96.

كَأَنَّهُم‌ بُنيان‌ٌ مَرصُوص‌ٌ اخباري‌ داريم‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ آيه شريفه‌ ‌در‌ شأن‌ چند نفر ‌از‌ اصحاب‌ نبي‌ (ص‌) وارد ‌شده‌ علي‌ّ امير المؤمنين‌ (ع‌) و حمزه سيّد الشهداء و عبيدة ‌إبن‌ الحارث‌ و سهل‌ ‌إبن‌ حنيف‌ و حارث‌ ‌إبن‌ ابي‌ دجانه‌ و مقداد ‌بن‌ اسود الكندي‌.

اقول‌: اينها ‌از‌ مصاديق‌ اهم‌ّ ‌آيه‌ هستند، و مصاديق‌ ‌آيه‌ بسيار هستند مثل‌ اصحاب‌ ابي‌ ‌عبد‌ اللّه‌ (ع‌) و بعض‌ اصحاب‌ امير المؤمنين‌ (ع‌) ‌در‌ جنگ‌ ‌با‌ خوارج‌ و صفين‌ و جمل‌ مثل‌ مالك‌ ‌إبن‌ اشتر و بسيار ديگر، بلكه‌ بسياري‌ ‌از‌ اصحاب‌ نبي‌ (ص‌) و اصحاب‌ حضرت‌ بقية اللّه‌ و ‌غير‌ اينها و نظير ‌اينکه‌ ‌در‌ دوره غيبت‌ بسياري‌ ‌از‌ علماء شيعه‌ ‌در‌ مقابل‌ كفّار و اهل‌ ضلال‌ و ظالمين‌ بقلم‌ و لسان‌ و بيان‌ ثبات‌ قدم‌ داشتند و دارند و بالعكس‌ كساني‌ ‌که‌ سستي‌ ‌در‌ امر جهاد مي‌كنند ‌ يا ‌ عقب‌ نشيني‌ ‌ يا ‌ فرار ‌ يا ‌ كوتاهي‌ و سستي‌ ‌در‌ مقابل‌ دشمن‌ دارند مورد غضب‌ و عداوة الهي‌ واقع‌ مي‌شوند خذلهم‌ اللّه‌ و اينها ‌هم‌ مصاديق‌ زيادي‌ دارد مثل‌ اوّلي‌ و دوّمي‌ و سوّمي‌ و ساير منافقين‌.

512

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 4)- در این آیه مسأله اصلی را که مسأله جهاد است پیش کشیده، می‌فرماید: «خداوند کسانی را دوست می‌دارد که در راه او پیکار می‌کنند گوئی بنائی آهنین‌اند» (ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص).

بنابر این نفس پیکار مطرح نیست، آنچه مهم است این که پیکار «فی سبیل اللّه» باشد و آن هم با اتحاد و انسجام کامل همانند سدّی فولادین.

از مهمترین عوامل پیروزی در برابر دشمنان انسجام و به هم پیوستگی صفوف در میدان نبرد است، نه تنها در نبردهای نظامی که در نبرد سیاسی و اقتصادی نیز جز از طریق وحدت کاری ساخته نیست.

نکات آیه

۱ - مجاهدان راه خداوند، محبوبان او هستند. (إنّ اللّه یحبّ الذین یقتلون فى سبیله)

۲ - جهاد و پیکار در راه خداوند، مایه جلب محبت و مهر او (إنّ اللّه یحبّ الذین یقتلون فى سبیله)

۳ - لزوم تلاش انسان مؤمن، براى جلب رضا و محبت خداوند (إنّ اللّه یحبّ الذین یقتلون فى سبیله)

۴ - محبت خداوند (دوست داشتن او، انسان را) برترین ارزش ها است. (إنّ اللّه یحبّ الذین یقتلون فى سبیله)

۵ - تشویق و ترغیب مؤمنان صدراسلام از سوى خداوند، به جهاد و پیکار در راه او (إنّ اللّه یحبّ الذین یقتلون فى سبیله)

۶ - ارزش جهاد به این است که در راه خدا و جلب رضاى او باشد و نه دستیابى به منافع مادى. (الذین یقتلون فى سبیله) قید «فى سبیله» مى رساند که انگیزه کسى که در جهاد شرکت مى کند، تنها باید براى اعتلا بخشیدن به دین خدا بوده و از انگیزه هاى مادى (مانند غنیمت و...) مبرّا باشد.

۷ - مؤمنان در نبرد با دشمنان، باید منظم، سازمان یافته و همچون بنایى ریخته شده از سرب، استوار و نفوذناپذیر باشند. (یقتلون ... صفّ-ًا کأنّهم بنین مرصوص) «مرصوص» از ریشه «رصاص» (سرب) مشتق است. «بنیان مرصوص»; یعنى، بنایى که با سرب استوار و محکم شده است.

۸ - کسانى که شعار جهاد سر مى دهند ولى در عرصه پیکار یا شرکت نمى کنند و یا در صورت شرکت کردن از خود سستى نشان مى دهند و استقامت نمى کنند، مورد خشم شدید خداوند هستند. (لِمَ تقولون ... کبر مقتًا عند اللّه ... إنّ اللّه یحبّ ... کأنّهم بنین موصوص) آیات پیشین - که در مقام سرزنش مدعیان بدون عمل بود - تمهیدى براى بیان موضوع جهاد است; چرا که صحنه جنگ، محل لغزش قدم ها و آشکار شدن مدعیان از مؤمنان حقیقى است.

۹ - لزوم پرهیز از ضعف و سستى، در میدان مبارزه و جهاد (یقتلون فى سبیله صفّ-ًا کأنّهم بنین مرصوص)

موضوعات مرتبط

  • ارزشها :۴
  • تشبیهات قرآن: تشبیه به ساختمان سربى ۷; تشبیه مجاهدان ۷
  • جهاد: آثار جهاد ۲; اخلاص در جهاد ۶; استقامت در جهاد ۷; اهمیت نظم در جهاد ۷; ترک سستى در جهاد ۹; تشویق به جهاد ۵; سرزنش سستى در جهاد ۸; مغضوبیت معرضان از جهاد ۸; ملاک ارزش جهاد ۶
  • خدا: ارزش محبت خدا ۴; اهمیت رضایت خدا ۳، ۶; اهمیت محبت خدا ۳; تشویقهاى خدا ۵; زمینه محبت خدا ۲
  • سخن: سرزنش سخن بى عمل ۸
  • مؤمنان: استقامت مؤمنان ۷
  • مجاهدان: فضایل مجاهدان ۱; محبوبیت مجاهدان ۱
  • محبوبان خدا :۱
  • مسلمانان: تشویق مسلمانان صدر اسلام ۵
  • مغضوبان خدا :۸
  • منافع مادى: بى ارزشى منافع مادى ۶

منابع

  1. البرهان في تفسير القرآن.
  2. كتاب تحفة الاخوان.
  3. البرهان في تفسير القرآن.
  4. تفسير كشف الاسرار از عامه.